درس تفسیر حضرت آیة الله حسینی بوشهری |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
تفسیر آیه 23: «وَ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِين».[3]
«وادعوا شهداءکم من دون الله ان کنتم صادقین»؛ این قسمت از آیه در مقام بیان این است که خداوند متعال مخالفان قرآن را به شکل فردی به مبارزه فرا نمیخواند بلکه به صورت گروهی مبارز میطلبد؛ یعنی میگوید غیر از خداوند متعال هر کس را که قبول دارید و با شما هم عقیده هستند بیاورید ولی باز هم نخواهید توانست یک سوره مثل قرآن بیاورید.
کلمه «شهداء» به گواهانی اشاره دارد که آنها را در نفی رسالت پیامبر (ص) کمک میکردند.
جمله «ان کنتم صادقین» در مقام تحریک آنهاست، یعنی میخواهد بگوید اگر راست میگویید یک آیه مثل قرآن بیاورید و اگر شما عاجز شدید معلوم است که دروغگو هستید.
نکات:
چند نکته مهم در رابطه با این آیه وجود دارد که به آنها اشاره میکنیم:
نکته اول:
از نکات مهم این آیه شریفه کلمه «عبدنا» است، چون قبل از این آیه و بعد از آن سخنی از اینکه نام این عبد کیست به میان نیامده و این نشان دهنده این است که پیامبر (ص) در اوج عبودیت است که مخاطب بدون ذکر نام پیامبر (ص) از کلمه «عبد» به ایشان منتقل میشود پس نسبت به پیامبر (ص) کلمه «عبد» به صورت مطلق آمده و قبل و بعد آن به نام ایشان اشاره نشده است در صورتی که در مورد سایر پیامبران و بزرگان، زمانی که خداوند متعال میخواهد با کلمه «عبد» از آنها یاد کند بعد از آن کله یا قبل از آن نام آنها را ذکر میکند که به چند نمونه اشاره میکنیم:
1) خداوند در مورد حضرت ایوب (ع) میفرماید: «وَ اذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَ عَذَابٍ»[4] که بعد از کلمه «عبد» نام حضرت ایوب را ذکر میکند.
2) در مورد حضرت ابراهیم (ع) میفرماید: «إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ»[5] که در آیات قبل نام حضرت ابراهیم (ع) را ذکر کرده است.
3) در مورد حضرت نوح (ع) میفرماید: «كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَكَذَّبُوا عَبْدَنَا وَ قَالُوا مَجْنُونٌ وَ ازْدُجِرَ»[6]؛ که در اینجا هم قبل از کلمه «عبدنا» نام حضرت نوح (ع) ذکر شده است.
اما از ویژگیهای شخص پیامبر (ص) این است که هر زمان که کلمه «عبد» به تنهایی ذکر شده مقصود از آن پیامبر (ص) است که یکی همین آیه 23 سوره بقره است و آیات دیگری هم در این زمینه وجود دارد مثل آیه شریفه: «سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِیر»[7] و آیه شریفه: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَ لَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً»[8] که در این دو آیه هم کلمه «عبد» مطلق آمده بدون اینکه قبل یا بعد آن نام پیامبر (ص) ذکر شود. لذا هر جا کلمه «عبد» مطلق آورده شده باشد به شخص پیامبر (ص) انصراف دارد و این نشان دهنده این است که پیامبر (ص) در اوج عبودیت و بندگی بوده است.
نکته دوم:
معجزه پیامبر (ص) با معجزه سایر پیامبران الهی و حتی این معجزه (قرآن) با سایر معجزات پیامبر (ص) دو تفاوت دارد:
اول: این معجزه (قرآن) مختص و محدود به مکان و زمان خاصی نیست در صورتی که معجزات سایر پیامبران الهی نوعاً در یک مقطع زمانی و مکانی خاص مطرح شده است؛ مثلاً سخن گفتن حضرت عیسی در کودکی و زنده کردن مردگان توسط ایشان مربوط به زمان خاصی و در برابر اشخاص معینی بوده اما قرآن معجزه جاوید است که شامل همه زمانها و مکانها میشود لذا خداوند متعال همه جهان را به مبارزه میطلبد و میفرماید: «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً»[9]؛ بگو: اگر انسانها و پريان (جن و انس) اتفاق كنند كه همانند اين قرآن را بياورند، همانند آن را نخواهند آورد؛ هر چند يكديگر را (در اين كار) كمك كنند. بنابراین قرآن معجزهای است که شامل همه مکانها و زمانها میشود.
دوم: تفاوت دیگر قرآن با سایر معجزات خود پیامبر (ص) و پیامبران دیگر این است که سایر معجزات مثل زنده کردن مرده و امثال آن بیشتر بُعد جسمانی دارد اما معجزه پیامبر (ص) قرآن است و الفاظ قرآن در روح انسان اثر میگذارد.
نکته سوم:
گفته میشود چرا پیامبران به معجزه نیاز دارند و مگر نمیتوان بدون معجزه ادعای پیامبری کرد؟
پاسخ این است که منصب پیامبری از بزرگترین مناصب الهی است که به عدهای داده شده و به عده دیگر داده نشده، حال اگر پیامبر معجزه نداشته باشد و عده کثیری ادعای پیغمبری کنند یا مردم دعوت همه را باید بپذیرند یا دعوت همه را رد کنند و یا دعوت بعضی را بپذیرند و دعوت بعض دیگر را رد کنند، اگر دعوت همه را بپذیرند هرج و مرج پیش خواهد آمد، اگر دعوت همه را رد کنند جایی برای اجرای حکم الهی باقی نخواهند ماند، اگر هم دعوت بعضی را بپذیرند و دعوت بعض دیگر را رد کنند ترجیح بلا مرجح خواهد بود لذا برای اینکه پیامبران الهی آیه و نشانهای داشته باشند خداوند متعال معجزه را در اختیار آنها قرار داده که مردم با بصیرت کامل حقیقت را بپذیرند.
نکته چهارم:
این آیه شریفه (بقره/23) نه فقط در مورد قرآن بلکه در مورد همه کارهای مربوط به زندگی انسان، ارائه طریق میکند که از آن به تقوایِ علمی تعبیر میشود که انسان هیچ گاه نه سخنی را بدون دلیل بپذیرد و نه سخنی را بدون دلیل رد کند؛ چون انسانهایی که تقوای عِلمی دارند با قضایا منصفانه بر خورد میکنند و پس از اینکه حقیقت برای آنها روشن شد بر اساس آن عمل میکنند.
«والحمد لله رب العالمین»