درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری موضوع کلی: کیفیت تنجس متنجسات تاریخ: 10 اردیبهشت 1392 موضوع جزئی: سرایت نجاست از ملاقی به سایر اجزاء مصادف با: 19 جمادیالثانی1434 سال: چهارم جلسه: 83 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
تذکر اخلاقی: به مناسبت تولد حضرت فاطمه زهرا (س)
حضرت فاطمه زهرا (س) میفرمایند: «انّی اُحبّ مِن دنیاکم ثلاث؛ الإنفاق فی سبیل الله و تلاوة کتاب الله و النظر الی وجه رسول الله (ص)»[1]؛ حضرت فاطمه زهرا (س) میفرمایند: من از دنیای شما سه چیز را دوست دارم: اول: انفاق در راه خداوند متعال- سلمان میگوید در مسجد پیامبر (ص) بودیم تازه مسلمانی آمد و کمک خواست، حضرت (ص) نگاهی کردند کسی برای کمک به آن شخص داوطلب نشد، من نگران شدم با خود گفتم تنها جایی که حاجت او را بر آورده خواهند کرد خانه فاطمه (س) و علی (ع) است، به خانه فاطمه (س) رفتم و در زدم، فاطمه زهرا (س) در را باز کردند، من داستان آن مرد را برای ایشان نقل کردم، حضرت (س) فرمودند: سه روز است که بچهها از گرسنگی خواب ندارند، ولی پیراهنی آوردند و به من دادند و فرمودند این پیراهن را گروه بگذار و در مقابل آن چیزی به آن فقیر بده، سلمان میگوید من پیراهن را گروه گذاشتم و در مقابل آن مقداری خوراکی گرفتم، به خانه فاطمه (س) برگشتم و خواستم بخشی از آن غذا را به حضرت (س) بدهم تا به بچهها بدهند، حضرت (س) فرمودند: ما چیزی که به فقیر میدهیم پس نمیگیریم- دوم: تلاوت قرآن، سوم: نگاه به چهره نورانی پیامبر اکرم (ص).
خلاصه جلسه گذشته:
در جلسه گذشته مسئلهای را در رابطه با فضله موشی که در روغن یا شیره جامد میافتد مطرح کردیم و گفتیم باید فضله و پیرامون آن را برداشت و دور ریخت و باقی مانده آن نجس نیست و مشکلی ندارد، همچنین اگر سگ بر روی گِل راه رفت، فقط جای پای او حکم نجاست را دارد مگر اینکه جایی که سگ بر آن راه برود گِل آلود باشد. عرض کردیم با اینکه این مسئله سابقاً مطرح شده بود ولی دوباره مرحوم سید (ره) آن را مطرح میکنند و دلیل آن روایاتی است که در خصوص روغن و شیره جامد وارد شده که در جلسه گذشته به یک روایت اشاره کردیم.
روایت دوم: عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَبْدِ الْخَالِقِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: «سَأَلَهُ سَعِيدٌ الْأَعْرَجُ السَّمَّانُ وَ أَنَا حَاضِرٌ، عَنِ الزَّيْتِ وَ السَّمْنِ وَ الْعَسَلِ تَقَعُ فِيهِ الْفَأْرَةُ فَتَمُوتُ، كَيْفَ يُصْنَعُ بِهِ؟ قَالَ (ع): أَمَّا الزَّيْتُ فَلَا تَبِعْهُ إِلَّا لِمَنْ تُبَيِّنُ لَهُ فَيَبْتَاعُ لِلسِّرَاجِ وَ أَمَّا الْأَكْلُ فَلَا، وَ أَمَّا السَّمْنُ فَإِنْ كَانَ ذَائِباً فَهُوَ كَذَلِكَ وَ إِنْ كَانَ جَامِداً وَ الْفَأْرَةُ فِي أَعْلَاهُ، فَيُؤْخَذُ مَا تَحْتَهَا وَ مَا حَوْلَهَا ثُمَّ لَا بَأْسَ بِهِ وَ الْعَسَلُ كَذَلِكَ إِنْ كَانَ جَامِداً»[2]؛ اسماعیل بن عبد الخالق میگوید: سعید اعرجِ روغن فروش در حضور من از امام صادق (ع) درباره روغن زیتون، روغن معمولی و عسلی که موش در آن افتاده و مرده سؤال کرد که چکار کنیم؟ حضرت (ع) فرمودند: اگر موش در روغن زیتون بیفتد و بمیرد، آن را نفروش، مگر به کسی که او را از افتادن موش در آن اطلاع دهی تا اگر آن را بخرد برای روشنایی از آن استفاده کند نه برای خوردن، اما اگر در روغن معمولی افتاد و مُرد، اگر آن روغن به صورت مایع باشد، حکم آن مانند روغن زیتون است؛ یعنی باید به مشتری از افتادن موش در آن روغن خبر دهی تا آن را برای روشنایی بخرد نه خوردن، اما اگر روغن غیر زیتون، جامد بود و موش روی روغن جامد قرار گرفته بود، زیر و اطراف موش همراه موش برداشته میشود و بقیه آن را میتوان فروخت و نیازی هم به اِخبار از افتادن موش در آن روغن نیست، عسل هم اگر جامد باشد حکم روغن غیر زیتون را دارد، یعنی موش و پیرامون آن برداشته میشود و استفاده از باقی مانده آن اشکالی ندارد.
در این روایت بین روغن زیتون و غیر آن مثل روغن معمولی و عسل تفصیل داده شده است.
سؤال: چرا امام (ع) در مورد سمن و عسل قائل به تفصیل شدهاند لکن در مورد روغن زیتون قائل به تفصیل نشدهاند؟
پاسخ: علت عدم تفصیل امام (ع) در مورد روغن زیتون این است که روغن زیتون همیشه به صورت مایع است و این گونه نیست که در هوای سرد جامد شود و در تابستان و زمستان به صورت مایع است بر خلاف «سمن» که در هوای گرم مایع است و در زمستان و هوای سرد جامد میشود، لذا چون روغن زیتون مثل آب و همیشه مایع است امام (ع) در مورد آن قائل به تفصیل نشدهاند و به محض بر خورد نجاست با آن، نجس میشود. بعلاوه هر گاه کلمه «زیت» بکار میرود منصرف از آن، «زیت» متّخذِ از زیتون است و در صورتی از این معنا عدول میکند که قیدی به آن زده شود؛ مثلاً اگر گفته شود «زیت الجوز»؛ یعنی روغن گردو، از معنای روغن زیتون، عدول میشود. ولی «زیت» اگر مطلق و بدون قید باشد به خصوص روغن زیتون اطلاق میشود، کما اینکه «آب» هم وقتی بدون قید بیاید به «آب مطلق» انصراف دارد و اگر بخواهد در غیرِ «آبِ مطلق» استفاده شود باید مقید شود؛ مثلاً گفته شود «آبِ مضاف»، لذا بین «زیت» و «سمن» و «عسل» تفاوت وجود دارد. در نتیجه اگر «سمن» و «عسل» جامد بود و چیزی از نجاسات در آن قرار گرفت باید نجاست (موش) و پیرامون آن برداشته شود؛ زیرا نجس است کما اینکه مرحوم سید (ره) حکم سگ را هم که بر روی زمین جامد عبور میکند بیان کرد که اگر به صورت گِل و آمیخته با آب نبود- که اصطلاحاً به آن گِل آلود میگویند- فقط موضع و محل پای سگ حکم نجاست را دارد و الا (اگر گِل آلود بود) همه آنجا نجس میشود.
ملاکِ جامد و مایع بودن:
«و المناط في الجمود و الميعان أنه لو أخذ منه شيء فإن بقي مكانه خاليا حين الأخذ و إن امتلأ بعد ذلك فهو جامد و إن لم يبق خاليا أصلا فهو مائع»[3]؛ مرحوم سید (ره) میفرماید: ملاک در تشخیص جامد و مایع بودن این است که اگر چیزی از آن برداشته شود و هنگام برداشته شدن، مکانش خالی بماند و بلا فاصله چیزی به جای آن قرار نگیرد ولو بعداً آرام آرام آن مکان خالی پر شود، جامد است. اما اگر به محض برداشتن چیزی از آن، بدون فاصله، مکانش پر شود، مایع است.
پس مقصود از جامد، الزاماً این نیست که مثل سنگ یا زمینِ سفت، سخت باشد بلکه همین که پس از برداشتن چیزی از آن، جایش خالی بماند و بلا فاصله چیزی به جای آن قرار نگیرد، جامد است.
مسئله232: «إذا لاقت النجاسةُ جزءاً مِن البدن المتعرّق لايسري إلى سائر إجزائه إلا مع جريان العَرَق»[4]؛ مرحوم سید (ره) میفرماید: اگر نجاست به جزئی از بدنی که عرق کرده اصابت کند و این عرق هم جاری نباشد، این نجاست به سایر اجزاء بدن سرایت نمیکند مگر اینکه عرق جریان داشته باشد که در این صورت عرق به هر جایی که سرایت کند، آن جا هم نجس خواهد شد.
علت عدم سرایت نجاست به سایر اجزاء در صورتی که عرق، جریان نداشته باشد این است که بدن فی حد ذاته جامد است و در جوامد، نجاست جزئی از آن به اجزاء دیگر سرایت نمیکند هر چند رطوبت داشته باشد مگر اینکه عرق از محل و موضع تنجّس جاری شود.
«والحمد لله رب العالمین»