مسجد نارمک تهران93/09/21

باسمه تعالی

متن سخنرانی حضرت آیت الله سید هاشم حسینی بوشهری«دامت برکاته»

موضوع: رمز ماندگاری و جاودانگی عاشورا                                                    تاریخ: 93/09/21

مکان: مسجد نارمک تهران

 

 

 

لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ الّا بِاللهِ العَلِیِ العَظیِم، حَسبُنَا الله وَ نِعمَ الوَکیِل، نِعمَ المَولی وَ نِعمَ النَّصیِر.

اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَان الرَّجِیم بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیم.

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين بَارِء الْخَلَائِقِ أَجْمَعِينَ، باعِثِ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْمُرْسَلِين ثُمَّ الصَلاةُ و السَّلامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا حَبیبِ إلِهِ العالَمین أبِی‌القاسِم مُحَمَّد (ص) وَ عَلَى آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ المَعصومین المُکَّرَمین الهُداةِ المَهدیّین و اللَّعنُ الدائِم عَلی أعدائِهِم أجمَعین مِنَ الآن إلی قِیامِ یَومِ الدِّین آمینَ یا رَبَّ العالَمین»

«وَ بَذَلَ‏ مُهْجَتَهُ‏ فِيكَ‏ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ‏ مِنَ‏ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَةِ وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَيْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْيَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَى‏»[1]

خدای بزرگ را بر این لطف و عنایتش سپاس­گزاریم که امشب توفیق عنایت فرمود تا در شب با عظمت اربعین حسینی در محضر شما برادران و خواهران ایمانی باشیم. یکی دوسال قبل نیز توفیق پیدا کردم که شب نهم محرم که متعلق به قمر بنی هاشم بود، در این مسجد با صفا و معنوی و در حضور شما، دقایقی تصدیع کردم. البته آن شب با امشب یک تفاوت دارد، علاوه بر اینکه آن شب، شب نهم محرم بود و امشب اربعین است؛ آن شب، در محضر سرور عزیز و بزرگوار حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا موسوی کاشانی بودیم. ما نیز به همین به خاطر آمده بودیم اما در بین راه تماس گرفتند که در شهرستان هستند و امکان آمدن نیست.

یکی از پرسش­های بسیار مهمی که در رابطه با نهضت سید و سالار شهیدان مطرح است، رمز ماندگاری و جاودانگی حادثه عاشورا است. ما در طول تاریخ، انقلاب­های فراوانی را سراغ داریم که در برهه­ای از زمان شکل گرفته­اند که شاید در آن زمان هم دارای جنب و جوش بودند و طرفداران و پیروانی داشتند، اما به مرور و با گذشت زمان، این انقلاب و حرکت رو به خاموشی گراییده است.  شاید امروز که من و شما با هم صحبت می­کنیم، انقلاب­هایی باشند که حتی نام و اثر و نشانه­ای از آن­ها نیست و به فراموشی سپرده شده­اند، حتی در خاطره تاریخ هم اثر و نشانه­ای از آن­ها نیست. هر حادثه و مکتبی سه ویژگی دارد: 1. تولد 2. اوج 3. فرود. یعنی در جامعه شکل می­گیرند، اوج پیدا می­کنند ، دارای نام و نشان می­شوند و مرحله و ویژگی سوم، فرود آنهاست.

سؤال کلیدی این است که چگونه شد که نهضت عاشورا و قیام سید و سالار شهیدان، از این ویژگی حوادث پیروی نکرده است؟ تولد دارد، اوج هم دارد، ولی فرود ندارد. نه تنها فرود ندارد، بلکه روز به روز بر اوج آن اضافه می­شود.

پدر، برادر و عزیزترین عزیزانمان را از دست می­دهیم، یک سالگرد، دو سالگرد و... می­گیریم ولی ناگهان متوجه می­شویم که دیگر از سالگرد خبری نیست. امروز تلویزیون نشان می­داد که از بیش از پنجاه کشور و با جمعیتی بیش از چهار میلیون و پانصد هزار نفر، به عراق رفته­اند و شعار آن­ها لبیک یا حسین است.در سال 61 از اندونزی، مالزی، افریقا خبری نبود اما بعد از 1375 سال، امروز این جمعیت به کربلا رفته است. این چه عزت و عظمتی است؟ رمز و راز این ماندگاری و این جاودانگی چیست؟

حقیقتاً به شما عرض کنم که تشریح نهضت اباعبدالله (ع) یک دانشگاه است؛ آن هم نه یک دانشگاه معمولی بلکه یک دانشگاه بین اللملی که مرز، عقیده و جغرافیا نمی­شناسد.

دانشجویان این دانشگاه نه تنها شیعیان و مسلمانان هستند، بلکه تمام آزادی­خواهان دنیا از دانشجویان دانشگاه حسین ابن علی (ع) هستند. این دانشگاه در همه رشته­ها دانشجو می­پذیرد، رشته عشق، آزادگی، عاطفه، محبت، وفا و دلدادگی از رشته­های این دانشگاه است و طبعاً فارغ التحصیلان این دانشگاه هم با افتخار،  کارنامه رضا و تسلیم حسین (ع) بودن را دریافت می­کنند. در دانشگاه­های دنیا زمانی که کسی می­خواهد ورود به دانشگاه پیدا کند، می­گویند مدرک تحصیلی قبل از دانشگاه خود را ارائه بدهید و برای ورود به دانشگاه شرط و شروط می‎گذارند، اما دانشگاه امام حسین (ع) یک مدرک می­خواهد و آن عشق است. هر که عاشق است حق ورود به این دانشگاه دارد، نویسنده، اندیشمند، سیاستمدار، مسلمان، غیر مسلمان و جالب این جا است که برای همه طبقات اجتماع با ویژگی عشق و دلدادگی درس و پیام دارد. هیچ کس با ورود به این دانشگاه ناامید برنمی­گردد بلکه بهره می­برد و استفاده می­کند و سرمست از عشق می­شود. لذا می­بینیم نه تنها با پای پیاده که با پای برهنه این مسیر طولانی را طی می­کنند، چون آن جایی که پای عشق به میان بیاید دیگر مانعی جلوی انسان را نمی­گیرد. چه کوچک و بزرگ، میانسال و بزرگسال، همه روانه این دانشگاه هستند.

این یک حادثه نیست، بلکه یک جریان تاریخی است؛ جریان تاریخی با حوادث تفاوت دارد. حوادث می­آیند و می­روند اما جریاناتِ یک جریان تاریخی مانند یک رودخانه خروشانی است که همیشه در حال حرکت است. نهضت عاشورا یک مکتب و جریان فکری است که در طول تاریخ خیلی­ها را به خود جذب کرده است. گاندی می­گوید من از مکتب عاشورا الهام گرفته­ام. امروز هزاران گاندی به صف ایستاده­اند تا به سید و سالار شهیدان ابراز ارادت کنند. امروز دنیا در بهت و ناباوری است و بیست میلیون انسان شوخی نیست. زمانی که عربستان سعودی می­خواهد اعلام کند، که این کشور از چه تعداد انسان میزبانی و پذیرایی کرده است، نهایتاً  جمعیت دو تا سه میلیون را اعلام می­کند. مراسم مخصوص هندوها و بودایی ها یک جمعیتی است ولو طولانی که دو ماه طول می­کشد ولی به جمعیت اربعین نمی­رسد.

امروز شنیده­ام که مقامات کربلا گفته­اند این شهر دیگر جا ندارد. عده­ای بیرون شهر مانده­اند و منتظر هستند تا عده­ای خارج شوند تا آن­ها داخل شوند. آیا این افتخار و عظمت برای شیعه نیست؟

چه چیز باعث شده است که نام و یاد و عشق حسین (ع) بماند و مراسم عزاداری هر سال از سال قبل پرشورتر برگزار شود؟

چند عامل اساسی و کلیدی هست که من امشب به بخشی از آن­ها اشاره می­کنم و هر کجا که این عوامل وجود داشته باشند، ماندگاری قطعی است. اگر بخشی از این عوامل در زندگی ما راه پیدا کند نام و یاد ما، ماندگار است.

اولین عامل، اراده و مشیت الهی است.

به صراحت عرض می­کنم که خدا خواسته است نام حسین (ع) جاودانه بماند. « يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ».[2] خداوند دو نوع اراده دارد: یکی اراده تشریعی و دیگری اراده تکوینی است. تفاوت بین اراده تشریعی و اراده تکوینی در این است که اراده تشریعیاز ناحیه کسانی که مرتبط با این اراده هستند، تخلف­پذیر است اما اراده تکوینی تخلف پذیر نیست. به عنوان مثال: خدا از ما خواسته است که روزه بگیریم، نماز بخوانیم، زکات بپردازیم، امر به معروف و نهی از منکر کنیم و دیندار باشیم، چون رسالت نبی گرام اسلام (ص) یک رسالت جهانی است و مخاطب آن همه مردم هستند نه مردم ایران، یا منطقه­ای خاص از جهان، بلکه همه قاره ها را تحت پوشش قرار می­دهد.پس از خدا از همه می­خواهد که دیندار و خداشناس باشند، این اراده تشریعی است. ولی سؤال این است که آیا همه دیندار هستند؟ همه مؤمن هستند؟ در جامعه ما، در خیابان و بازار ما، آیا همه اهل نماز هستند؟ خیر. در یک خانه پدر و مادر نماز می­خوانند ولی فرزندان نمی­خوانند یا بالعکس. خداوند اراده کرده است و می­فرماید:« أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاة [3]، كُتِبَ‏ عَلَيْكُمُ‏ الصِّيامُ‏ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُم‏».[4] از اراده تشریعی حق عده­ای تخلف می­کنند و البته عده­ای هم عمل می­کنند. این همه جمعیت مسلمان و مؤمن و موحدِ پیرو راه دین که در حقیقت پیرو راه اراده تشریعی هستند،امروز در جهان وجود دارند.

در اراده تکوینیِ ذات کبریایی حق، تخلف نیست. یعنی اگر خدا از نظر تکوینی اراده­ای کرد، این اراده دیگر تخلف­ناپذیر است. خداوند اراده کرده است که ما را خلق کند و آفریده است. در اراده­های تکوینیِ حق تخلف نیست. یکی از جاهایی که خدای متعال اراده تکوینی کرده­است، زنده ماندن نور حسین است. گاهی به ما می­گویند این ادعاها چیست که می­گویید؟ برای شما توضیح خواهم داد. نسل جوان دقت کنند و معرفت خود را بالا ببرند و فقط به نام و یاد حسین (ع) بسنده نکنید و با تمام وجود حسین ابن علی (ع) را بشناسید که چه گوهر گرانبهایی داریم و قدر نمی­شناسیم. قرآن می­فرماید: « يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ».[5] بعضی از افراد می­خواهند که نوری را خاموش کنند ولی خداوند این نور را کامل­تر و روشن­تر می­کند ولو کفار نخواهند. یعنی علی­رغم میل باطنی کافران، خداوند اراده کرده است که نورالله را روشن و پرفروغ نگه بدارد. سؤال می­شود که نور خداوند چه ربطی به امام حسین (ع) دارد؟ شما می­گویید نام امام حسین (ع) زنده مانده است و خدا اراده کرده است که نام حسین (ع) زنده بماند، این آیه چه ارتباطی با امام حسین (ع) دارد؟ حسین ابن علی (ع) چنان بزرگ است که به هر مناسبت که مفاتیح را مرور کنید و به دعاها توجه کنید، زیارت امام حسین (ع) را خواهید دید. در زیارت نیمه شعبان، خطاب به امام حسین (ع) است که « أَشْهَدُ أَنَّكَ‏ نُورُ اللَّهِ‏ الَّذِي لَمْ يُطْفَ وَ لَا يُطْفَأُ أَبَدا»[6] یعنی حسین جان شهادت می­دهم که تو نور خدا هستی.

ائمه و امامان ما، نور خداوند هستند و عده­ای می­خواهند نور خدا را خاموش کنند در حالی که نور خدا خاموش شدنی نیست. فردا زیارت اربعین سفارش شده است و خیلی جالب است که یک راوی از یک امام زیارت عاشورا را نقل کرده است و از یک امام دیگر زیارت اربعین را نقل کرده است. بعضی­ها می­گویند که آیا این زیارت­ها سند معتبر دارند؟ این راویزیارت عاشورا را از امام باقر (ع) نقل کرده است وزیارت اربعین را از امام صادق (ع) نقل کرده است.

دومین عامل، برای ماندگاری یک حرکت استوار بودن یک نهضت بر حق خواهی، عدالت خواهی، ظلم ستیزی است و تمام این عناصر یک جا در حادثه عاشورا و جریان کربلا وجود دارد. لذا کل نهضت حسین ابن علی (ع) حق طلبی است، «أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَ‏ لَا يُعْمَلُ‏ بِهِ وَ أَنَّ الْبَاطِلَ لَا يُتَنَاهَى عَنْه‏»[7] آیا نمی­بینید که به حق عمل نمی­شود و از باطل صرف نظر نمی­شود؟ نهضت حسین ابن علی (ع) ظلم ستیزی است« ما خرجت أشرا و لا بطرا و لا ظالما و لا مفسدا، و إنّما خرجت‏ لطلب‏ الإصلاح في أمّة جدّي رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله‏»[8] امام حسین (ع) برای فخر فروشی و تکبر و دنیا طلبی قیام نکرده است بلکه هدف اصلی او اصلاح امت اسلامی است تا جامعه اسلامی در سمت اصلاح حرکت کند. قرآن در تعبیری جالب می­فرماید: « فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ‏ جُفاءً وَ أَمَّا ما يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ »[9] زمانی که آب در یک جوی حرکت می­کند حباب­هایی روی آب قرار می­گیرد و کمی که آب جریان پیدا می­کند این حباب ها از بین می­روند و آب به مسیر خود ادامه می­دهد. تفسیر و تشبیه قرآن می­فرماید این کف­های روی آب از بین می­روند اما کسانی که به مردم سود و نفع می­رساند در زمین می­ماند. یعنی باطل، کف روی آب است و حق، آب ماندگار است.

کسانی که در طول تاریخ با ظلم مبارزه کرده­اند، نام و یاد آن­ها در خاطره­ها هست ولی انسان­هایی که ظلم کردند یا از ظالم حمایت کردند، نام و یادی از آن­ها در تاریخ نیست.

یکی از افراد بنی امیه به دمشق آمد و قبر معاویه را دید که خیلی ویران شده است. سؤال کرد که چرا قبور اجداد ما آباد نیستند ولی قبور اهل بیت (ع) آباد هستند و هرجا که نگاه می­کنیم گنبد و بارگاه باشکوه دارند؟ شخصی جواب داد اینطور نیست که ما قبور اجداد شما را آباد نکرده باشیم. ما به این قبور رسیدگی کرده­ایم و برای آن­ها گنبد و بارگاه خواسته­ایم ولی بعد از چند روز مردم آمده­اند و آن­ها را از بین برده­اند و ما دیگر جرأت نکرده­ایم که دوباره این بناها را بسازیم.

آیا می­دانید متوکل در طول تاریخ چه کرده است؟

کسانی که می­خواستند به زیارت حسین ابن علی (ع) بروند، دست آن­ها را قطع می­کرد. یعنی انسان­هایی که می­خواستند به زیارت بروند یقین داشتند که اگر بروند دستشان قطع خواهد شد. متوکل قبل از اینکه به خلافت برسد اهل ساز و آواز بود و کنیزی می­آمد و  برای او نوازندگی می­کرد و آواز­خوانی می­کرد. بعد از اینکه متوکل به خلافت رسید به صاحب آن کنیز پیام داد که کنیز را برای من بفرستید تا برای من آوازه خوانی کند. به متوکل خبر دادند و گفتند که این کنیز به حج رفته است؛ متوکل تعجب کرد. زمانی که کنیز از سفر آمد به نزد متوکل رفت. متوکل گفت شنیده­ام که به حج رفته بودی، اکنون که وقت حج نیست. کنیز پاسخ داد رفته بودم زیارت حسین ابن علی (ع) چون کمتر از حج نیست. متوکل گفت کار حسین (ع) به جایی رسیده است که تو به کربلا می­روی و می­گویی که حج رفته­ای؟

متوکل دستور داد که قبر حسین (ع) را ویران کنند. چند بار روی قبر سید و سالار شهیدان آب بستند، اما نور حسین ابن علی (ع) خاموش نشد. لذا امروز می­بینیم که چهل روز برای حسین ابن علی (ع) در سراسر جهان عزاداری می­کنند. برادر عزیز ما جناب حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای قرائتی می­گفتند که من در ایام محرم به یک کشور مسافرت کردم. سوال کردم که در این­جا کسی هست که ذکر مصیبت برای امام حسین (ع) داشته باشد؟ گفتند بله؛ یک خانواده شیعه هست. آدرس این خانواده را گرفتم و رفتم دیدم که یک پیرمرد با یک همسر و دو فرزند در آن خانه هستند. ـ بنده تردید دارم که این داستان شب اربعین بوده است یا شب عاشورا ـ وارد این خانه شدیم و گفتیم امشب آمده­ایم تا در روضه بی­ریای شما شرکت کنیم. پیرمرد کتابی را برداشت و شروع به خواندن کرد و ما و زن و فرزندان او به عنوان مستمع گوش می­دادیم.

عامل سوم، اخلاص اباعبدالله است. یعنی کار صرفاً برای خدا است. آن­هایی از عالم برزخ خبر دارند می­گویند با یک نماز دو رکعتی خالص و برای خدا، خداوند همه اعمال را می­پذیرد. کار حسین (ع) برای خدا بود، همه را رها کرد تا خدا را ببیند. آنقدر به امام حسین (ع) توصیه و سفارش کردند تا ایشان نروند و به ایشان گفتند که زن و فرزندان شما را خواهند کشت. حضرت فرمودند:

 

 

تركت‏ الخلق‏ طريّا في هواكا

 

و أيتمت العيال لكى أراكا[10]

 

.

در پایان دو نکته دیگر برای شما بگویم و امیدوارم که در ذهن شما ماندگار شود.

وجود مقدس آقا علی ابن موسی الرضا (ع) یک جمله­ای درباره امام حسین (ع) دارد که می­فرماید: « کلنا سفن النجاة ولکن سفینة جدی الحسین أوسع وفی لجج البحار أسرع »[11] همه ما اهل­بیت (ع) کشتی نجات هستیم اما کشتی حسین (ع) سریع­تر و گسترده است.

وجود مقدس امام هادی (ع) بیمار شدند و به چند نفر از دوستان نزدیک خود سفارش کردند که به نزد ایشان بیایند. حضرت به آن ها فرمودند که به کربلا بروید و تحت قبة الحسین برای من دعا کنید. دوستان امام گفتند که آقا شما امام معصوم و مستجاب الدعوه هستید پس چرا ما را به سوی کربلا می­فرستید که برای شفای شما دعا کنیم؟ حضرت فرمود حسین ویژگی و جایگاه و عظمتی دارد که این عظمت در جای دیگر نیست.

ای کاش امشب کنار مرقد مطهر حسین بن علی (ع) بودیم. از این راه دور می‏گوییم السلام علیک یا ابا عبدالله. امامان ما دور و نزدیک ندارند اشهد انک تشهد مقامی و تسمع کلامی و تردّ سلامی. این باور های اعتقادی ماست که ائمه جای ما را می‏دانند و سلام ما را میدهند.

عطیه می‏گوید روز اربعین رفتیم کربلا. جابر در سن هفتاد سالگی در حالی که نابینا بود. می‏گوید در فرات غسل کرد و لباس پوشید. همینطور که قدم بر می‏داشت ذکر می‏گفت. چون نابینا بود به من عرض کرد که دست مرا روی قبر حسین بگذار. تا دست جابر را روی قبر گذاشتم، جابر بیهوش شد و روی زمین افتاد. پس آنکه بهوش آمد سه بار گفت یا حسین. بعد صدا زد حبیبٌ لا یجیب حبیبه. آقای من چرا جواب جابر را نمی‏دهید؟ عطیه می‏گوید جابر منتظر نماند، خودش جواب خودش را داد. گفت آقا حق داری که جواب من را ندهی چون سر در بدن نداری و رگهای گلویت را بریده اند. عطیه می‏گوید دیدیدم از طرف شام گرد و غباری بلند شد. ما نگران بودیم که نکند مأمورین یزیدیان باشند و ما را دستگیر کنند. کمی دقت کردیم و دیدم کجابه هایی است. به جابر گفتم بشارت باد گویا اهل پیامبر می‏آیند. دیدم جابر به من گفت بشتاب تا به خدمت امام زین العابدین برویم. نزد امام آمدیم دیدیم این نازدانه ها (زینب و ام کلثوم) خودشان را مثل برگ خزان روی قبرها انداختند. ما خدمت امام سجاد رسیدیم امام به سجاد فرمود: والله ههنا قتل رجالنا. جابر میدانی که اینجا مردان ما را کشتند و ذبح اطفالنا و بچه های ما را سر بریدند و از اینجا مصائب زینب آغاز شد...

 

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. تهذيب الأحكام، ج‏6، ص113.

[2]. «الصف»: 8.

[3]. «البقرة»:  277.

[4]. «البقرة»: 183.

[5]. «الصف»: 8.

[6]. البلد الأمين و الدرع الحصين، ص284.

[7]. تحف العقول ؛ النص ؛ ص245.

[8]. مثير الأحزان ؛ ؛ ص4.

[9]. «الرعد»: 17.

[10]. لهوف منظوم يا معارج المحبة (منظوم فارسى لهوف) ؛ ؛ ص100.

[11]. بحار الانوار، ج ۲۶، ص ۳۲۲، حدیث ۱۴.

Please publish modules in offcanvas position.