ازاله نجاست از مواضع سجده92/07/08

 

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: احکام النجاسه                 تاریخ:8مهر 1392

موضوع جزئی:ازاله نجاست از مواضع سجدهمصادف با: 24ذی‏القعده1434سال:پنجم جلسه:8

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

خلاصه جلسه گذشته:

بحث در صحیحه حسن بن محبوب برای استدلال بر این مطلب بود که آیا موضع سجده باید پاک باشد یا نه؟ عرض کردیم این صحیحه از نظر استدلال تام و تمام است و این روایت مدعای ما را که پاک بودن موضع سجده بود ثابت می‏کرد؛ زیرا زمانی که از امام صادق (ع) درباره گچی که به وسیله عذره و استخوان‏های حیوانات مرده پخته شده و بعد از آن گچ برای سفیدکاری محل سجده استفاده شده، سؤال شد که آیا سجده بر آن محل صحیح است یا نه؟ حضرت (ع) در مقام پاسخ فرمودند: نجاست این گچ به وسیله آتش و آب برطرف شده است و پاسخ حضرت (ع) در عین حال که از سائل رفع نگرانی کرد مدعای ما را هم ثابت کرد که محل سجده نباید نجس باشد و در صورتی که نجس باشد باید بر طرف شود.

تنها مشکلی که نسبت به این روایت وجود داشت، فقه الحدیث روایت بود یعنی می‏خواهیم بفهمیم منظور حضرت (ع) از اینکه فرموده‏اند: «انّ الماء و النار قد طهراه» چیست؟

نحوه طهارت به وسیلهآتش شاید به این خاطر باشد که زمانی که عذره و استخوان به وسیله آتش سوخته می‏شود و تبدیل به خاکستر می‏شود در حقیقت یک نوع استحاله رخ می‏دهد و استحاله هم یکی از مطهرات است.

اما نحوه طهارت به وسیله ماء چگونه است؟ در جلسه گذشته مقدمةً خدمت دوستان عرض کردیم که ما در شستن، تعدد را معتبر نمی‏دانیم و یک بار شستن کفایت می‏کند. کلام و اشکال در این است که غساله این آب باید از چیزی که شسته می‏شود جدا شود تا صدق کند شستن تحقق پیدا کرده و در نتیجه به پاکی آن شیء نجس حکم شود در حالی که در مورد شستن گچ انفصال غساله ممکن نیست و با فرض عدم انفصال غساله از آن چگونه به پاکی آن حکم می‏شود؟ مرحوم آیت الله خویی و بعضی دیگر از بزرگان فرموده‏اند: حکم گچ هم از قبیل زمین‏های سست است، یعنی همان گونه که در زمین‏های سست با اینکه غساله از آن جدا نمی‏شود به صرف یک بار شستن به پاکی آن زمین‏ها حکم می‏شود در گچ هم نیازی به جدا شدن غساله از آن نیست و با یک بار شستن پاک می‏شود در نتیجه به طهارت گچ حکم می‏شود.

کلام مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی (ره):

مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی (ره) در شرحی که بر تحریر الوسیله نوشته اشکالی را مطرح کرده و فرموده: استحاله‏ای که در اینجا صورت گرفته موجب طهارت عذره و استخوان می‏شود لکن موجب طهارت گچ نمی‏شود و در گچ استحاله‏ای صورت نگرفته است، چون در آن انقلاب عنوان رخ نداده و از عنوان گچ بودن خارج نشده است. و ظاهر اینکه امام (ع) می‏فرمایند: «انّ الماء و النار قد طهراه» به این معناست که آب و آتش با هم در پاک کردن گچ سهیم هستند نه اینکه «نار» مربوط به عذره و استخوان باشد و «ماء» مربوط به گچ باشد.

اشکال دیگری که مرحوم آیت الله فاضل (ره) مطرح می‏کنند به اصل سؤال سائل برمی‏گردد، ایشان می‏فرماید: اصلاً گچ نجس نمی‏شود؛ چون اگر عذره خشک نباشد شعله‏ور نمی‏شود تا بتواند گچ را بپزد و ملاقات عذره خشک با گچ موجب نجاست آن نخواهد شد. ایشان در ادامه می‏فرماید ما معنای درستی از نظر فقه الحدیثی برای روایت ندانستیم ولی قدر مسلم این است که این روایت اصل مدعا را که عدم نجاست موضع سجده باشد ثابت می‏کندهر چند نحوه زوال نجاست گچ به وسیله نار و آتشدرست مشخص نشد.

ازاله نجاست از سایر مواضع سجده:

بحث دیگر مربوط به سایر مواضع سجده غیر از پیشانی است که آیا در مورد آنها هم به ازاله نجاست حکم می‏شود یا نه؟

مرحوم ابو الصلاح حلبی فرموده: «لا يجوز السجود بشي‌ء من الأعضاء السبع الا على محل طاهر»[1]؛ این عبارت اطلاق دارد و هم محل سجده را شامل می‏شود و هم سایر اجزاء در حال سجده را.

سؤال این است که آیا فرمایش مرحوم حلبی دلیل دارد یا نه؟

گفته‏اند می‏توان یک دلیل برای مستند فرمایش ایشان اقامه کرد که آن هم تمام نیست و آن دلیل روایتی از حضرت رسول اکرم (ص) است که حضرت می‏فرمایند:«جَنِّبُوا مَسَاجِدَكُمُ النَّجَاسَةَ»[2]؛ یعنی نجاست را از مساجدتان دور کنید. تقریب استدلال به این نحو است که کلمه «مساجد» را به معنای محل سجده قرار داده‏اند و گفته‏اند «مساجدکم» جمع مضاف است و افاده عموم می‏کند و شامل همه مواضع هفت‏گانه می‏شود و منحصر به موضع سجده که پیشانی باشد نیست، پس منظور این روایت این است که باید همه مواضع مربوط به سجده از نجاست عاری باشد تا سجده صحیح باشد.

اما ما معتقدیم نمی‏توان به این روایت استدلال کرد؛ چون:

اولا:این روایت سنداً مشکل دارد چون:

این روایت ضعیف است و راوی آن مشخص نیست. و مشهور هم به این روایت عمل نکرده تا گفته شود عمل مشهور جابر ضعف سند است.

ثانیاً: دلالةً هم مشکل دارد؛ چون:

کلمه «مساجدکم» ظهور در مواضع هفت‏گانه ندارد بلکه شاید مقصود خود مساجد (بیوت الله) است یعنی اگر مساجدی که در آن نماز می‏خوانید نجس شد، نجاست را برطرف کنید. بخصوص اینکه این روایت در احکام مساجد بیان شده است.

ثالثاً: بر فرض که منظور از «مساجدکم» محل سجده باشد، سخن این است که منظور از محل سجده موضع سجده است که پیشانی باشد نه اینکه منظور مواضع هفت‏گانه سجده باشد، پس ظهور محل سجدهدر پیشانی است نه اینکه مربوط به تمام اعضاء هفت‏گانه سجده باشد.

اما اینکه به صورت جمع مطرح شده و فرموده «جنبوا مساجدکم النجاسة» به اعتبار افراد نمازگزار است، یعنیای نمازگزاران محل سجده خود را از نجاست پاک کنید.

بنابراین اگر دلیل کلام مرحوم ابو الصلاح حلبی که دال بر طهارت همهاعضاء سجده مطرح شد این دلیلی باشد که ذکر شد عرض می‏کنیم این دلیل ناتمام است لذا کلام ایشان هم مورد قبول نیست. پس ازاله نجاست از موضع سجده که پیشانی باشد لازم است اما دلیلی بر وجوب ازاله نجاست از سایر اعضاء سجده اقامه نشده است. لکن در صورتی که نجاست در یکی دیگر از اعضاء دیگر سجده باشد و آن نجاست مسریه باشد باید برطرف شود ولی اگر نجاست مسریه نباشد اشکالی ندارد.

پاک بودن مکان نمازگزار:

سؤال دیگر این است که آیا غیر از اعضاء هفت‏گانه سجده مکان نماز گزار هم باید پاک باشد؟ یعنی آیا جایی که شخص برای نماز در آنجا می‏ایستد و می‏نشیند هم لازم است پاک باشد یا نه؟

در رابطه با این شرطیت آن هم به صورت مطلق اعم از اینکه از مواضع هفت‏گانه سجده باشد یا نه شهید اول این مطلب را به سید مرتضی نسبت داده و فرموده:«و عن المصلّى بأسره عند المرتضى»[3]،همچنین صاحب حدائق این مطلب را به سید مرتضی نسبت داده و فرموده: «و عن المرتضى (رضي الله عنه) انه اعتبر طهارة مكان المصلي»[4]پس شهید اول و صاحب حدائق به سید مرتضی (ره) نسبت داده‏‏‏‏‏‏‏اند که ایشان فرموده مکان نماز گزار باید پاک باشد مطلقا اعم از اینکه مربوط به مواضع هفت‏گانه سجده باشد یا نه.

نکته:کسانی که گفته‏اند ازاله نجاست از همه مواضع هفت‏گانه سجده لازم نیست منظورشان نجاست غیر مسریه است اما اگر نجاست مسریه باشد همه معتقدند ازاله آن واجب است.

دلیل بر اینکه مکان نماز گزار باید پاک باشد:

1)عن رسول الله (ص): «سَبْعُ مَوَاطِنَ لَا تَجُوزُ فِيهَا الصَّلَاةُ : ظَاهِرُ بَيْتِ اللَّهِ، وَالْمَقْبَرَةُ، وَالْمَزْبَلَةُ، وَالْمَجْزَرَةُ، وَالْحَمَّامُ، وَعَطَنُ الْإِبِلِ، وَمَحَجَّةُ الطَّرِيقِ»[5]؛رسول اکرم (ص) از چند چیز نهی کرده که یکی از آنها نهی از نماز خواندن در کشتارگاه که حیوانات را در آنجا ذبح می‏کنند، همچنین از نماز خواندن در مزبله که زباله‏ها را در آنجا می‏ریزند و حمام‏ها نهی کرده‏اند، و وجهی برای منع از نماز در این مکان‏ها نیست مگر به خاطر نجس بودن این مکان‏ها و عنوان ثانوی این اماکن که نجاست است. لذا نتیجه می‏گیریم که مکان نماز گزار باید پاک باشد.

اشکال:

اولاً: این روایت ضعیف السند است و از طرق عامه بیان شده است.

ثانیاً: نهی از نماز خواندن در امکان مذکور در روایت به خاطر نجاست این مکان‏ها نیست بلکه به خاطر شرافت نماز است که کما اینکه در روایات به آن اشاره شده: مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) قَالَ‏:«الصَّلَاةُ قُرْبَانُ‏ كُلِ‏ تَقِي»[6]و «الصلاة معراج المؤمن»[7] که به خاطر شرافتی که نماز دارد شارع مقدس کراهت داشته از اینکه انسان در امکانی مثل مزبله و کشتارگاه و حمام که مکان‏های شریفی نیستند نماز بخواند. رابطه بین نجاست و بین موارد مذکور در روایت عموم و خصوص من وجه است یعنی گاهی ممکن است مزبله باشد و نجس نباشد و گاهی هم نجس باشد و مزبله نباشد و گاهی هم مزبله باشد و هم نجس باشد. پس وقتی رابطه بین نجاست و این موارد عموم و خصوص من وجه باشد نمی‏توان گفت موارد مذکور در روایت همیشه ملازم با نجاست هستند. بنابراین نهی در این روایت نهی تنزیهی است نه تحریمی تا نتیجه گرفته شود مکان مصلی باید پاک باشد.

ثالثاً:اگر موارد مذکور در روایت به اعتبار عنوان ثانوی آنها که نجاست است مورد نهی قرار گرفته باید به موارد مذکور در روایت اکتفاء شود در حالی که شما می‏خواهید اطلاق را استفاده کنید و بگویید مکان نماز گزار مطلقا اعم از این موارد و موارد دیگر باید پاک باشد.

لذا با توجه به سه اشکالی که بر دلیل اول وارد شد نتیجه این می‏شود که این دلیل نا تمام است.

«والحمد لله رب العالمین»



[1].حلبى، ابو الصلاح، تقى الدين بن نجم الدين،الکافی فی الفقه، ص140.

[2]. وسائل الشیعة، ج5، ص229، کتاب الصلاة، باب 24 من ابواب احکام المساجد، حدیث2.

[3]. عاملى، شهيد اول، محمد بن مكى، ذكرى الشيعة في أحكام الشريعة، ج1، ص122.

[4]. بحرانى، آل عصفور، يوسف بن احمد بن ابراهيم، الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة، ج7، ص194.

[5]. سنن ابن ماجة، كتاب المساجد، باب المواضع التي تكره فيها الصلاة ،ص252،حدیث745.

[6]. الکافی، ج3، ص265.

[7]. کشف الاسرار، ج2، ص676.

Please publish modules in offcanvas position.