فصل فی المطهرات 94/12/25

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصلٌ فی المطهّرات                                                    تاریخ: 25 اسفند 1394

موضوع جزئی: السادس من المطهرات، ذهاب الثلثین                                            مصادف با: 5 جمادی‎الثانی 1437

سال تحصیلی: 95-94                                                                                                       جلسه: 50

                          

  «الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

مسأله 373: «إذا صب العصير الغالي قبل ذهاب ثلثيهفي الذي ذهب ثلثاه يشكل طهارته و إن ذهب ثلثا المجموع نعم لو كان ذلك قبل ذهاب ثلثيه و إن كان ذهابه قريبا فلا بأس به و الفرق أن في الصورة الأولى ورد العصير النجس على ما صار طاهرا فيكون منجسا له بخلاف الثانية فإنه لم يصر بعد طاهرا فورد نجس على مثله هذا و لو صب العصير الذي لم يغل على الذي غلى فالظاهر عدم الإشكال فيه و لعل السر فيه أن النجاسة العرضية صارت ذاتية و إن كان الفرق بينه و بين الصورة الأولى لا يخلو عن‌ إشكال و محتاج إلى التأمل‌«[1].

در جلسه  گذشته عرض شد که در مسأله مذکور سه فرع متصور است که فرع اول و دوم ذکر و بررسی شد که جهت یادآوری دوباره بیان می‎شود؛

فرع اول: اگر عصیر عنبی جوشانده شود و قبل از ذهاب ثلثین به عصیری [عنبی] که ذهاب ثلثین در آن اتفاق افتاده است، اضافه شود، نمی‎توان به طهارت آن حکم کرد. حتی اگر بعد از مخلوط شدن به نظر برسد که ذهاب ثلثین اتفاق افتاده است، باز هم نمی‎توان به طهارت آن حکم کرد زیرا عصیری که ذهاب ثلثین در آن اتفاق نیفتاده است، نجس است لذا زمانی که به عصیر دوم [عصیری که دو ثلث آن رفته و پاک است] اضافه ‎شود، آن را نجس می‎کند.

همچنین اگر بعد از اختلاط، مجموع دو عصیر عنبی غلیان پیدا کند و ذهاب ثلثین در آن اتفاق بیفتد، فایده‎ای نداشته و نمی‎توان به طهارت آن حکم کرد. در رابطه با دلیل این فرع نیز گفته شده است که ادله وارد شده در رابطه با ذهاب ثلثین ‎ به نجاست عرضی [نجاست ناشی از اضافه کردن عصیر عنبی در حال غلیان به عصیری که ذهاب ثلثین در آن اتفاق افتاده است] اشاره ندارد بلکه تنها بر این نکته دلالت دارد که عصیر عنبی بعد از غلیان و ذهاب ثلثین، پاک است؛ به تعبیر روشن‎تر چون نجاست مجموع دو عصیر، ناشی از غلیان نیست بلکه به سبب اضافه شدن عصیر در حال غلیان به عصیر طاهر [عصیری که ذهاب ثلثین شده است] می‎باشد لذا ادله ذهاب ثلثین شامل مانحن‎فیه نمی‎شود و حتی اگر ذهاب ثلثین نیز اتفاق بیفتد، نمی‎توان به طهارت آن حکم کرد. نظیر این مسأله در بحث‎های گذشته نیز بیان شد که اگر نجاست خارجی مانند بول یا خون با عصیر عنبی ملاقات کند، با غلیان و ذهاب ثلثین نمی‎توان به طهارت آن حکم کرد زیرا ادله طهارت ذهاب ثلثین تنها شامل مواردی می‎شود که نجاست عصیر به سبب غلیان باشد.

فرع دوم: اگر عصیر عنبی در حال غلیان [حتی اگر ذهاب ثلثین آن نزدیک باشد] به عصیر عنبی دیگری که ذهاب ثلثین نشده است اضافه گردد و مجموع این دو عصیر عنبی غلیان پیدا کند و ذهاب ثلثین شود، در این صورت می‎توان به طهارت یا حلیت آن حکم کرد. تفاوت این فرع با فرع اول در این است که در فرع اول عصیر عنبی نجس به عصیر عنبی طاهر اضافه می‎شد لذا عصیر عنبی طاهر را نیز نجس می‎کرد اما در فرع دوم عصیر عنبی نجس به عصیر عنبی نجس دیگری اضافه می‎شود و تفاوتی در نوع نجس ایجاد نمی‎شود.

فرع سوم: اگر عصیری [عنبی] که غلیان پیدا نکرده است به عصیر عنبی در حال غلیان اضافه شود و مجموع این دو عصیر عنبی غلیان پیدا کند و ذهاب ثلثین در آن اتفاق بیفتد، ظاهراً در حکم به طهارت آن اشکالی نیست زیرا نجاست عرضی [نجاست ناشی از اضافه شدن عصیر در حال غلیان به عصیری که غلیان در آن اتفاق نیفتاده است] به نجاست ذاتی [نجاست ناشی از غلیان عصیر عنبی] تبدیل می‎شود. اما مرحوم سید (ره) در ادامه از این کلام خود برگشته است و فرموده است که با توجه به فرع اول که در حکم به طهارت آن اشکال شد، در فرع سوم نیز به نظر می‎رسد این مشکل وجود داشته باشد و باید در این رابطه تأمل بیشتری کرد؛ به تعبیر دیگر، اگر مرحوم سید (ره) نسبت به فرع سوم اشکالی وارد نمی‎کرد باید نسبت به فرع اول نیز اشکالی وجود نمی‎داشت و به طهارت آن حکم می‎کرد.

دلیل فرع مذکور این است که روایات تنها بر این نکته دلالت دارد که ذهاب ثلثین فقط موجب از بین رفتن نجاست ذاتی [نجاست ناشی از غلیان عصیر عنبی] می‎شود و نجاست عرضی را شامل نمی‎شود.

کلام آقای خویی (ره) در رابطه با فرع سوم

مرحوم آیت الله خویی (ره) در رابطه با فرع سوم فرموده است که بعد از اختلاط دو عصیر، مجموع دو عصیر نجس است که نجاست اول، عرضی است که به سبب ملاقات عصیر عنبی در حال غلیان با عصیری که غلیان در آن اتفاق نیفتاده است، ایجاد می‎شود و نجاست دوم، ذاتی است که به سبب غلیان مجموع دو عصیر ایجاد می‎شود بنابراین، در این فرض نمی‎توان به طهارت حکم کرد. ایشان در ادامه فرموده است که اگر کسی اشکال کند و بگوید که نجاست عرضی بعد از غلیان به نجاست ذاتی تبدیل می‎شود، وجهی برای این اشکال وجود ندارد زیرا روایات به نجاست ذاتی که مسبوق به نجاست عرضی باشد، اشاره‎ای نکرده است.

آقای خویی (ره) در ادامه گفته است که اگر فرع سوم با دقت بیشتری مورد بررسی قرار گیرد شاید بتوان در این فرع حکم طهارت را جاری کرد. ایشان در تبیین کلام خود فرموده است که هنگامی که عصیر عنبی در داخل دیگ ریخته می‎شود تا غلیان پیدا کند، همه قسمت‎های آن به طور همزمان غلیان پیدا نمی‎کند؛ به تعبیر روشن‎تر ابتدا قسمت‎هایی که به دیواره دیگ نزدیک هستند غلیان پیدا می‎کنند و سپس مرکز دیگ شروع به غلیان می‎کند لذا قسمت‎هایی که نزدیک دیواره دیگ هستند باعث نجاست عرضی قسمت‎های مرکز دیگ می‎شوند بنابراین، اگر نجاست عرضی مضرّ ذهاب ثلثین باشد باید در این مورد نیز به عدم طهارت حکم شود در حالی که چنین نیست. پس در فرع سوم نیز نجاست عرضی مشکلی ایجاد نمی‎کند و می‎توان به طهارت عصیر عنبی حکم کرد. تنها تفاوتی که در اینجا وجود دارد این است که در فرع سوم عصیر عنبی در حال غلیان در ظرف دیگری قرار دارد و منفصل است ولی در ذهاب ثلثین در دیگ، نجاست عرضی متصل به نجاست ذاتی است.

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. سید محمد کاظم طباطبایی، یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص138.

Please publish modules in offcanvas position.