فصلٌ فی المطهرات95/08/01

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی:فصلٌ فی المطهرات                                                                                    تاریخ: 1 آبان 1395

موضوع جزئی: فصلٌ فی حکم الأوانی- حکم استعمال ظروف طلا و نقره                            مصادف با:20 محرم 1438

سال تحصیلی: 96-95                                                                                                      جلسه: 14

                                                                                             

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

مسأله 401: «يحرم استعمال أواني الذهب و الفضّة في الأكل و الشرب و الوضوء و الغسل و تطهير النجاسات و غيرها من سائر الاستعمالات، حتّى وضعها على الرُفوف للتزيين، بل يحرم تزيين المساجد و المشاهد المشرّفة بها، بل يحرم اقتناؤها من غير استعمال و يحرم بيعها و شراؤها و صياغتها و أخذ الأُجرة عليها، بل نفس الأُجرة أيضاً حرام لأنّها عوض المحرّم و إذا حرّم اللّه شيئاً حرم ثمنه»[1].

به نظر مرحوم سید (ره)، استعمال ظروف طلا و نقره در أکل و شرب، وضو، غُسل، تطهیر نجاسات و غیر اینها از سایر استعمالات، حرام است، حتی قرار دادن ظروف طلا و نقره در طاقچه به منظور تزیین نیز حرام است، بلکه تزیین مساجد و مشاهد مشرفه به وسیله ظروف طلا و نقره نیز حرام است.

بحث در رابطه با ظروف طلا و نقره، در چند مقام مطرح می‎شود:

مقام اول

استعمال ظروف طلا و نقره چه حکمی دارد؟ آیا استعمال ظروف طلا و نقره جایز است یا جایز نیست؟

در رابطه با استعمال ظروف طلا و نقره، باید گفت که این مسأله اجماعی است و جماعت کثیری از بزرگان، از جمله علامه حلی (ره)، شهید اول (ره)، مرحوم اردبیلی (ره)، صاحب مدارک (ره)، صاحب جواهر (ره)، محقق حلی (ره) و مرحوم شیخ طوسی (ره)، در بعضی از کتاب‎های خود و از متأخرین نیز علمایی، مثل آقای خویی (ره) و امام خمینی (ره)، معتقدند که استعمال ظروف طلا و نقره در موارد مذکور در مسأله 401، حرام است؛ گرچه مرحوم شیخ طوسی (ره) در کتاب خلاف خود از واژه کراهت استفاده کرده است. البته ایشان در کتاب زکات خود به حرمت استعمال ظروف طلا و نقره تصریح کرده است. باید بررسی شود که آیا حرمت بر کراهت حمل می‎شود یا اینکه کراهت، کراهتِ مصطلحی که جزء احکام خمسه است، نیست، بلکه کراهت به معنای مبغوضیت و مطلق مرجوحیت است که با حرمت نیز سازگاری دارد که در ادامه، به آن اشاره خواهد شد.

علت اینکه مرحوم شیخ طوسی (ره) از واژه کراهت استفاده کرده است، وجود بعضی روایات است.

لازم است به این نکته توجه شود که تا مدتها فقه، این فقه موجود نبود که فتوای فقیه بیان شود و آن فتوا از روایات، متّخذ و مستنبط بشود، بلکه فقه، مأثور بود، یعنی نفس روایت بیان می‎شد لذا شیخ طوسی (ره) نیز نفس روایتی که از واژه کراهت در آن روایت استفاده شده است را در کلام خود بیان کرده است:

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ؛ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) عَنْ آنِيَةِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ فَكَرِهَهُمَا...[2].

اما آنچه مسلم است، این است که علاوه بر اجماعی که بر حرمت استعمال ظروف طلا و نقره اقامه شده است [که البته در مورد اجماع نیز بحث می‎شود که آیا این اجماع، اجماع مدرکی است یا اینکه برأسه این اجماع، کاشف از رأی و قول معصوم (ع) است]، روایات قابل توجهی در این زمینه وارد شده است که در آن روایات به حرمت استعمال ظروف طلا و نقره حکم شده است که این روایات سه طایفه‎اند که در ادامه، به آنها اشاره می‎شود. نکته دیگر، اینکه این مسأله [، یعنی حرمت استعمال ظروف طلا و نقره] منحصر به شیعه نیست و در بین مخالفین شیعه از اهل سنت و جماعت نیز بنا به نقل صاحب حدائق (ره)، مطلب از همین قرار است، یعنی آنها نیز حرمت استعمال ظروف طلا و نقره را قائل شده‎اند:

فروی الجمهور عنه (صلّى اللّه عليه و آله و سلم)؛ أنه قال: «لا تشربوا في آنية الذهب و الفضّة و لا تأكلوا في صحافها فإنّها لهم في الدنيا و لكم في الآخرة»[3].

در روایتی از امیرالمؤمنین امام علی (ع) که از منابع اهل سنت نقل شده است نیز این‎گونه آمده است:

و عن علي (عليه السلام)؛ انه قال: «الذي يشرب في آنية الذهب و الفضة إنما يُجَرجِرُ في بطنه نار جهنم»[4]‌؛ کسی که در ظروف طلا و نقره چیزی می‎آشامد، گویا آتش جهنم در شکم او شعله می‎کشد.

امام خمینی (ره) نوشته است: «يحرم استعمال أواني الذهب و الفضة في الأكل و الشرب و سائر الاستعمالات»[5].

بنابراین، عمده دلیلی که در مقام اول، یعنی حرمت استعمال ظروف طلا و نقره وجود دارد، روایات است چون در رابطه با اجماع، این بحث وجود دارد که باید بررسی شود که آیا مستند اجماع ادعا شده، روایاتی است که در این زمینه وجود دارد که اگر این گونه باشد، اجماع، مدرکی خواهد بود و معتبر نیست، اما اگر روایات، فقط مؤید اجماع باشند و اجماع خودش به طور مستقل کاشف از رأی و قول معصوم (ع) باشد، در این صورت، خود اجماع دلیلی مستقل بر حرمت استعمال ظروف طلا و نقره و معتبر خواهد بود. 

روایات وارد شده در رابطه با حرمت استعمال ظروف طلا و نقره، به سه طایفه تقسیم می‎شوند:

طایفه اول: روایات این طایفه دو دسته‎اند؛ برخی از آنها مشتمل بر صیغه نهی [، مثل «لاتشرب»، «لاتأکل» و امثال آن،] است:

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع)؛ قَالَ: «لَا تَأْكُلْ فِي آنِيَةِ ذَهَبٍ وَ لَا فِضَّةٍ»[6].

عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: «لَا تَأْكُلْ فِي آنِيَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَ لَا فِي آنِيَةٍ مُفَضَّضَةٍ»[7]؛ حلبی از امام صادق (ع) نقل کرده است که حضرت (ع) فرموده است که در ظرفی که از نقره باشد یا در ظرفی که با نقره آبکاری شده است، چیزی نخور.

برخی از روایات نیز مشتمل بر ماده نهی است:

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ‌ (ع)؛ «أَنَّهُ نَهَى عَنْ آنِيَةِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ‌»[8].

صیغه نهی و ماده نهی ظهور در حرمت دارند و بعضی گفته‎اند که ظهور ماده نهی در حرمت أقوی از ظهور صیغه نهی در حرمت است.

طایفه دوم: روایاتی که مشتمل بر لفظ «کَره» است:

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ؛ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) عَنْ آنِيَةِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ فَكَرِهَهُمَا...[9].

اگر کراهت یکی از احکام خمسه باشد، در مقابل حرمت خواهد بود و به معنای حرمت نخواهد بود.

عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ «أَنَّهُ كَرِهَ آنِيَةَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْآنِيَةَ الْمُفَضَّضَةَ»[10].

عَنْ بُرَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ «أَنَّهُ كَرِهَ الشُّرْبَ فِي الْفِضَّةِ وَ فِي الْقَدَحِ الْمُفَضَّضِ...»[11].

مقصود از کراهت در روایات مذکور چیست؟ اگر کراهت یکی از احکام خمسه باشد، بین روایات طایفه اول و بین روایات طایفه دوم، تنافی وجود خواهد داشت چون روایات طایفه اول بر حرمت استعمال ظروف طلا و نقره دلالت دارد و روایات طایفه دوم بر کراهت استعمال ظروف طلا و نقره دلالت دارد.

بعضی معتقدند که بین این دو طایفه از روایات تعارض وجود دارد چون طبق روایات طایفه اول رخصتی در استعمال ظروف طلا و نقره نیست؛ در حالی که طبق روایات طایفه دوم، کراهت استعمال همراه با رخصت است، یعنی استعمال ظروف طلا و نقره جایز است.

لذا عده‎ای گفته‎اند که چون روایات طایفه دوم صریح در کراهت است [چون در طایفه دوم از واژه «کَره» استفاده شده است] و روایات طایفه اول ظهور در حرمت دارد، ظاهر بر نص حمل می‎شود. بنابراین، استعمال ظروف طلا و نقره حرام نیست، بلکه فقط کراهت دارد.

اما آنچه می‎توان گفت، این است که کراهت در این مورد، به معنای کراهت اصطلاحی نیست، بلکه این اصطلاح بعداً درست شده است لذا آنچه در لسان روایات بوده است، معنای لغوی کراهت بوده است و معنای اصطلاحی آن نبوده که امروزه شایع شده است که کراهت را در مقابل حرمت می‎دانند. بنابراین، کراهت به معنای مرجوحیت مطلق و به معنای مبغوضیت است و به معنای اصطلاحی آن نیست که در این صورت، معارضه‎ای بین روایات طایفه اول و روایات طایفه دوم نخواهد بود چون مطلق مرجوحیت و مبغوضیت با حرمت نیز سازگاری دارد لذا حرمت و کراهت هر دو تحت عنوان مبغوضیت قرار می‎گیرند و این‎گونه نیست که حساب حرمت و کراهت از یکدیگر جدا باشد و گفته شود که حرمت در مقابل کراهت است. در نتیجه، بین طایفه اول از روایات و طایفه دوم از روایات تفاوتی وجود ندارد. تنها تفاوتی که بین این دو وجود دارد در واژه‎هایی است که در این دو طایفه به کار رفته است که در یک طایفه از واژ «کَره» استفاده شده است و در طایفه دیگر از واژه‎هایی مثل «لاتأکل»، «نهی» و «لاتشرب» استفاده شده است، ولی همه اینها به یک چیز اشاره دارند و آن مبغوضیت و مرجوحیت است.

البته امام خمینی (ره) به این تأکید کرده که کراهتی که در این روایات به آن اشاره شده است، کراهت اصطلاحی، یعنی کراهت در مقابل حرمت است که یکی از احکام خمسه است.

طایفه سوم: روایاتی که واژه «لاینبغی» در آنها به کار رفته است:

عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: «لَا يَنْبَغِي الشُّرْبُ فِي آنِيَةِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ»[12].

گفته‎اند که روایت مذکور نیز بر حرمت استعمال ظروف طلا و نقره دلالت دارد لذا بین این طایفه از روایات با روایات طایفه اول و دوم منافاتی نیست چون «لاینبغی» به معنای «لایتیسّر» و «لایمکن» است؛ کما اینکه در قرآن و روایات دیگر، از واژه «لاینبغی»، معنای منع استفاده شده است که آیات و روایت ذیل از آن جمله‎اند:

«قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ هَبْ لِي مُلْكاً لاَ يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ»[13]؛ گفت: پروردگارا! مرا ببخش و حكومتى به من عطا كن كه بعد از من سزاوار هيچ كس نباشد كه تو بسيار بخشنده‌اى!

«قَالُوا سُبْحَانَكَ مَا كَانَ يَنْبَغِي لَنَا أَنْ نَتَّخِذَ مِنْ دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاءَ وَ لكِنْ مَتَّعْتَهُمْ وَ آبَاءَهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّكْرَ وَ كَانُوا قَوْماً بُوراً»[14]؛(در پاسخ) مى‌گويند: «منزّهى تو! براى ما شايسته نبود كه غير از تو اوليايى برگزينيم، ولى آنان و پدرانشان را از نعمتها برخوردار نمودى تا اينكه (به جاى شكر نعمت) ياد تو را فراموش كردند و تباه و هلاك شدند».

عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: «...فَلَيْسَ يَنْبَغِي لَكَ أَنْ تَنْقُضَ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ أَبَداً»[15].

عبارت «فلیس ینبغی لک» که در روایت مذکور آمده است نیز به معنای این است که جایز نیست و ممکن نیست که یقینت را با شک نقض کنی.

«والحمدلله رب العالمین»



[1]. سید محمدکاظم، طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص156.

[2]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج3، کتاب الطهارة، ابواب النجاسات، باب65، ص506، ح1.

[3].  يوسف بن احمد بن ابراهيم، ‌بحرانى، آل عصفور، الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة‌، ج5، ص504.

[4]. همان.

[5]. سید روح الله، موسوی خمینی، تحریر الوسیلة، ج1، کتاب الطهارة، فصلٌ فی المطهرات، القول فی الأوانی، ص133، مسأله2.

[6]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج3، کتاب الطهارة، ابواب النجاسات، باب65، ص508، ح7.

[7]. همان، باب66، ص509، ح1.

[8].همان، باب 65، ص506، ح3؛ احمد بن محمد بن خالد،‌ ابو جعفر برقى، المحاسن، ج2، کتاب الماء، باب 11، ص582، ح59.

[9]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج3، کتاب الطهارة، ابواب النجاسات، باب65، ص506، ح1.

[10]. همان، ص508، ح10.

[11]. همان، باب66، ص509، ح2.

[12]. همان، باب65، ص507، ح5.

[13]. «ص»: 35.

[14]. «الفرقان»: 18.

[15]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج3، کتاب الطهارة، ابواب النجاسات، باب41، ص477، ح1 و باب 44، ص482، ح1.

Please publish modules in offcanvas position.