وجوب ازاله نجاست از مسجد 92/08/28

                                         درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: احکام النجاسةتاریخ:28 آبان 1392

موضوع جزئی: احکام المسجد- وجوب ازاله نجاست از مسجد         مصادف با: 15 محرم الحرام 1435

سال:پنجم                                                                                                                     جلسه: 22

 

 

 

 

 

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

خلاصه جلسه گذشته:

مرحوم سید (ره) در مسئله 246 فرمود: «و أمّا إذا علمها أو التفت إليها في أثناء الصلاة، فهل يجب إتمامها ثمّ الإِزالة، أو إبطالها و المبادرة إلى الإِزالة؟ وجهان أو وجوه، و الأقوى وجوب الإتمام»[1].

گفتیم اگر کسی وارد مسجد شود و ببیند مسجد نجس است در صورتی که وقت نماز وسعت داشته باشد نخست نجاست را از مسجد بر طرف می‏کند سپس نماز می‏خواند. مرحوم سید (ره) در مسئله فوق می‏فرماید: اگر کسی در اثناء نماز علم یا التفات به نجاست پیدا کرد در اینکه آیا باید نمازش را تمام کند و بعد از آن به ازاله نجاست بپردازد یا باید نماز را قطع کند و به ازاله نجاست بپردازد وجوهی است ولی اقوی این است که واجب است نمازش را تمام کند و بعد از آن به ازاله نجاست بپردازد.

این نکته را توجه داشته باشید که گاهی از نظر حکم تکلیفی بحث می‏کنیم و گاهی از نظر حکم وضعی، منهای این دو بحث مسئله فوق دارای سه صورت بود؛ صورت نخست این بود که انسان قبل از نماز به وجود نجاست در مسجد علم داشته سپس حالت غفلت بر ما عارض شده و مشغول نماز خواندن شده و در اثناء نماز نسبت به نجاست مسجد التفات پیدا می‏کند، فرض دوم این بود که انسان بدون علم به نجاست مشغول نماز خواندن می‏شود و در اثناء نماز متوجه می‏شود مسجد نجس است،  فرض سوم این است که در حالی که شخص مشغول نماز خواندن است نجاستی بر مسجد عارض می‏شود.

در اینجا گاهی نسبت به حکم تکلیفی بحث می‏کنیم و گاهی نسبت به حکم وضعی.

حکم تکلیفی مسئله:

در رابطه با حکم تکلیفی چهار قول در این مسئله وجود دارد که ما در جلسه گذشته یک قول را که نظر مرحوم سید (ره) بیان کردیم، ایشان فرمود در چنین صورتی شخص باید نمازش را تمام کند و بعد از نماز به ازاله نجاست از مسجد بپردازد.

 

قول دوم: نظر مرحوم آیت الله خویی (ره)

ایشان مسئله اتمام صلاة را مطرح نمی‏کنند بلکه مسئله تخییر را مطرح کرده و می‏فرماید: در چنین صورتی وظیفه شخص تخییر است؛ یعنی امر دایر است بین اینکه شخص نخست نمازش را تمام کند و سپس به ازاله نجاست بپردازد یا نخست به ازاله نجاست از مسجد بپردازد و بعد از نمازش را بخواند.

دلیل قول به تخییر:

مرحوم آقای خویی در دلیلی که بر قول خود اقامه می‏کند به اجماع تمسک کرده و می‏فرماید: منشأ دلیل حرمت قطع صلاة و دلیل وجوب فوریت ازاله نجاست از مسجد اجماع است و ادله لفظیه ناتمام است و قدر متیقن از اجماع هم جایی است که دلیل مزاحمی وجود نداشته باشد، یعنی اگر اجماع بگوید قطع صلاة حرام است یا بگوید ازاله نجاست از مسجد واجب فوری دارد در جایی این اجماع ملاک عمل است که مزاحمتی در کار نباشد در صورتی که در ما نحن فیه مزاحمت وجود دارد، یعنی از یک سو اجماع بر حرمت قطع نماز قائم شده و از سوی دیگر اجماع بر وجوب فوری ازاله نجاست از مسجد قائم شده و این دو دلیل با هم تزاحم دارند و در مثل چنین مواردی که مزاحمت وجود داشته باشد این اجماع نمی‏تواند ملاک عمل قرار گیرد، چون اجماع دلیل لبّی است و در ادله لبّیه باید به قدر متیقن اکتفاء کرد و قدر متیقّن در جایی است که مزاحمتی در کار نباشد اما اگر مزاحمتی در کار بود نمی‏توان به اجماع تمسک کرد لذا در چنین مواردی که مزاحمت است چاره‏ای جز این نیست که شخص مخیر باشد بین اتمام صلاة و بین ازاله نجاست از مسجد مگر اینکه یکی از آن دو اهم از دیگری باشد که در صورتی که اهمیت یکی از این دو ثابت شود به اهم اخذ می‏شود.

قول سوم:

قطع صلاة مشکلی ندارد لذا انسان باید نمازش را قطع کند و به ازاله نجاست بپردازد.

دلیل قول سوم:

مستند حرمت قطع صلاة ادله لفظیه نیست تا بتوان به اطلاق و عموم آن تمسک کرد- اگر مستند دلیل لفظی باشد، دلیل لفظی از باب اطلاق یا عموم همه جا را شامل می‏شود یعنی قطع صلاة در همه جا حرام است در نتیجه باید نماز تمام می‏شد و سپس نجاست از مسجد بر طرف می‏شد چون اطلاق و عموم ادله لفظیه حتی فرضی را که باید نجاست از مسجد بر طرف شود را هم شامل می‏شود- بلکه مستند حرمت قطع صلاة اجماع است و در چنین مواردی دلیل حرمت قطع نماز برای انجام واجب دیگری مثل ازاله نجاست از مسجد کارساز نیست در نتیجه ازاله نجاست بر اتمام صلاة مقدم می‏شود چون اطلاق دلیل وجوب ازاله نجاست از مسجد حتی صورتی را که شخص مشغول نماز است را هم شامل می‏شود؛ به تعبیر روشن‏تر در اینجا دو دلیل داریم؛ یکی دلیل حرمت قطع صلاة است که اجماع است و دلیل لفظی نیست تا اطلاقش شامل مورد ازاله نجاست هم بشود بنابراین اگر در مقابل حرمت قطع صلاة واجب دیگری مثل ازاله نجاست از مسجد وجود داشت وجوب ازاله مقدم بر صلاة می‏شود چون دلیل وجوب ازاله لفظی است و اطلاق آن حتی جایی که شخص مشغول خواندن نماز است را هم می‏شود.

قول چهارم: قول به تفصیل

اگر مکلف قبل از نماز به نجاست مسجد علم داشته باشد ولی از آن غافل شده و در اثناء نماز نسبت به آن نجاست التفات پیدا ‏کند در این صورت واجب است نمازش را قطع کند و به ازاله نجاست بپردازد.

اما اگر مکلف قبل از نماز به نجاست مسجد علم نداشته باشد و مشغول نماز شده باشد باید نمازش را تمام کند و بعد از آن به ازاله نجاست از مسجد بپردازد.

دلیل قول چهارم:

دلیل این قول استصحاب است؛ چون در صورتی که انسان قبل از نماز به نجاست علم داشته و غفلت بر او عارض شده و مشغول نماز شده، نخست تکلیف به ازاله نجاست از مسجد متوجه او شده و تکلیف به وجوب نماز بعداً متوجه او شده لذا تکلیف به ازاله نجاست متوجه مکلف است، قبل از اینکه وارد مسجد شود علم به نجاست مسجد داشته و بعد از اینکه وارد مسجد شده غافل شده و مشغول نماز شده و در اثناء صلاة یادش می‏آید مسجد نجس بوده و بدون آنکه نجاست را بر طرف کند مشغول نماز شده و چون وجوب ازاله متوجه او بوده باید نمازش را قطع کند و نجاست را بر طرف کند.  وجوب اتمام صلاة و بعد از آن اقدام به ازاله نجاست.

و در صورتی که انسان قبل از نماز به نجاست مسجد علم نداشته، نخست وجوب نماز متوجه او شده و استصحاب وجوب اتمام نماز می‏گوید باید نماز را ادامه دهد و تمام کند و بعد از نماز به ازاله نجاست بپردازد.

نکته: اگر مسئله مورد بحث تحت باب تزاحم قرار گیرد فرقی نمی‏کند مکلف از اول علم به نجاست مسجد داشته باشد و بعد مشغول نماز شود یا اینکه اول مشغول نماز شده باشد و در اثناء نماز علم به نجاست پیدا کرده باشد چون بحث تزاحم واجبَین است که یکی عبارت است از حرمت قطع صلاة و دیگری عبارت است از وجوب فوری ازاله نجاست از مسجد لذا اگر یکی از این دو واجب اهم باشد از باب تقدم اهم بر مهم به اهم اخذ می‏شود و نوبت به ادله فقاهتی و اصول عملیه مثل استصحاب که قائلین به قول چهارم به آن استدلال کردند نمی‏رسد، بله اگر اهم و مهم برای ما روشن نبود شاید بتوان گفت به استصحاب تمسک می‏شود.

آنچه گفته شد نسبت به حکم تکلیفی مسئله بود.

حکم وضعی مسئله:

اگر فرض شد وظیفه مکلف قطع نماز و اقدام به ازاله نجاست است اما مکلف نمازش را قطع نکرد و آن را تمام کرد، حکم وضعی مسئله که عبارت از صحت و فساد است چیست؟ این نماز صحیح است یا نه؟

پاسخ این است که نمازی که شخص خوانده صحیح است لکن معصیت کرده است؛ یعنی نمازی که خوانده از نظر حکم وضعی صحیح است ولی از نظر حکم تکلیفی شخص مرتکب معصیت شده است؛ چون اگر ملاک در عبادت وجود امر باشد یا امر از باب ترتب به نماز تعلق گرفته لذا در فرض ترک ازاله هم امر وجود دارد، یعنی شارع فرموده: نجاست را از مسجد بر طرف کن ولی اگر ازاله را ترک کردی نمازت را بخوان و یا امر به طبیعی صلاة تعلق گرفته یعنی یک فرد از صلاة که مزاحم با ازاله نجاست است مشکل دارد ولی بقیه افراد نماز مشکلی ندارد لذا باز هم ملاک وجود دارد و یا قائل می‏شویم ملاک در عبادت وجود امر نیست بلکه محبوبیت و مطلوبیت است و این ملاک در فرضی هم که شخص ازاله را ترک کند و نماز بخواند وجود دارد. در نتیجه به صحت نماز شخصی که ازاله را ترک کرده و مشغول نماز شده حکم می‏شود هر چند معصیت کرده و کیفر خواهد شد.

«والحمد لله رب العالمین»

 

 

 

 



[1].العروة الوثقی، ج1، ص85.

Please publish modules in offcanvas position.