درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: احکام النجاسة تاریخ: 10 آذر 1393 موضوع جزئی: فصلٌ فی ما یعفی عنه فی الصلاة- لباسهایی که به تنهایی ستر عورت نمیکند مصادف با: 8 صفر 1436 سال: ششم جلسه: 31 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
خلاصه جلسه گذشته:
بحث ما در نجاساتی بود که در نماز معفو است، تا کنون دو مورد را مورد بررسی قرار دادیم؛ اول خونِ قروح و جروح بود و دوم خونِ کمتر از درهم. مورد سوم لباسهایی بود که به تنهایی نمیتوان در آنها نماز خواند، عرض کردیم مرحوم سید (ره) دو شرط برای این مورد ذکر کرده؛ شرط اول این بود که این لباسها از میته تهیه نشده باشد، ما این شرط را به طور مفصل مورد بررسی قرار دادیم.
مرحوم سید (ره) در ادامه میفرماید: «و لا من اجزاء نجس العین کالکلب و اخویه».[1]
شرط دوم برای معفو بودن لباسهایی که به تنهایی ستر عورت نمیکند این است که از اجزاء نجس العین مثل سگ و خوک نباشد.
سؤال: آیا نجس العین بما هو نجس العین به عنوان شرط قرار داده شده، یعنی آیا نجس العین مانع مستقلی است یا اینکه تحت عنوان میته قرار میگیرد و به عنوان میته بودن، مانع است؟ به تعبیر روشنتر دو شرطی که مرحوم سید (ره) بیان کرده واقعاً دو شرط مستقل است یا اینکه نجس العین هم تحت عنوان میته قرار دارد و ذکر آن از باب ذکر خاص بعد از عام است؟
پاسخ: مستثنی شدن اجزاء نجس العین در رابطه با لباسهای معفو، از باب میته بودن نیست؛ زیرا نجس العین هم میته را شامل میشود و هم غیر میته را؛ مثلاً اگر کسی از وَبرِ (مو) سگ یا خوک برای خودش کلاهی تهیه کرد، عنوان نجس العین بر آن صدق میکند ولی عنوان میته بر آن صادق نیست و نمیتوان گفت از میته تهیه شده است، بنابراین نجس العین، شرط مستقلی است بلکه حتی اگر از مویِ سگ پشمآلویِ مرده، کلاهی تهیه شود در این صورت هم بزرگان فرمودهاند: عنوان نجس العین بر آن منطبق است و از باب نجس العین بودن، معفو نیست نه از باب میته بودن؛ زیرا میته تعریفی دارد که بر اینجا منطبق نمیشود و آن اینکه موت مربوط به جایی است که حیات حلول کرده و سپس منقضی شده است اما در مورد موی سگ و امثال آن حیات حلول نکرده تا عنوان میته بودن بر آن منطبق باشد لذا موی سگی هم که مرده از باب نجس العین بودن، معفو نیست نه از باب میته بودن.
بعضی از بزرگان گفتهاند: مانع بودن اجزاء نجس العین از باب میته بودن، است لذا نجس العین شرط مستقلی نیست. ولی ما آن گونه که قبلاً هم به آن اشاره کردیم، عرض میکنیم: «نجس العین» تحت عنوان «ما لایؤکل لحمه» داخل میشود و موثقه ابن بُکَیر هم همین مطلب را دلالت دارد نه اینکه تحت عنوان «میته» قرار گیرد. حال ما باید روایاتی را که در این زمینه وارد شده متذکر شویم، ببینیم آیا «نجس العین» تحت عنوان «ما لایؤکل لحمه» قرار میگیرد یا تحت عنوان «میته».
عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا (ع) قَالَ: «كُلُّ مَا كَانَ لَا تَجُوزُ فِيهِ الصَّلَاةُ وَحْدَهُ فَلَا بَأْسَ بِأَنْ يَكُونَ عَلَيْهِ الشَّيْءُ مِثْلُ الْقَلَنْسُوَةِ وَ التِّكَّةِ وَ الْجَوْرَبِ»[2]؛ زراره از امام باقر (ع) یا امام صادق (ع) نقل میکند که حضرت (ع) فرمودند: هر چیزی که به تنهایی نمیشود در آن نماز خواند؛ مثل کلاه، کمربند و جوراب، اشکالی ندارد که چیزی در آن باشد.
گفته شده منظور از عبارت «علیه شیء»، «نجس» میباشد؛ به این معنی که نماز در لباسهای نجسی که به تنهایی ستر عورت نمیکند؛ مثل کلاه و امثال آن اشکال ندارد. این روایت فقط متعرض مسئله نجاست شده و تنها نجاست عرضی را مطرح کرده است.
پس عموم مانعیتِ نجس در نماز محکَّم است و آنچه مانع است، نجاست است مگر اینکه آن نجاست، عرضی باشد. لذا نجس العین هم تحت عنوان کلّیِ نجس قرار دارد نه اینکه تحت عنوان «میته» قرار داده شود.
بعلاوه کلب و خنزیر و امثال آن عنوان مستقلی دارند و تحت عنوان «ما لایؤکل لحمه» داخل میشوند کما اینکه موثقه ابن بُکیر هم بر همین مطلب دلالت دارد:
عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ قَالَ سَأَلَ زُرَارَةُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الصَّلَاةِ فِي الثَّعَالِبِ وَ الْفَنَكِ وَ السِّنْجَابِ وَ غَيْرِهِ مِنَ الْوَبَرِ، فَأَخْرَجَ كِتَاباً زَعَمَ أَنَّهُ إِمْلَاءُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) أَنَّ الصَّلَاةَ فِي وَبَرِ كُلِّ شَيْءٍ حَرَامٍ أَكْلُهُ فَالصَّلَاةُ فِي وَبَرِهِ وَ شَعْرِهِ وَ جِلْدِهِ وَ بَوْلِهِ وَ رَوْثِهِ وَ كُلِّ شَيْءٍ مِنْهُ فَاسِدٌ لَا تُقْبَلُ تِلْكَ الصَّلَاةُ حَتَّى يُصَلِّيَ فِي غَيْرِهِ مِمَّا أَحَلَّ اللَّهُ أَكْلَهُ».[3]
بنابراین با توجه به دو روایت فوق، عرض میکنیم مانعیتِ اجزاء نجس العین در نماز، یا به خاطر نجس العین بودنشان است؛ چون نجاست اینها ذاتی است نه عرضی لذا معفو نیستند و یا به خاطر این است که از اجزاء «ما لایؤکل لحمه» میباشند. لذا مانعیت اجزاء نجس العین در نماز، از باب میته بودن نیست و تحت عنوان «میته» قرار نمیگیرد.
سؤال: آیا موثقه زراره که ذکر آن گذشت سایر موانع مثل غیر مأکول اللحم، ابریشم و امثال آن را هم شامل میشود یا نه؟
پاسخ: آنچه از ظاهر بلکه صریح این موثقه استفاده میشود این است که این موثقه فقط به یک مورد اشاره دارد و آن هم بحث نجاست است اما متعرض ابریشم و غیر مأکول اللحم و امثال آن نشده است.
خلاصه: دلیل منع از اجزاء نجس العین در نماز این است که نجس العین از اجزاء ما لایؤکل لحمه میباشد و یا از باب اینکه نجاستِ نجس العین ذاتی است معفو نیست و عدم عفوِ آن از باب میته بودن نمیباشد.
مرحوم آیت الله حکیم (ره) خروج کلب و خنزیر را از تحت ادله عفو به خاطر صدق عنوان «میته» بر آنها دانسته لکن با توضیحاتی که ما عرض کردیم معلوم شد عنوان میته بر کلب، خنزیر و امثال آن صدق نمیکند.
ملاک در معفو بودن نجاستِ لباسهایی که به تنهایی نمیشود در آنها نماز خواند:
مرحوم سید (ره) در ادامه میفرماید: «و المناط عدم إمكان الستر بلا علاج، فإن تعمّم أو تحزّم بمثل الدستمال ممّا لا يستر العورة بلا علاج، لكن يمكن الستر به بشدّة بحبل أو بجعله خرقاً لا مانع من الصلاة فيه و أمّا مثل العمامة المَلفوفة التي تستر العورة إذا فَلَّت فلا يكون معفوّاً إلّا إذا خيطت بعد اللّف بحيث تصير مثل القلنسوة».[4]
مناط و ملاک در معفو بودن نجاست لباسهایی که نمیشود در آنها نماز خواند این است که به تنهایی و بدون کمک گرفتن از چیز دیگر، سترِ عورت نمیکنند، پس اگر کسی عمامه بر سر گذاشت یا شالی مثل دستمال به سرش بست که اینها به تنهایی و بدون کمک از چیز دیگر سترِ عورت نمیکنند لکن ستر عورت به وسیله دستمال ممکن است به اینکه با یک ریسمان یا طنابی آن را ببندد یا اینکه آن را تکهتکه کند و آنها را سر هم کند تا ستر عورت شود، در این صورت نماز خواندن با آن اشکالی ندارد هر چند نجس است. اما مثل عمامهای که پیچیده شده که اگر باز شود، ستر عورت میکند در صورتی که نجس باشد معفو نخواهد بود مگر اینکه بعد از پیچیده شدن، دوخته شود به گونهای که مثل کلاه شده باشد که در این صورت نجاست آن معفو خواهد بود.
توضیح مطلب: مرحوم سید (ره) ملاک در معفو بودن نجاستِ لباسهایی که به تنهایی نمیشود در آنها نماز خواند را عدم امکان سترِ بالفعل دانسته، یعنی بالفعل نشود با این لباسها ستر عورت کرد هر چند با کمک چیزی دیگر بتوان ستر عورت کرد، بنابراین نجاست لباسهایی مثل جوراب، کلاه، بندشلوار و امثال آن که بالفعل امکان ستر عورت در آنها وجود ندارد معفو است مگر اینکه از اجزاء نجس العین یا از میته تهیه شده باشد.
دلیل:
دو روایت بر این مطلب ارائه شده که آنها را ذکر و مورد بررسی قرار میدهیم:
روایت اول:
فی فقه الرضوی، قال (ع): «إِنْ أَصَابَ قَلَنْسُوَتَكَ أَوْ عِمَامَتَكَ أَوِ التِّكَّةَ أَوِ الْجَوْرَبَ أَوِ الْخُفَّ مَنِيٌّ أَوْ بَوْلٌ أَوْ دَمٌ أَوْ غَائِطٌ فَلَا بَأْسَ فِي الصَّلَاةِ فِيهِ وَ ذَلِكَ أَنَّ الصَّلَاةَ لَا يَتِمُّ فِي شَيْءٍ مِنْ هَذِهِ وَحْدَهُ»[5]؛ اگر منی یا بول یا غائط به کلاه یا عمامه یا بند شلوار یا جوراب یا کفش اصابت کرد نماز خواندن با آن اشکالی ندارد؛ چون نماز در این لباسها به تنهایی تمام نیست.
سؤال: ممکن است گفته شود مناط و ملاک در عفو این شد که لباس به تنهایی و بالفعل نتواند ستر عورت کند در حالی که عمامه که در این روایت ذکر شد به تنهایی ستر عورت میکند.
پاسخ: از ذیل روایت که فرموده: «وَ ذَلِكَ أَنَّ الصَّلَاةَ لَا يَتِمُّ فِي شَيْءٍ مِنْ هَذِهِ وَحْدَهُ» فهمیده میشود عمامه در جایی فرض شده که ستر عورت نمیکند؛ مثلاً دوخته شده و شکل کلاه پیدا کرده است.
روایت دوم:
عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا (ع) قَالَ: «كُلُّ مَا كَانَ لَا تَجُوزُ فِيهِ الصَّلَاةُ وَحْدَهُ فَلَا بَأْسَ بِأَنْ يَكُونَ عَلَيْهِ الشَّيْءُ مِثْلُ الْقَلَنْسُوَةِ وَ التِّكَّةِ وَ الْجَوْرَبِ»[6]؛ زراره از امام باقر (ع) یا امام صادق (ع) نقل میکند که حضرت (ع) فرمودند: هر چیزی که به تنهایی نمیشود در آن نماز خواند؛ مثل کلاه، کمربند و جوراب، اشکالی ندارد که چیزی در آن باشد.
روایت زراره هم مؤید روایت فوق میباشد.
اشکال بر روایت اول:
روایت فقه رضوی سنداً مشکل دارد؛ چون گفتهاند فقه رضوی از باب روایت نقل نشده تا گفته شود مستند به امام (ع) است، لذا معتبر نمیباشد.
دلالت این روایت هم تمام نیست؛ چون گفتهاند عمامه از چیزهایی است که به تنهایی میشود در آن نماز خواند لذا دلالت آن تمام نیست.
البته در پاسخ میتوان گفت: منظور از عمامه، عمامه کوچکی بوده که به تنهایی ستر عورت نمیکند. ولی مشکل این است که بر فرض، دلالت این روایت را هم تمام بدانیم، این روایت مشکل سندی دارد و نمیتوان به آن استناد کرد.
بحث جلسه آینده: موثقه زراره را ان شاء الله در جلسه آینده مورد بررسی قرار خواهیم داد.
«والحمد لله رب العالمین»
[1]. العروة الوثقی، ج1، ص105.
[2]. وسائل الشیعة، ج3، ص456، کتاب الطهارة،باب31 من ابواب النجاسات، حدیث1.
[3]. همان، ج4، ص 345، باب2 من ابواب لباس المصلی، حدیث1.
[4]. العروة الوثقی، ج1، ص105.
[5]. من لایحضره الفقیه، ج1، ص42؛ فقه الرضا (ع)، ص95.
[6]. وسائل الشیعة، ج3، ص456، کتاب الطهارة،باب31 من ابواب النجاسات، حدیث1.