الصلاة فی النجس 93/02/01

 

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: احکام النجاسةتاریخ:1 اردیبهشت 1393
موضوع جزئی:الصلاة فی النجسمصادف با: 21جمادی الثانی1435سال:پنجم جلسه:75

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

فرع ششم:مرحوم سید (ره) در ادامه مسئله278می‏فرماید:«و كذا لو شك في شي‌ء من ذلك ثمّ تبيّنأنّه مما لا يجوز، فجميع هذه من الجهل بالنجاسة، لا يجب فيها الإعادة أو القضاء».[1]

شک در این موارد (فروع گذشته) از باب جهل به موضوع نجاست است بنابراین اعاده و قضا ندارد. دلیل آن از بحث‏های گذشته مشخص است. پس اگر شک بوجود آمد، جایی برای استصحاب نجاست وجود ندارد و تحت عنوان صحیحه زراره قرار می‏گیردعَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: «لِأَنَّكَ كُنْتَ عَلَى يَقِينٍ مِنْ طَهَارَتِكَ ثُمَّ شَكَكْتَفَلَيْسَ يَنْبَغِي لَكَ أَنْ تَنْقُضَ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ»[2]؛چون با علم به طهارت وارد نماز شده و بعد کشف خلاف شده و در حال نماز جهل به نجاست داشته اعاده وقضا ندارد.

سؤال: مرحوم سید (ره) در آینده بحثی را مطرح می‌کنند تحت عنوان «مما يُعفى عنه في الصلاة» کهدر آنجا مرحوم سید (ره) حکم به احتیاط واجب کرده و فرموده: احتیاط واجب آن است که در خون‏هایمشکوکعفوی در کار نیست.چرا مرحوم سید (ره) در اینجا می‏فرماید: در خون‏های مشکوک اعاده و قضا لازم نیست ولی در بحثی که در آینده مطرح می‏کنند می‏فرماید:احتیاط واجب این است که اعاده و قضاکند؟

پاسخ:دلیل تفاوت این دو حکمبه خاطر فرق بین دو مبنا است؛ چونعدم اعاده و قضا زمانی است کهشروع در نمازرا از لحاظ مبنا جایز بدانیم؛اگر مبنای ما این شد که شروع در نماز جایز است و بعد ورود به نماز پیدا کردیم و بعد در نماز و یا بعد از نماز کشف خلاف شد، حکمش این است که اعاده و قضا لازم نیست.

اما بحث ما در آینده بر اساس مبنای دیگریست که مرحوم سید (ره) بعداً مطرح می‌کنند وآن مبنااین است که ورود در نماز جایز نیست، پس اگر اینجا حکم به عدم اعاده و قضا کرده و در آینده حکم به احتیاط واجب نموده به خاطرفرقی است که ناشی ازاختلاف مبانی است، یعنیاگر مبنای ما این باشد کهدر هنگام شک، دخول در نماز جایز نیست حکم به عدم عفو می‏شود و باید نمازش را اعاده و قضا نماید ولی اگر مبنای ما این شد که در هنگام شک، دخول در نماز جایز است اعاده و قضاء لازم نیست.

بنابراین منافاتیبین این دو حکم در کار نیست بلکه چون مبانی مختلف است و دو مبنا متصور است، بر اساس این دو مبنا حکم هم متفاوت می‌شود.

مسئله 279:«لو علم بنجاسة شي‌ء فنسي و لاقاه بالرطوبة و صلى ثمّ تذكر أنه كان نجسا و أن يده تنجست بملاقاته فالظاهر أنّه أيضا من باب الجهل بالموضوع لا النسيان، لأنه لم يعلم نجاسة يده سابقا، و النسيان إنّما هو في نجاسة شي‌ء آخر غير ما صلّى فيه، نعم لو توضأ أو اغتسل قبل تطهير يده و صلّى كانت باطلة من جهة بطلان وضوئه أو غسله»[3].

اگر انسان علم به نجاست چیزی پیدا کرد و بعد نجاست آن را فراموش کرد و بعد از آن با رطوبتی ملاقات کرد، مثلاً دست انسان به آن نجس اصابت کرد و انسان با آن نماز گذارد و بعد متوجه شد دستش با ملاقات با نجاست نجس شدهو در حال نماز دستش نجس بوده است،  سید(ره) می‌فرماید که اعاده لازم نیست؛ زیرا این فرع از باب جهل به موضوع است چرا که این فرد علم به نجاست دستش در سابق نداشته تا فراموش کند و علم سابق هم مربوط به ظرف بود که فراموش شده و موقعی که فراموش شد دست به آن برخورد کرد و نجس شد لذا در نهایت علم به نجاست دست تعلق پیدا نکرده که مشمول نسیان شود؛ مثلاً من در حال نماز علم به نجاست دست نداشتم و علم نداشتن نه از باب این است که زمانی علم داشتم و آن را فراموش کردم بلکه فراموشی متوجه ظرف می‏باشد و به نجاست دست تعلق نگرفته است.

مرحوم سید (ره) در این مسئله دو فرع را مطرح می‌کند: در یک فرع حکم به صحت صلاة می‌شود؛ به تعبیر روشن‏تر حکم می‌کند این فرع از مصادیق جهل به موضوع نجاست است لذا نماز خوانده شده صحیح است و در فرع دیگر(که اساساً ربطی به مانحن فیه ندارد) حکم به بطلان نماز می‌کند.

فرع اول:آیا این فرع از مصادیق نسیان نجاست است که حکم به اعاده شود یا از مصادیق جهل به موضوع تا حکم به عدم اعاده شود؟ در واقع این فرع از مصادیق نسیان نیست بلکه از مصادیق جهل به موضوع است.

توضیح مطلب: اگر من علم داشتم این ظرف نجس است و با دست مرطوب ظرف را ملاقات کردمو دستم نجس شد بعد من با همین حالتنماز خواندم و بعد از آنمتوجه شدم دستم با ملاقات با نجاست نجس شده، در اینجا علم به نجاست ظرف داشتم ولی فراموش کردم که این ظرف نجس است و دستم با ملاقات با آن نجس شده حال حکم نماز من چیست؟مرحوم سید (ره) می‏فرماید: نمازی که خوانده صحیح است و اعاده لازم نیست.

چرا مرحوم سید(ره) این مورد را از باب جهل به موضوع قرار داده و از باب نسیان قرار نداده؟

به خاطر اینکه آنچه نسیان به آن تعلق گرفته غیر از آن چیزی است که با آن نماز خوانده، چون چیزی که نسیان به آن تعلق گرفته ظروف است و چیزی که با آن نماز خوانده شده دست نجس است.

 

 

 

اشکال:

این دلیل حتی به ظاهر شامل باب نسیان هم می‌شود پس باب نسیان هم نباید اعاده و قضا داشته باشد در حالی که در آنجا گفته شد اعاده و قضا لازم است.

پاسخ:

مشکلی که در باب نسیان می‏باشدوجود روایات خاصه‌ای است که در باب نسیان وارد شده که اگر آن روایات خاصه در باب نسیان نبود و ما بودیم و این دلیل، شامل باب نسیان هم می‌شد که در این صورت اعاده و قضا نداشت ولی روایاتی در باب نسیان وارد شده که دلالت بر وجوب اعاده و قضا دارد.

در اینجا توجه به این مطلب ضروری است کهاز سابق علم به نجاست دست نداشته و نسبت به نجاست دست جاهل بوده و بعد از نماز است که می‌فهمد دستش نجس بوده لذا اعاده نیاز نیستو نسیان در مورد نجاست ظرف است که ربطی به نجاست دست ندارد.

فرع دوم:اگر قبل از وضوء یا غسل قسمتی از دست نجس شده باشدو قبل از اینکه دست نجس را تطهیر کند وضوءبگیرد و یا غسل کند و بعد نماز بخواند حکمش چیست؟در این صورت نماز باطل است؛چون وضوءو غسل باطل بوده و برشخص واجب بوده که قبل از وضوء و غسل،نجاست را تطهیر کند و چون این کار را نکرده وضوء و غسلی که انجام داده باطل است و اگر وضوء و غسل باطل باشد نمازی هم که با آن وضوء و غسل خوانده شده باطل می‏باشد.

«والحمدلله رب العالمين»



[1]. العروة الوثقی، ج1، ص96-97.

[2].وسائل الشیعة، ج2، باب40من ابواب النجاسات، حدیث 1.

[3]. العروة الوثقی، ج1، ص97.

Please publish modules in offcanvas position.