رطوبت ملاقی و متنجِّس یا ...92/02/01

 

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: کیفیت تنجس متنجِّسات                 تاریخ: 1 اردیبهشت 1392

موضوع جزئی: رطوبت ملاقی و متنجِّس یا یکی از آن دو، شرط تحقق نجاست             مصادف با: 10جمادی‏الثانی1434   سال: چهارم                                                                                                جلسه: 78

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

«يشترط في تنجس الملاقي للنجس أو المتنجس أن يكون فيهما أو في أحدهما رطوبة مسرية فإذا كانا جافين لم ينجس و إن كان ملاقيا للميتة لكن الأحوط غسل ملاقي ميت الإنسان قبل الغسل و إن كانا جافين و كذا لا ينجس إذا كان فيهما أو في أحدهما رطوبة غير مسرية»[1]؛ مرحوم سید (ره) می‏فرماید: در صورتی ملاقات کننده با نجس یا متنجس نجس می‏شود که ملاقی (ملاقات کننده) و ملاقا (ملاقات شده) یا یکی از آنها، رطوبت مسریه داشته باشند، بنابراین شرط سرایت نجاست یا تنجس از یک شیء به دیگری، وجود رطوبت مسریه در هر دو شیء یا در یکی از آنهاست، بنابراین اگر هر دو شیء خشک بودند نجاستی صورت نمی‏گیرد ولو ملاقات با مردار، صورت گرفته باشد. لکن لازم است انسان، احتیاطاً ملاقات کننده با میت انسانی که هنوز غُسل داده نشده را بشوید هر چند هر دو (بدن میت و ملاقات کننده با آن) خشک باشند - اگر احتیاط، مسبوق به فتوا باشد، استحبابی و اگر مسبوق به فتوا نباشد، وجوبی است و از ظاهر کلام مرحوم سید (ره) استفاده می‏شود که احتیاطی که ایشان در اینجا ذکر می‏کند مسبوقِ به فتوا است، چون ایشان یک ضابطه کلی را مطرح می‏کند و آن اینکه ملاقات با نجاست، موجب نجاست نمی‏شود مگر اینکه رطوبت مسریه داشته باشد و ایشان میت انسان را از این فتوا، استثناء می‏کند و می‏فرماید: در مورد میت انسان (قبل از غُسل) هر چند هر دو (بدن میت و ملاقات کننده با آن) خشک باشند لکن انسان باید احتیاط کند و ملاقات کننده با آن را بشوید- همچنین اگر در هر دو (ملاقات کننده و ملاقات شده) یا یکی از آنها، رطوبت وجود داشت لکن آن رطوبت، مُسریه نبود باز هم موجب نجاست نخواهد شد.

ادله شرطیت رطوبت برای سرایت نجاست شیئی به شیء دیگر

دلیل اول: ارتکاز عرفی

این شرط که مرحوم سید (ره) مطرح کردند که باید در هر دو (ملاقات کننده و ملاقات شده) یا یکی از آنها رطوبت مسریه وجود داشته باشد تا نجاست محقق شود، امری ارتکازی است یعنی عرف هم همین را می‏فهمد که اگر رطوبتی وجود داشت، این رطوبت منشأ برای سرایت نجاست از این شیء به شیء دیگر می‏شود و عرف در جایی که رطوبتی در کار نباشد و خشک باشد وجهی برای نجاست نمی‏بیند و صرف ارتباط را موجِب سرایت نجاست به شیء دیگر نمی‏داند.

دلیل دوم: روایات

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ فِي حَدِيثٍ «أَنَّ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) وَطِئَ عَلَى عَذِرَةٍ يَابِسَةٍ فَأَصَابَ ثَوْبَهُ فَلَمَّا أَخْبَرَهُ قَالَ- أَ لَيْسَ هِيَ يَابِسَةً فَقَالَ بَلَى فَقَالَ لَا بَأْسَ»[2]؛ محمد بن مسلم می‏گوید: امام باقر (ع) وقتی راه می‏رفتند بر عذره خشک، پا گذاشتند و این عذره به لباس ایشان برخورد کرد، هنگامی که این قضیه را به امام (ع) خبر دادند حضرت فرمودند: آیا این خشک نیست؟ گفتند: بله، حضرت فرمودند: اشکالی ندارد. اینکه حضرت فرمودند مشکلی نیست دال بر این است که سرایت نجاست چیزی به چیز دیگر منوط به رطوبت است.

البته در بعضی از روایات سخنی از تقیید نیست یعنی قیدی به عنوان رطوبت ذکر نشده و مطلق آمده که اگر چیزی با نجاست ملاقات کرد باید شسته شود. اما این اَخبار هم با روایاتی که دلالت بر اعتبار رطوبت، نسبت به سرایت نجاست، می‏کند منافاتی ندارد، این نوع روایات دو دسته‏اند:

دسته اول: روایاتی که درباره نجاساتی که مایع هستند وارد شده است که در این صورت نیازی به قید رطوبت نیست چون خود این نجاسات، مایع هستند و موضوعاً داخل در ما نحن فیه می‏باشند چون رطوبت جزء لاینفک مایع است؛ مانند روایاتی که مربوط به نجس شدن لباس در صورتی که با بول ملاقت کند، می‏باشد:

 عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ: «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الْبَوْلِ، يُصِيبُ الثَّوْبَ قَالَ: اغْسِلْهُ مَرَّتَيْنِ»[3]؛ ابن ابی یعفور از امام صادق (ع) درباره بولی سؤال کرد که به لباس اصابت کرده است، حضرت فرمودند: باید دو مرتبه آن را بشویی. روشن است که در این گونه روایات، مقوله رطوبت مفروغٌ‏عنه است و نیازی به ذکر نیست؛ چون معلوم است که بول و مانند آن در سرایت به چیز دیگر، نیازی به قید رطوبت ندارند.

دسته دوم: روایاتی که درباه نجاسات جامده وارد شده است:

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الْكَلْبِ يُصِيبُ شَيْئاً مِنْ جَسَدِ الرَّجُلِ قَالَ: يَغْسِلُ الْمَكَانَ الَّذِي أَصَابَهُ»[4]؛ محمد بن مسلم از امام صادق (ع) درباره سگی سؤال می‏کند که با قسمتی از بدن انسان برخورد می‏کند، حضرت فرمودند: آن جایی را که بدن سگ به آن اصابت کرده باید بشوید. در اینجا جمع بین این روایت با روایات دال بر رطوبت از باب حمل مطلق بر مقید است که چون در اینجا روایت مقید داریم، مطلق بر مقید حمل می‏شود مثلاً اگر در جایی مولی فرموده باشد: «اعتق رقبةً مؤمنةً» و در جای دیگر به طور مطلق فرموده باشد: «أعتق رقبةً»، «رقبةً مؤمنةً» قرینه است بر اینکه «أعتق رقبةً» بر «رقبةً مؤمنةً» که مقید است حمل می‏شود. پس این روایت و مشابه آن مشکلی برای ما ایجاد نمی‏کند بلکه ما به ارتکاز حمل می‏کنیم یعنی اینجا هم که امام (ع) فرموده: اگر سگی با بدن شخصی اصابت کرد باید قسمتی که اصابت کرده، شسته شود، منظور سگی است که بدنش رطوبت داشته باشد، چون ملاقات یابس در مثل این گونه موارد از نظر عرف اثری ندارد و به تعبیر روشن‏تر این گونه روایات را که به صورت مطلق وارد شده باید حمل بر مقید کرد یعنی باید آنها را بر روایاتی حمل کرد که اعتبار رطوبت را شرط می‏دانند و در نتیجه بین روایات به این نحو، جمع می‏شود و مشکلی پیش نمی‏آید. لذا روایاتی که در خصوص میته وارد شده که در آن روایات امر شده آنچه به میته اصابت کرده باید شسته شود و بدون تقیید آمده یعنی نگفته باید هر دو شیء یا یکی از آن دو، رطوبت مسریه داشته باشد، بر استحباب حمل می‏شود اما آن را مؤثر در نجاست نمی‏دانیم. اما نسبت به میّت انسان که مرحوم سید (ره) فرمودند: آنچه با بدن میت قبل از آنکه غُسل داده شود، ملاقات کرده باید شسته شود هرچند هر دو (بدن میبت و ملاقات کننده با آن) خشک باشند، این را نمی‏توانیم از باب حالت نجاست بدانیم؛ چون هر دو خشک هستند و شاید شستن ملاقات کننده با بدن میت (قبل از غُسل)، به خاطر خباثت معنوی است که در میّت وجود دارد. بنابراین تمام اوامر مطلقی که در آنها به غَسل و شستن امر شده و رطوبت را ملاک ندانسته، در اعتبار رطوبت ظهور دارد و اوامر مطلق بر مقید حمل می‏شود.

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. العروة الوثقی، ج1، ص78.

[2]. وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، باب 26 من ابواب النجاسات، ح14.

[3]. همان، باب 1 من ابواب النجاسات، ح2.

[4]. همان، باب 12، من ابواب النجاسات، ح4.

Please publish modules in offcanvas position.