فصلٌ فی المطهّرات 94/11/05

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصلٌ فی المطهّرات                                                     تاریخ: 5 بهمن 1394

موضوع جزئی: الخامس من المطهرات، الإنقلاب- ادله نجاست خمر                           مصادف با: 14 ربیع الثانی 1437

سال تحصیلی: 95-94                                                                                                         جلسه: 36

                         

   «الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

خلاصه جلسه گذشته

بحث در ادله نجاست خمر بود، عرض شد که دلیل سومی که بر نجاست خمر اقامه شده است، روایاتی است که در رابطه با خمر وارد شده است که دو دسته‎اند؛ دسته اول بر نجاست خمر دلالت دارند و دسته دوم ظاهراً بر طهارت خمر دلالت دارند که سه روایت در جلسه گذشته ذکر و بررسی شد و نتیجه این شد که استناد به این سه روایت ناتمام است.

روایت چهارم: عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ؛ قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) وَ أَنَا عِنْدَهُ عَنْ الْمُسْكِرِ وَ النَّبِيذِ يُصِيبُ الثَّوْبَ؛ قَالَ (ع): «لَا بَأْسَ»[1].

عبدالله بن بُکیر گفته است که نزد امام صادق (ع) بودم که شخصی از ایشان (ع) درباره مسکر و نبیذی که به لباس اصابت می‎کند، سؤال کرد، حضرت (ع) در پاسخ فرمود: «اشکالی ندارد».

دلالت این روایت تمام نیست زیرا پاسخ حضرت (ع) که فرموده است: «اشکالی ندارد»، مربوط به پوشیدن لباس است و معنای جواز صلاة در این لباس از کلام معصوم (ع) استفاده نمی‎شود. اگر بتوان به جواز صلاة قائل شد، ممکن است این جواز از باب معفو بودن باشد لذا صرف جواز صلاة به معنای طهارت نیست لذا با تمسک به این روایت، نمی‎توان به طهارت خمر حکم کرد.  

روایت پنجم: عن مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ؛ قَالَ: سُئِلَ أَبُو جَعْفَرٍ وَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ فَقِيلَ لَهُمَا إِنَّا نَشْتَرِي ثِيَاباً يُصِيبُهَا الْخَمْرُ وَ وَدَكُ الْخِنْزِيرِ عِنْدَ حَاكَتِهَا أَ نُصَلِّي فِيهَا قَبْلَ أَنْ نَغْسِلَهَا؛ فَقَالَا (ع): «نَعَمْ لَا بَأْسَ إِنَّمَا حَرَّمَ اللَّهُ أَكْلَهُ وَ شُرْبَهُ وَ لَمْ يُحَرِّمْ لُبْسَهُ وَ مَسَّهُ وَ الصَّلَاةَ فِيهِ»[2].

محمد بن علی بن حسین گفته است که از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) درباره لباسی که از بازار تهیه می‎شود و در مراحل دوخت، خمر و چربی خوک به آن اصابت می‎کند، سؤال شد که آیا می‎توانیم قبل از اینکه این لباس را بشوییم، در آن نماز بخوانیم؟ حضرت (ع) در پاسخ فرمود: «بله، اشکالی ندارد؛ خداوند متعال خوردن و آشامیدن آنها [خمر و گوشت خوک] را حرام کرده است، ولی پوشیدن، مس کردن و نماز خواندن در آن حرام نیست».

این روایت هرچند از نظر سند مشکلی ندارد، ولی از نظر دلالت تمام نیست زیرا اولاً، صرف تجویز صلاة به معنای طهارت خمر نیست زیرا ممکن است این جواز از باب عفو بوده باشد.

ثانیاً، بعید به نظر می‎رسد که بتوان مضمون روایت مذکور را به امام (ع) نسبت داد زیرا در بخش دومِ روایت مسأله چربی خوک مطرح شده است که با جواز صلاة سازگاری ندارد؛ به تعبیر روشن‎تر، چربی خوک جزئی از میته است و با لباس حامل میته نمی‎توان نماز خواند لذا حکم به جواز صلاة [با چربی خوک مرده که نجس و حرام‎گوشت است،] از طرف امام (ع) بعید به نظر می‎رسد. بنابراین، این روایت از نظر دلالت تمام نیست.

روایت ششم: عَنْ عَلِيٍّ الْوَاسِطِيِّ؛ قَالَ: دَخَلَتِ الْجُوَيْرِيَةُ وَ كَانَتْ تَحْتَ عِيسَى بْنِ مُوسَى عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) وَ كَانَتْ صَالِحَةً، فَقَالَتْ: إِنِّي أَتَطَيَّبُ لِزَوْجِي فَيَجْعَلُ فِي الْمُشْطَةِ الَّتِي أَمْتَشِطُ بِهَا الْخَمْرَ وَ أَجْعَلُهُ فِي رَأْسِي؛ قَالَ (ع): «لَا بَأْسَ»[3].

علی واسطی گفته است که زنی به نام جویریه [همسر یا کنیز عیسی ابن موسی] خدمت امام صادق (ع) رسید و عرض کرد من خود را برای همسرم پاکیزه [زینت] می‎کنم، شوهرم شانه‎ای را که من استفاده می‎کنم، در خمر قرار می‎دهد و من آن را به سر خود می‎زنم. حضرت (ع) فرمود: «اشکالی ندارد».

اشکال به استدلال به این روایت، این است که ممکن است سائل درباره حلیت انتفاع به خمر و جواز قرار دادن شانه در خمر از حضرت (ع) سؤال کرده باشد که این مسأله با بحث صلاة که مستلزم طهارت است، ارتباطی ندارد. حتی اگر پاسخ حضرت (ع) در رابطه با جواز صلاة باشد، صرف تجویز صلاة به معنای طهارت نیست زیرا ممکن است پاسخ حضرت (ع) از باب عفو بوده باشد.

روایت هفتم: عَنِ ابْنِ رِئَابٍ؛ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الْخَمْرِ وَ النَّبِيذِ الْمُسْكِرِ يُصِيبُ ثَوْبِي أَغْسِلُهُ أَوْ أُصَلِّي فِيهِ؟ قَالَ (ع): «صَلِّ فِيهِ إِلَّا أَنْ تَقَذَّرَهُ فَتَغْسِلَ مِنْهُ مَوْضِعَ الْأَثَرِ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى إِنَّمَا حَرَّمَ شُرْبَهَا»[4].

ابن رئاب گفته است که از امام صادق (ع) درباره خمر و نبیذ مسکری که به لباس اصابت می‎کند، سؤال کردم که آیا آن را بشویم یا در آن نماز بخوانم؟ حضرت (ع) در پاسخ فرمود: «در آن نماز بخوان؛ مگر اینکه آن را کثیف بدانی و بخواهی اثر شراب را بشویی. خداوند متعال شرب خمر را حرام کرده است».

نکته مهمی که در رابطه با این روایت مطرح شده است، این است که روایت مذکور از نظر سند و دلالت مشکلی ندارد.

کیفیت جمع بین روایات باب خمر

اگر روایات باب طهارت یا نجاست خمر، محدود به همین دو دسته روایاتی باشد که ذکر شد، مقتضای جمع بین این دو دسته از روایات، این است که روایات دال بر نجاست خمر و شستن، به خاطر زوالِ تنفر و قذارت و نه نجاست است. همچنین، بر اساس روایاتی که به طهارت خمر اشاره دارند [به خصوص تعلیلی که امام صادق (ع) در روایت هفتم بیان کرده است،] حکم طهارت بر خمر مترتب می‎شود. اما این نتیجه‎گیری قابل قبول نیست زیرا دو روایت در رابطه با جمع بین این دو دسته از روایات وجود دارد که وجود مقدس معصوم (ع) در آنها به نجاست خمر حکم کرده‎ است.

روایت اول: عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ؛ قَالَ: قَرَأْتُ فِي كِتَابِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ (ع) جُعِلْتُ فِدَاكَ رَوَى زُرَارَةُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِي الْخَمْرِ يُصِيبُ ثَوْبَ الرَّجُلِ أَنَّهُمَا؛ قَالَا (ع): «لَا بَأْسَ بِأَنْ يُصَلِّيَ فِيهِ إِنَّمَا حَرُمَ شُرْبُهَا»؛ وَ رُوِيَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ أَنَّهُ قَالَ (ع): «إِذَا أَصَابَ ثَوْبَكَ خَمْرٌ أَوْ نَبِيذٌ يَعْنِي الْمُسْكِرَ فَاغْسِلْهُ إِنْ عَرَفْتَ مَوْضِعَهُ وَ إِنْ لَمْ تَعْرِفْ مَوْضِعَهُ فَاغْسِلْهُ كُلَّهُ وَ إِنْ صَلَّيْتَ فِيهِ فَأَعِدْ صَلَاتَكَ»؛ فَأَعْلِمْنِي مَا آخُذُ بِهِ؟ فَوَقَّعَ (ع) بِخَطِّهِ وَ قَرَأْتُهُ «خُذْ بِقَوْلِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)»[5].

علی ابن مهزیار گفته است که در نامه‎ای که عبدالله بن محمد به امام رضا (ع) نوشته بود، ملاحظه کردم که نوشته است که زراره روایتی را از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) درباره خمری که به لباس انسان اصابت می‎کند، نقل کرده است که این دو بزگوار (ع) فرموده‎اند: «نماز خواندن با چنین لباسی اشکالی ندارد زیرا فقط خوردن خمر حرام است». اما زراره در روایت دیگری از امام صادق (ع) نقل کرده است که حضرت (ع) فرموده است: «اگر لباس انسان به مسکر اصابت کند، اگر محل آن را می‎داند، باید آن را بشوید و اگر موضع اصابت مشخص نیست، باید همه لباس را بشوید و اگر در آن لباس نماز خوانده است، باید آن را اعاده کند». راوی در پایان از امام (ع) درخواست می‎کند که به کدام‎یک از این دو روایت عمل کنم؟ حضرت (ع) در پاسخ نوشت: «به قول امام صادق (ع) [قول دوم] عمل کن».

محقق اردبیلی (ره) در اشکال به استدلال به روایت مذکور، گفته است که: عبارت «خُذْ بِقَوْلِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)»، اشاره به  قول اول [کلام امام باقر (ع) و امام صادق (ع)] دارد. نظر محقق اردبیلی (ره) قابل قبول نیست و جای تعجب است که چرا ایشان چنین فرموده است.

تنها اشکال این روایت (روایت علی بن مهزیار)، سند این روایت است زیرا در سلسله سند این روایت شخصی به نام سهل بن زیاد وجود دارد که ثقه بودن او خیلی مشخص نیست. البته بعضی از بزرگان گفته‎اند که نسبت به روایات این شخص اشکالی وارد نیست. لکن بر فرض که وثاقت سهل بن زیاد ثابت نباشد، روایت دیگری به همین مضمون از علی بن مهزیار وجود دارد که در سلسله سند آن سهل بن زیاد وجود ندارد.

 روایت دوم: عَنْ خَيْرَانَ الْخَادِمِ؛ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى الرَّجُلِ (ع) أَسْأَلُهُ عَنِ الثَّوْبِ يُصِيبُهُ الْخَمْرُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ أَ يُصَلَّى فِيهِ أَمْ لَا؟ فَإِنَّ أَصْحَابَنَا قَدِ اخْتَلَفُوا فِيهِ، فَقَالَ بَعْضُهُمْ صَلِّ فِيهِ فَإِنَّ اللَّهَ إِنَّمَا حَرَّمَ شُرْبَهَا وَ قَالَ بَعْضُهُمْ لَا تُصَلِّ فِيهِ؛ فَكَتَبَ (ع): «لَا تُصَلِّ فِيهِ فَإِنَّهُ رِجْسٌ...،» الْحَدِيثَ[6].

خیران خادم گفته است که به امام (ع) نامه نوشتم و سؤال کردم که آیا با لباسی که به خمر یا لحم خنزیر اصابت کرده است، می‎توان نماز خواند؟ زیرا در این زمینه بین اصحاب ما اختلاف وجود دارد؛ برخی در این رابطه گفته‎اند که نماز خواندن جایز است زیرا خداوند فقط شرب خمر را حرام کرده است، لکن برخی دیگر گفته‎اند که نماز خواندن در آن لباس جایز نیست. امام (ع) در پاسخ نوشت: «در آن لباس نماز نخوان زیرا نجس است [«رجس» به قرینه «حَرّم» به معنای نجس است].

البته مرحوم محقق اردبیلی (ره) نسبت به این دو روایت نیز اشکال کرده و فرموده است که این دو روایت، با روایات دسته دوم [روایات دال بر طهارت خمر] در تعارض است لذا تقدم با روایاتی است که بر طهارت خمر دلالت دارد، لکن پاسخ به کلام ایشان، این است که این دو روایت نقطه مقابل روایت دسته دوم نیستند، بلکه این دو روایت، بر دو دسته روایت دیگر (دسته اول و دسته دوم) حاکم است.

بر فرض که از این دو روایت نیز صرف نظر شود، در مقام ترجیح بین این دو دسته از روایات، ترجیح با شهرت است و شهرت قائل به روایات دال بر نجاست خمر است.

«والحمد لله رب العالمین»

 



[1]. شیخ حرعاملی، وسائل الشیعة، ج3، کتاب الطهارة، ابواب النجاسات، باب38، ص471، ح11.

[2]. همان، ص472، ح13.

[3]. همان، ج25، کتاب الأطمعة و الأشربة، ابواب الأشربة محرمة، باب 37، ص379، ح2.

[4]. همان، ج3، کتاب الطهارة، ابواب النجاسات، باب 38، ص 472، ح14.

[5]. همان، ص468، ح2.

[6]. همان، باب 13، ص418، ح3.

Please publish modules in offcanvas position.