مسئله 203- حرمت و حلیت دبس (شیره) 27/9/92

               

درس خارج فقه حضرت   آیة الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: مسئله   203               تاریخ: 27 آذر 1391  

موضوع جزئی: حرمت و حلیت دِبس   (شیره)            مصادف با: 3 صفر 1434

 سال: چهارم  جلسه: 39

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

مسئله 203: إذا صار العصیر دبساً بعد الغلیان قبل ان یذهب ثلثاه فالاحوط حرمته و إن کان لحلیّته وجهٌ و علی هذا فإذا استلزم ذهاب ثلثیه احتراقه فالاولی أن یصب علیه مقدارٌ من الماء فإذا ذهب ثلثاه حلّ بلا اشکالٍ.

مسئله این است که اگر عصیر عنبی قبل از ذهاب ثلثین به شیره تبدیل شد؛ یعنی بجوشد و قبل از اینکه دو سوم آن خارج شود تبدیل به شیره شود، حکم این شیره چیست؟ حلال است یا حرام؟ مرحوم سید به حرمت این شیره معتقد است و می‏گوید: گرچه شیره است ولی احتیاط در حرمت آن می‏باشد و مراد از این احتیاط هم، احتیاط وجوبی است گرچه برای حلیت آن هم می‏شود وجهی پیدا کرد. ایشان در ادامه می‏فرماید: اگر بنا شد برای اینکه ذهاب ثلثین شود باز هم این شیره بجوشد، چون آب آن خارج شده احتمال دارد بسوزد، لذا بهتر است که مقداری آب روی آن ریخته شود و دوباره بجوشد تا ذهاب ثلثین شود که در آن صورت باقی مانده حلال و پاک است؛ یعنی شیره می‏تواند در یک حالت نجس باشد و آن حالتی است که ذهاب ثلثین نشده و در یک حالت همین شیره می‏تواند پاک باشد و آن در صورتی است که آبی به آن اضافه شود و این آب و شیره دوباره با هم بجوشد به گونه‏ای که نسبت به کل آبی که وجود داشته، خروج دو سوم آن صدق کند که در این صورت شیره پاک است.

از فرمایش مرحوم سید این نکته استفاده می‏شود که برای ذهاب ثلثین لازم نیست خود آن عصیر، ذهاب ثلثین شود بلکه اگر بعداً آبی هم به آن اضافه شد و به ضمیمه آن آب، ذهاب ثلثین تحقق پیدا کرد و یک ثلث باقی ماند، حکم به حلیت آن می‏شود.

وجوه حلیت:

مرحوم سید فرمودند: «فإذا ذهب ثلثاه حلّ بلا اشکالٍ»، در اینجا سه راه برای حکم به حلیت این شیره مطرح شده که باید ببینیم آیا این سه راه حلیت را ثابت می‏کند یا خیر؟

وجه اول: گفته شده موضوع حرمت در روایات، عبارت است از «شرب عصیر» مثل این روایت: عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: «سَأَلْتُهُ عَنْ شُرْبِ الْعَصِيرِ، قَالَ: تَشْرَبُ مَا لَمْ يَغْلِ، فَإِذَا غَلَى فَلَا تَشْرَبْهُ»[1] کسانی که معتقدند این عصیر عنبی اگر قبل از ذهاب ثلثین تبدیل به شیره شد پاک است به این روایت تمسک کرده و می‏گویند: در این روایت سخن از شرب مطرح شده؛ یعنی حرمت روی شرب رفته و در جایی که عصیر به شیره تبدیل می‏شود عنوان شرب بر آن اطلاق نمی‏شود و در ذیل مأکولات قرار می‏گیرد؛ یعنی تبدل عنوان صورت گرفته در نتیجه موضوع حرمت از بین می‏رود. بنابراین دلیل حرمت که عبارت از شرب العصیر است شامل اینجا نمی‏شود.

بررسی وجه اول:

قبول داریم که در بعضی از روایات همین تعبیر وجود دارد، اما اکثر روایات از واژه شرب استفاده نکرده‏اند بلکه موضوع حرمت را روی نفس العصیر برده‏اند مانند روایت عبدالله بن سنان: «كُلُّ عَصِيرٍ أَصَابَتْهُ النَّارُ فَهُوَ حَرَامٌ حَتَّى يَذْهَبَ ثُلُثَاهُ وَ يَبْقَى ثُلُثُهُ»[2]؛ یعنی هر عصیری که روی آتش گذاشته شود حرام است، نتیجه تعبیر این می‏شود که هر عصیری قبل از ذهاب ثلثین حرام است، خواه به صورت شیره خارج شود یا به همان صورت مایع باقی بماند. بنابراین اطلاق این روایت شامل ما نحن فیه هم می‏شود، لذا اگر گفته شود حرمت روی شرب عصیر رفته و در این اینجا که تبدیل به شیره شده شرب بر آن صدق نمی‏کند پس حرمت برداشته می‏شود؛ در پاسخ می‏گوییم حرمت در همه جا روی شرب نرفته بلکه حرمت روی عصیری رفته که روی آتش گذاشته شده و این بر شیره هم صادق است.

وجه دوم:

وجه دوم برای حلیت این است که هدف از ذهاب ثلثین برداشته شدن حالت اسکار است و این هدف در صورتی هم که عصیر قبل از ذهاب ثلثین تبدیل به شیره ‏شود، حاصل است و در صورت حصول غایت و هدف که عبارت از رفع اسکار بود دیگر وجهی برای حکم به حرمت باقی نمی‏ماند؛ یعنی اسکار با دو چیز بر طرف می‏شود؛ اول ذهاب ثلثین؛ دوم شیره شدن عصیر و همان گونه که با ذهاب ثلثین حرمت برداشته می‏شد در صورتی هم که عصیر تبدیل به شیره شود حرمت برداشته می‏شود.

بررسی وجه دوم:

این احتمال هم درست نیست؛ زیرا بنا به نظر مشهور، حرمت عصیر به وسیله غلیان، تنها منوط به اسکار نیست؛ چون منصوص العلة نبوده؛ یعنی مشهور نمی‏گویند که حرمت به خاطر اسکار است و با ذهاب ثلثین اسکار برداشته می‏شود بلکه این یک مطلب اجماعی است که اطلاق ادله بر آن دلالت می‏کند و دلیل می‏گوید: «تَشْرَبُ مَا لَمْ يَغْلِ، فَإِذَا غَلَى فَلَا تَشْرَبْهُ»[3] بنابراین احراز نشده که غایت از ذهاب ثلثین رفع اسکار بوده تا گفته شود اینجا تبدیل به شیره شده و حالت اسکار از بین رفته، در نتیجه حلال است.

وجه سوم:

شهید ثانی(ره) فرموده: «و یحتمل الاکتفاء بصیرورته دبساً علی تقدیر امکانه لانتقاله عن اسم العصیر کما یطهر بصیرورته خلّاً کذالک»[4] اگر عصیر به شیره تبدیل شد در آن انقلاب حاصل می‏شود و یکی از مطهرات انقلاب است که هم موجب طهارت می‏شود و هم موجب حلیت، همان گونه که خمر تبدیل به سرکه می‏شود.

بررسی وجه سوم:

پاسخ این است که آنچه در باب طهارت و حلیت وجود دارد از طریق استهلاک و استحاله حاصل می‏شود؛ مثل اینکه کلب به نمک، چوب به خاکستر و عذره به دود تبدیل شود و اینها به خاطر تبدّل موضوع است که این تبدّل یا به حسب عقل بوده یا به حسب عرف. لذا عده‏ای در اینکه استحاله جزء مطهرات باشد، اشکال کرده و گفته‏اند: استحاله یک چیز به چیز دیگر، تبدل موضوع است و اینکه گفته شود استحاله جزء مطهرات یا محللات می‏باشد تسامحی بیش نیست؛ چون زوال نجاست از باب زوال موضوع است و استحاله حقیقی از اموری است که موضوع را از بین می‏برد نه حکم را، اما انقلاب و تغییر وصف ولو موجب تغییر اسم شود ولی به تنهایی موجب حلیت و طهارت نمی‏شود؛ چون ماهیت آن عوض نشده؛ مثل تبدیل آب به یخ که اسم و وصف آن تغییر کرده ولی این تغییر رافع نجاست نیست؛ چون ماهیت یخ و آب یکی است و تغییر نکرده است و اینکه شهید ثانی فرمودند: «وقتی عصیر تبیدل به شیره شد اسم عصیر از آن برداشته شده لذا پاک می‏باشد»، صحیح نیست؛ چون گفتیم: تغییر اسم و وصف، رافع نجاست نیست.

اشکال: چرا در مورد تبدّل خمر به سرکه با اینکه تنها اسم و وصف آن تغییر کرده نه ماهیت آن، گفته می‏شود حلال است؟

پاسخ: در مورد تبدّل خمر به سرکه، نص و دلیل خاص داریم و الا صرف تغییر اسم، موجب حلیت نمی‏شود؛ چون اگر صرف تغییر اسم و وصف، باعث حلیت و طهارت می‏شد، در بقیه موارد هم باید این گونه می‏بود در حالی که هیچ کس قائل نیست که صرف تغییر اسم و وصف باعث حلیت و طهارت چیزی شود. بنابراین حلیت خمر در فرض تبدّل به سرکه یک امر تعبدی است و امور تعبدیه قابل تسری به غیر نیست؛ چون تسری در این موارد، همان قیاس است که در مذهب ما باطل می‏باشد.

نتیجه: اگر عصیری قبل از ذهاب ثلثین تبدیل به شیره شود، این شیره حرام می‏باشد و تنها راه برای حلیت آن این است که آب روی آن ریخته شود و بجوشد تا دو سوم آن خارج شود و ذهاب ثلثین تحقق پیدا کند.

«والحمد لله رب العالمین»

 


[1]. وسائل الشیعة، ج17، کتاب اطعمه و اشربه باب 3 من ابواب الاشربة المحرمة، حدیث3 و ج‌25، ص 287،  باب3 أن العصير لا يحرم شربه قبل أن يغلي أو ينش.

[2]. وسائل الشیعة، ج1، ابواب الماء المضاف و  ج‌25، ص282، باب2، باب التحريم العصير العنبي و التمري و غيرهما إذا غلى و لم يذهب ثلثاه و إباحته بعد ذهابهما، ج 25، ص282.

[3]. وسائل الشیعة، ج17، کتاب اطعمه و اشربه باب 3 من ابواب الاشربة المحرمة، حدیث3 و ج‌25، ص 287،  باب3 أن العصير لا يحرم شربه قبل أن يغلي أو ينش.

[4]. مسالک، ج12، ص75.

 

Please publish modules in offcanvas position.