احکام مسجد 92/09/17

 

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: احکام النجاسةتاریخ:17 آذر 1392

موضوع جزئی: احکام المسجدمصادف با: 5 صفر 1435

سال:پنجم                                                                                                                                           جلسه: 31

 

 

 

 

 

 

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

خلاصه جلسه گذشته:

مرحوم سید (ره) در مسئله 254 فرمود: «إذا تغيّر عنوان المسجد، بأن غُصِب و جُعل داراً أو صار خراباً، بحيث لا يُمكن تعميرُه و لا الصلاة فيه، و قلنابجواز جعله مكاناً للزّرع...».

از ظاهر این عبارت استفاده می‏شود که قید «و قلنا بجواز جعله مکاناً للزّرع» در راستای حکمی است که مرحوم سید (ره) بیان کرد که اگر عنوان مسجدیت تغییر کند به اینکه غصب شود و تبدیل به خانه شود یا خراب شود به گونه‏ای که قابل تعمیر و نماز خواندن نباشد و ما قائل شدیم که چنین مسجدی را می‏توان مکان کشاورزی و زراعت قرار داد در این صورت تنجیس آن جایز نیست و ازاله نجاست از آن واجب است.

اشکال به مرحوم سید (ره):

مبتنی کردن جواز تنجیس مسجد و عدم وجوب تطهیر بر قول به جواز زراعت و کشاورزی در آن مکان صحیح نیست؛ چون هیچ ارتباطی بین این دو وجود ندارد به گونه‏ای که اگر زراعت و کشاورزی در مسجد ویران شده را جایز ندانستیم بگوییم بحثی در جواز تنجیس و عدم وجوب ازاله نخواهد بود؛ به تعبیر روشن‏تر «و قلنا بجواز جعله مکاناً للزرع» قید بحث عدم جواز تنجیس و وجوب تطهیر نیست؛ چون عدم جواز تنجیس و وجوب تطهیر مبتنی بر این قید نیست بلکه مبتنی بر این است که بعد از اینکه نتوانستیم به ادله لفظیه بر ما نحن فیه تمسک کنیم آیا می‏توان به استصحاب تمسک کرد یا نه؟ که اگر قائل به جریان استصحاب (اعم از تنجیزی و تعلیقی) در ما نحن فیه شدیم معنایش این است که تنجیس مکانی که از عنوان مسجدیت خارج شده جایز نیست و ازاله نجاست هم از آن مکان واجب است، پس جواز یا عدم جواز تنجیس مکانی که از مسجدیت خارج شده و هم چنین وجوب یا عدم وجوب ازاله نجاست مبتنی بر قیدی نیست که مرحوم سید (ره) ذکر کرده بلکه مبتنی بر جریان و عدم جریان استصحاب است اعم از اینکه قائل به زراعت و کشاورزی در آن مکان باشیم یا نه، که اگر کسی قائل به جریان استصحاب در احکام کلی شد در اینجا هم می‏گوید تنجیس مکانی که از مسجدیت خارج شده حرام و ازاله نجاست از آن واجب است و اگر کسی قائل به جریان استصحاب در ما نحن فیه نشد می‏گوید تنجیس آن مکان جایز و ازاله نجاست از آن واجب نیست.

پس بحث جواز زرع و کشاورزی در مکانی که از مسجدیت خارج شده ربطی به ما نحن فیه ندارد؛ زیرا بحث جواز زرع به این بر می‏گردد که آیا تصرفات غیر منافی با عبادت و نمازِ در مسجد اشکال دارد یا نه؟ ما دو نوع تصرف در این گونه موارد داریم؛ بعضی تصرفات با عبادت و نماز منافات ندارد و بعضی از تصرفات با عبادت و نماز منافات دارد، مثل اینکه مکانی که از مسجدیت خارج شده را به قهوه‏خانه تبدیل کنند که این گونه تصرفات با عنوان مسجدیت منافات دارد لذا این تصرفات ممنوع است اما در همین جا اگر قائل به عدم جریان استصحاب باشیم تنجیس این مکان جایز و ازاله نجاست واجب نیست؛ چون مبنای ما دائر مدار جریان و عدم جریان استصحاب است. اما اگر مبنای ما این شد که استصحاب جاری می‏شود در این صورت هر چند زراعت و کشاورزی در آن مکان را جایز بدانیم لکن تنجیس آن مکان حرام و تطهیر آن واجب است؛ چون فرض این است که بحث دائر مدار جریان و عدم جریان استصحاب است و ما هم قائل به جریان استصحاب شدیم. خلاصه اینکه قیدی که مرحوم سید (ره) مطرح کرده و گفته: «و قلنا بجواز جعله مکاناً للزرع» یک بحث مستقلی است و ربطی به ما نحن فیه ندارد بلکه ما نحن فیه (جواز و عدم جواز تنجیس یا وجوب و عدم وجوب تطهیر مسجد) دائر مدار استصحاب است.

البته بعضی از بزرگان برای ارتباط کلام مرحوم سید (ره) با ما نحن فیه کلام ایشان را توجیه کرده و گفته‏اند مرحوم سید (ره) با عبارت «و قلنا بجواز جعله مکاناً للزرع» در مقام بیان حد تخریب است نه اینکه این عبارت قید برای حکم به جواز یا عدم جواز تنجیس باشد و گفته شود حکم دایر مدار وجود و عدم وجود این قید است بلکه مرحوم سید (ره) می‏خواهد بگوید اگر عنوان مسجدیت تغییر کرد و خرابی آن به گونه‏ای باشد که بتوان در آنجا کشت و زرع کرد باز هم تنجیس آن محل اشکال است لذا اگر این توجیه پذیرفته شود اشکالی که بر مرحوم سید (ره) ایراد شد وارد نیست.

مطلب اول این بود که اگر عنوان مسجدیت تغییر کرد آیا احکام مسجد از قبیل حرمت تنجیس و وجوب تطهیر باقی می‏ماندیا نه؟ نتیجه این شد که باید احتیاط کرد لذا تنجیس آن جایز نیست ولی ازاله نجاست از آن واجب نیست.    

مطلب دوم: بنا بر فرضی که عنوان مسجدیت تغییر کند آیا وقفیت مسجد باقی می‏ماند یا نه؟ که اگر عنوان وقفیت باقی باشد و دوباره بخواهند آن را بسازند نیازی به وقف جدید نداشته باشد.

نظر مختار:

به نظر ما حق این است که وقفیت به حال خود باقی است، چون اعتبار وقفیت به عنوان نیست بلکه به معنون است و فرض این است که معنون با زوال عنوان از بین نرفته است یعنی در فرضی که مثلاً مسجد به خانه تبدیل شده عنوان مسجدیت تغییر کرده ولی معنون که همان واقعیت خارجی است از بین نرفته بلکه بر حال خودش باقی است در نتیجه وقفیت هم باقی است چون وقفیت یک نحوه اختصاص و اعتبارِ مخصوص است از قبیل سایر اعتباریاتی که در فقه وجود دارد مثل ملکیت که اگر مال کسی غصب شود ملکیت او نسبت به آن مال از بین نمی‏رود، بنابراین چون معنون زوال پیدا نکرده وقفیت هم به حال خود باقی است هر چند حالتی جدید پیش آمده و جایی که قبلاً مسجد بوده به خانه تبدیل شده و عنوان آن تغییر کرده ولی چون معنون از بین نرفته وقفیت هم باقی است.

«والحمد لله رب العالمین»

 

Please publish modules in offcanvas position.