فصلٌ فی المطهّرات 94/08/23

 

موضوع کلی: فصلٌ فی المطهّرات                                                            تاریخ: 23 آبان 1394

موضوع جزئی: الثانی من المطهّرات، الأرض- کیفیت تطهیر متنجّس، به وسیله زمین                مصادف با: 2 صفر 1437

سال تحصیلی: 95-94                                                                                                                   جلسه: 9

 

 

 

 

 

 

 

 

مسأله 355: «إذا رقع نعله بوصلة طاهرة فتنجست تطهر بالمشي و أما إذا رقعها بوصلة متنجسة ففي طهارتها إشكال‌ لما مر من الاقتصار على النجاسة الحاصلة بالمشي على الأرض النجسة»[1].

مرحوم سید (ره) در مسأله مذکور دو فرع را بیان کرده است.

فرع اول: اگر شخص کفش خود را با وَصله (پینه‎) پاک، پینه کند (تعمیر کند) ولی این وَصله بعد از وصل شدن به کفش بر اثر راه رفتن بر روی زمینِ نجس، متنجّس شود، با راه رفتن و مشی بر زمین، آن وَصله پاک می‎شود [البته شرط طهارت این است که وصله یا پینه قسمتی از کفش باشد که روی زمین قرار می‎گیرد و هنگام راه رفتن، با زمین تماس داشته باشد].

دلیل: دلیل تطهیر وَصله متنجِّس، به وسیله راه رفتن بر روی زمین اطلاق روایات وارد شده درباره تطهیر کفشِ متنجِّس است؛ به این نحو که اطلاق روایات مذکور شامل وَصله [پیوست] نیز می‎شود. به تعبیر روشن‎تر کفش، متضمن وَصله نیز می‎شود و هرچند وَصله از اجزای اصلی کفش نیست ولی عملاً جزئی از کفش محسوب می‎شود در نتیجه اگر وَصله‎ای که به کفش پینه شده است بر اثر راه رفتن بر روی زمینِ نجس، متنجِّس شود، آن وَصله با راه رفتن بر روی زمین پاک می‎شود.

فرع دوم: اگر وَصله و پینه‎ای به کفش بزنند که قبل از اینکه به کفش وصل شود متنجِّس بوده است [یعنی حالت سابقه آن، نجاست بوده است] در این صورت این وَصله با راه رفتن و مشی بر روی زمین پاک نمی‎شود.

دلیل: دلیل عدم تطهیر وَصله متنجِّس [که قبل از اتصال به کفش نجس بوده است] با راه رفتن بر روی زمین این است که زمین در صورتی پاک کننده و مطهِّر است که نجاست متنجِّس ناشی از مشی بر زمین نجس باشد یعنی مثلاً اگر کفِ کفش با راه رفتن بر روی زمینِ متنجِّس نجس شده باشد از طریق راه رفتن بر روی زمین نیز پاک می‎شود ولی اگر نجاست آن از طریقی غیر از راه رفتن بر روی زمین باشد در این صورت با راه رفتن بر روی زمین، پاک نخواهد شد چون در روایات آمده است: عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: كُنْتُ مَعَ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) إِذْ مَرَّ عَلَى عَذِرَةٍ يَابِسَةٍ فَوَطِئَ عَلَيْهَا فَأَصَابَتْ ثَوْبَهُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَدْ وَطِئْتَ عَلَى عَذِرَةٍ فَأَصَابَتْ ثَوْبَكَ فَقَالَ: «أَ لَيْسَ هِيَ يَابِسَةً؟» فَقُلْتُ: بَلَى فَقَالَ: «لَا بَأْسَ إِنَّ الْأَرْضَ يُطَهِّرُ بَعْضُهَا بَعْضاً»[2]؛ امام باقر در این روایت فرموده است که بعضی از زمین بعض دیگر را پاک می‎کند. این مطلب حاکی از این است که اگر نجاست از طریق زمین ایجاد شده باشد با راه رفتن بر روی زمین، پاک می‎شود درحالی که اگر نجاست از راهی غیر از راه رفتن بر روی زمین حاصل شده باشد ارتباطی به زمین ندارد تا گفته شود از طریق مشی بر زمین پاک می‎شود. گفته شده است که هرچند اطلاق روایت فرقی بین مواردی که نجاست ناشی از زمین است و مواری که نجاست ناشی از غیر زمین است قائل نشده است ولی به قدر متیّقن عمل اخذ می‎شود و قدر متقین نیز مربوط به مواردی است که نجاست بر اثر مشی بر زمین حاصل شده باشد.

اشکال بر دلیل مذکور: اطلاق روایات وارد شده در این مورد حاکی از این است که فرقی بین نجاستی که از طریق زمین حاصل شده و نجاستی که از غیر زمین حاصل شده است، نیست چون در روایات آمده است که اگر پای شما متنجّس شد، با مشی بر زمین پاک می‎شود و در روایات چیزی دال بر اینکه الزاماً باید نجاست بر اثر راه رفتن بر روی زمین ایجاد شده باشد، وجود ندارد هر چند همان‎گونه که اشاره شد در ذیل برخی از روایات تعبیر «إن الأرض یطهر بعضها بعضاً» آمده است ولی در مجموع اطلاق روایات فراتر از حصول تنجّس از طریق مشی بر زمین را دلالت می‎کند.

نظر مرحوم آقای خویی (ره) درباره تطهیر وَصله متنجِّس

نظر مرحوم آقای خویی (ره) درباره تطهیر وَصله متنجِّس با نظر مرحوم سید (ره) متفاوت است. نظر آقای خویی (ره) این است که اگر به نجاست حاصل از مشی بر زمین اکتفا کنیم، باز در مسأله اشکال وجود دارد و با مشی بر زمین وَصله متنجِّس پاک نمی‎شود. همچنین اگر بند کفش بر اثر راه رفتن روی زمین، متنجِّس شود با مشی بر زمین پاک نمی‎شود زیرا نصوص وارده در مسأله بر رِجل (پا) و نعل (کفش) دلالت می‎کند لذا مواردی مانند بند کفش و وَصله تحت عنوان رِجل یا نعل قرار نمی‎گیرند. مرحوم آقای خویی گفته است که اطلاق روایات رِجل و نعلی که به وسیله غیر زمین متنجِّس شده باشند را نیز شامل می‎شود بنابراین، اگر کفِ کفش یا پا به وسیله غیر زمین متنجِّس شده باشد با مشی بر زمین پاک خواهد شد ولی مواردی مانند بند کفش یا وَصله تحت عنوان رِجل و نعل قرار نمی‎گیرند.

اشکال به کلام آقای خویی (ره)

عرف، پینه و وَصله کفش را جزء کفش حساب می‎کند [خواه جزء اصلی باشد یا جزء فرعی] لذا این‎گونه نیست که عرف بگوید یک قسمت از کفش پاک شده است ولی قسمتی از کفش که پینه و وصله دارد پاک نشده است زیرا اگر بر اساس نظر آیت ‎الله خویی (ره) عمل کنیم حتی نجاست حاصل شده از طریق مشی بر زمین نیز زیر سؤال می‎رود که در نتیجه باعث زیر سؤال رفتن هر دو فرع مذکور از مسأله 355 می‎شود در حالی که در فرع اول (حصول طهارت وَصله با مشی بر زمین در صورتی که نجاست آن از طریق راه رفتن بر زمین حاصل شده باشد) مشکلی وجود ندارد.

الثالث من المطهرات: الشمس

«الثالث من المطهرات الشمس و هي تطهر الأرض و غيرها...».[3]

سومین پاک کننده خورشید (آفتاب) است. در این رابطه دو مطلب باید بررسی شود؛

مطلب اول: بحث نخست این است که آیا اساساً خورشید از مطهِّرات است و مانند آب و زمین باعث طهارت شیء متنجِّس می‎شود یا اینکه از مطهِّرات نیست بلکه فقه جنبه عفو دارد و لذا سجده و تیمم بر متنجِّسی که به وسیله خورشید خشک شده است اشکالی ندارد.

مطلب دوم: بحث دیگر این است که اگر بنا شد خورشید از مطهِّرات باشد، آیا تنها مختص زمین است یا اینکه شامل سایر اشیاء نیز می‎شود. به تعبیر روشن‎تر آیا خورشید شامل متنجِّساتِ منقوله است یا متنجِّسات غیر منقوله را شامل می‎شود و یا اینکه هر دو را شامل می‎شود؟

بررسی مطلب اول

در رابطه با مطلب اول یعنی مطهِّریت و عدم مطهِّریت خورشید دو قول وجود دارد؛

قول اول: نظر مرحوم سید (ره) و همچنین مشهور بین فقها مانند محقق (ره)، علامه (ره)[4] و شهیدین (ره) این است که خورشید مانند آب و زمین جنبه مطهِّریت دارد لذا اگر زمین، نجاست مرطوبی داشت و عین نجاست از بین رفت و خورشید بر آن تابید تا خشک شود، پاک می‎شود و لذا می‎توان بر آن سجده و تیمم کرد.

قول دوم: عده‎ای مانند شیخ مفید (ره)، راوندی (ره)، ابن جُنید (ره)، ابن حمزه (ره)، محقق (ره)[5]، شیخ بهایی (ره) و والد ایشان و محدث کاشانی (ره)، جنبه مطهِّریت خورشید را قبول ندارند بلکه نظر این عده این است که خورشید فقط جنبه عفو دارد یعنی شارع فرموده است زمانی که خورشید بر محل متنجِّس تابید و آن را خشک کرد، می‎توان بر آن موضع سجده و تیمّم کرد ولی این به این معنی نیست که آن موضع پاک شده باشد.  

روایات دال بر قول اول (مطهِّریت خورشید)

روایت اول: عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) عَنِ الْبَوْلِ يَكُونُ عَلَى السَّطْحِ أَوْ فِي الْمَكَانِ الَّذِي يُصَلَّى فِيهِ؛ فَقَالَ: «إِذَا جَفَّفَتْهُ الشَّمْسُ فَصَلِّ عَلَيْهِ فَهُوَ طَاهِر».[6]

اینکه امام باقر (ع) در این روایت فرموده است: «فهو طاهر»، بر مطهِّریت خورشید دلالت دارد.

بحث جلسه آینده: بررسی روایت اول و بقیه روایاتی که بر مطهِّریت خورشید به آنها استناد شده است ان شاء الله در جلسه آینده عرض خواهد شد.

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. سید محمد کاظم طباطبایی، یزدی، عروة الوثقی، ج1، ص128.

[2]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج3، ابواب النجاسات، باب32، ص457، ح2.

[3]. سید محمد کاظم طباطبایی، یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص129.

[4]. علامه حلی، تحرير الأحكام الشرعية على مذهب الإمامية( ط- الحديثة)، ج1، ص162.  

[5]. محقق حلی، المعتبر في شرح المختصر‌، ج1، ص446.  

[6]. وسائل الشیعه، ج3، کتاب الطهارة، ابواب النجاسات، باب 29، ص451، ح1 .

Please publish modules in offcanvas position.