درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصلٌ فی المطهّرات تاریخ: 29 دی 1394 موضوع جزئی: الخامس من المطهرات، الانقلاب مصادف با: 8 ربیع الثانی 1437 سال تحصیلی: 95-94 جلسه: 33 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
مسأله 363: «العنب أو التمر المتنجس إذا صار خلا لم يطهرو كذا إذا صار خمرا ثمَّ انقلب خلا«[1].
مرحوم سید (ره) فرموده است که انگور و خرمای متنجِّس اگر به سرکه تبدیل شوند، پاک نمیشوند و همچنین اگر انگور و خرمای متنجِّس به خمر تبدیل شوند و سپس آن خمر به سرکه تبدیل شود [،یعنی در این صورت نیز انقلاب موجب حصول طهارت نخواهد شد].
در مسأله مذکور، دو فرع بررسی شده است.
فرع اول این است که اگر انگور متنجّس یا خرمای متنجّس به سرکه تبدیل شوند، همچنان بر نجاست خود باقی میمانند و نمیتوان حکم به طهارت آنها کرد.
دلیل حکم بیان شده در فرع اول این است که انقلاب تنها در صورتی میتواند باعث طهارت شود که خمر به سرکه تبدیل شود زیرا آنچه که در روایات وارد شده است، به تبدیل انگور یا خرمای متنجّس به سرکه اشاره ندارد، بلکه فقط به این نکته اشاره دارد که اگر خمر بعد از انفعالاتی [خواه بنفسه یا بالعلاج] به سرکه تبدیل شود، پاک میشود. به علاوه، چون در این مورد، متنجّس [انگور یا خرما] به شیء دیگری تبدیل نمیشود، استحاله نیز تحقق پیدا نمیکند لذا نمیتوان به طهارت حکم کرد.
مرحوم آیت الله خویی (ره) در این رابطه فرموده است که از آنجایی که نجاست در متنجسات، قائم به عنوان نیست، بلکه قائم به جسم است لذا چون بعد از تبدیل خرما یا انگور به سرکه، همچنان جسمیت آنان باقی است، عنوان نجاست نیز باقی میماند.
مرحوم آیت الله حکیم (ره) نیز در این رابطه فرموده است که چون نصوص، وافی به اثبات مطلب نیست لذا استصحاب نجاست جاری میشود زیرا همانطور که قضیه متیقنه و قضیه مشکوکه در استصحاب شرط است، در این مورد نیز همین شرط برقرار است؛ به تعبیر روشنتر، متیقن در این مورد، عنب متنجّس است که بعد از تبدیل شدن به سرکه، شک ایجاد شده است که آیا سرکه طاهر است یا نجس است؟ لذا استصحاب جاری میگردد و به نجاست آن حکم میشود.
فرع دوم این است که اگر انگور متنجّس یا خرمای متنجّس، به خمر و سپس به سرکه تبدیل شود، نمیتوان به طهارت سرکه به دست آمده حکم کرد.
دلیل حکم مذکور در فرع دوم، این است که هرچند انگور یا خرما به خمر و سپس به سرکه تبدیل شده است، ولی این انگور یا خرما، متنجِّس به نجاست بوده است لذا خمر همراه با یک نجاست عرضی به سرکه تبدیل شده است، در حالی که ادله تنها بر این نکته دلالت دارد که اگر خمر به سرکه تبدیل شد، پاک میشود؛ به تعبیر روشنتر، اگر نجاست دیگری همراه خمر باشد، ادله از اثبات طهارت آن در صورت تبدیل به سرکه، قاصر است.
یادآوری
در جلسه قبل عرض شد که عدهای معتقدند که هرچند خمر نجس است، اما زمانی که با نجاست دیگری ملاقات کند، حالت تنجّس پیدا میکند لذا اگر نجاستی مثل بول از خارج به خمر برسد، با انقلاب تطهیر نمیشود چون انقلاب فقط نجاست خودِ خمر را برطرف میکند؛ نه نجاستی که از خارج بر آن عارض شده است لذا بر اساس این مبنا، نمیتوان انقلاب خمر به سرکه را مطهِّر دانست. البته در این رابطه گفته شده است که اغلب خمرها توسط کفار و فاسقان تهیه میشود و این دسته از افراد رعایت نجاست و طهارت را نمیکنند، یعنی علاوه بر نجاست خودِ خمر، دست آنها که نجس است نیز به خمر اصابت میکند و روایاتی که به حصول طهارت از طریق انقلاب حکم کرده است، حاکی از این است که امام (ع) نیز با علم به این مطلب [که خمر معمولاً توسط کفار و فاسقان یا مسلمانهایی که فقط اسلام ظاهری دارند و به نجاست و طهارت اهمیت نمیدهند، تهیه میشود،] به عدم اشکال نسبت به خمری که به سرکه تبدیل شده است، حکم کرده است. در مقابل، برخی دیگر گفتهاند که از آنجایی که خمر نجس است، اگر نجاست دیگری با آن ملاقات کند [مانند بول] موجب نجاست دوباره آن نمیشود زیرا نجاستی که وجود دارد، فقط نجاست خمریه است و نجاست دیگری در کار نیست چون شیء نجس دوباره نجس نمیشود.
بنابراین، اگر خمری که از انگور یا خرمای متنجس تهیه شده است، به سرکه تبدیل شود، استفاده از این سرکه اشکالی ندارد.
حال با توجه به یادآوری مذکور، ممکن است گفته شود که نسبت به فرع دوم از مسأله 363 (تبدیل انگور و خرمای متنجِّس به خمر و سپس به سرکه) نیز میتوان قائل به طهارت شد.
هرچند نظر مختار این است که اگر مبنا، پذیرش نجاست از سوی خمر باشد، باید قائل به احتیاط شد و لذا نمیتوان به طهارت انگور و خرمای متنجِّسی که به خمر و پس از آن به سرکه تبدیل شده است، حکم کرد.
همچنین، گفته شده است که چون روایات وارد شده در این زمینه مطلق به شمار میروند و به نجاست عارض شده بر خمر اشارهای نشده است، لذا میتوان در رابطه با فرع دوم به طهارت سرکه حکم کرد. در این مورد، مرحوم آیت الله حکیم (ره) به روایت علی ابن جعفر (ع) [عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ؛ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْخَمْرِ يَكُونُ أَوَّلُهُ خَمْراً ثُمَّ يَصِيرُ خَلًّا؛ قَالَ (ع): «إِذَا ذَهَبَ سُكْرُهُ فَلَا بَأْسَ»[2].] تمسک کرده و فرموده است بر اساس این روایت اگر حالت اسکار خمر از بین برود، پاک میشود و در این روایت، اشارهای به این نکته نشده است که نجاست دیگری در خمر وجود دارد یا وجود ندارد؛ به تعبیر روشنتر، بر اساس این روایت، باید تابع عنوان سُکر بود و لذا در هر موردی که عنوان سکر از بین برود، میتوان به طهارت حکم کرد. البته ایشان در ادامه فرموده است که برخی از فقها به مضمون اینگونه روایات عمل نکردهاند.
«والحمد لله رب العالمین»