فصلٌ فی المطهرات 95/07/27

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی:فصلٌ فی المطهرات                                                                                      تاریخ: 27 مهر 1395

موضوع جزئی: فصلٌ فی حکم الأوانی- حکم ظروف مشرکین و کفار                                مصادف با:16 محرم 1438

سال تحصیلی: 96-95                                                                                                        جلسه: 13

                                                                                               

      «الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

خلاصه جلسه گذشته

بحث در مسأله 399 بود، عرض شد که بحث در رابطه با این مسأله در چهار مقام مطرح می‎شود:

مقام اول: حکم ظروف مشرکین و سایر کفار، در صورتی که از پوست حیوان نباشند؛

مقام دوم: حکم ظروف مشرکین و سایر کفار، در صورتی که از پوست حیوان باشند و همچنین، حکم آنچه در دست کفار و مشرکین است و نیاز به تذکیه دارد که گوشت، پیه و دنبه از آن جمله‎اند؛

مقام سوم: حکم چیزهایی که در دست کفار و مشرکین هستند و نیاز به تذکیه ندارند؛

مقام چهارم: حکم صورتی که در این شک شود که ظرف مورد نظر از پوست حیوان یا از پیه یا دنبه حیوان است یا از اینها نیست.

مقام اول بررسی شد و نتیجه این شد که روایات دال بر اجتناب از ظروف مشرکین و کفار به طور مطلق، به وسیله روایات مقیده‎ای که در این باب وارد شده‎اند، تقیید می‎خورند و با توجه به وجود روایات مقیده، فقط در دو صورت باید از ظروف مشرکین و کفار اجتناب شود؛ اول زمانی که معلوم باشد که کفار در آن ظروف شرب خمر کرده‎اند و دوم زمانی که معلوم باشد که کفار در آن ظروف گوشت میته یا خنزیر خورده‎اند چون نقض یقین [به طهارت] به یقین [به نجاست] است، ولی در صورت شک در طهارت و نجاستِ ظروف مشرکین و کفار، به استصحاب و قاعده طهارت تمسک می‎شود و به طهارت آن ظروف حکم می‎شود.

بررسی مقام دوم

مقام دوم از بحث در رابطه با مسأله 399 این بود که حکم ظروف مشرکین و سایر کفار در صورتی که از پوست حیوان باشند و همچنین، حکم آنچه مثل گوشت، پیه و دنبه، در دست کفار و مشرکین است و نیاز به تذکیه دارد، چیست؟

نظر مرحوم سید (ره) این است که ظروف مشرکین و کفار در صورتی که از پوست حیوان باشند، نجس است. همچنین، آنچه در دست کفار و مشرکین هست و نیاز به تذکیه دارد، مثل گوشت، پیه و دنبه نیز محکوم به نجاستند مگر اینکه معلوم باشد که کافر این ظروف، گوشت و امثال آن را از دست مسلمان گرفته است یا اینکه به تذکیه آن علم باشد.

دلیل حکم به نجاست ظرفی که از پوست حیوان تهیه شده و همچنین، حکم به نجاست گوشت و امثال آن که نیاز به تذکیه دارند و در دست کافر و مشرکند، اصالة عدم التذکیة است، یعنی در موارد مذکور، با جریان اصالة عدم التذکیه به نجاست ظرف، گوشت و امثال آن حکم می‎شود.

کلام آقای خویی (ره) مبنی بر عدم ملازمه بین عدم تذکیه و حکم به نجاست

مرحوم آقای خویی (ره) فرموده است که بین اصالة عدم التذکیه و حکم به نجاست ملازمه نیست، یعنی این‎گونه نیست که اگر اصل عدم تذکیه جاری شود، حکم به نجاست از آن استفاده شود و گفته شود به نجاست حکم می‎شود چون نجاست مترتب بر عدم تذکیه نیست، بلکه نجاست بر میته مترتب است، یعنی اگر میته باشد، عنوان نجاست بر آن مترتب می‎شود. بنابراین، اصالة عدم التذکیة حرمت را در پی دارد، ولی نجاست بر آن مترتب نمی‎شود؛ مثلاً در مورد گوشت گفته می‎شود که اگر تذکیه نشده باشد خوردن آن حرام است، اما نمی‎توان به نجاست آن حکم کرد.

برسی مقام سوم

مقام سوم این بود که حکم چیزهایی که در دست کفار و مشرکین هستند و نیاز به تذکیه ندارند، چیست؟

نظر مرحوم سید (ره) این است که چیزهایی که در دست کفار و مشرکین هستند و نیاز به به تذکیه ندارند، محکوم به طهارتند مگر اینکه به نجاست آنها علم باشد.

دلیل حکم به طهارت در مقام سوم، تمسک به قاعده طهارت است.

سؤال: اگر به این ظن وجود داشت که کافر و مشرک با رطوبت مسریه با آنچه در دستش هست، ملاقات کرده است، تکلیف چیست؟

پاسخ: مرحوم سید (ره) فرموده است که صرف وجود ظن به ملاقات همراه با رطوبت مسریه، برای حکم به نجاست کافی نیست زیرا اصل عدم حجیت ظن است «... وَ إِنَّ الظَّنَّ لاَ يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً»[1].

بررسی مقام چهارم

مقام چهارم این بود که در صورتی که در این شک شود که ظرف مورد نظر از پوست حیوان یا از پیه یا دنبه حیوان است، تکلیف چیست؟

مرحوم سید (ره) فرموده است که در صورتی که شک شود که ظرفی که در دست کافر یا مشرک است، از پوست حیوان یا از پیه یا دنبه حیوان است، بنا بر این گذاشته می‎شود که از پوست، پیه یا دنبه حیوان نیست لذا محکوم به طهارت است؛ هرچند از کافر اخذ شده باشد. دلیل حکم به طهارت در فرض مذکور، تمسک به قاعده طهارت است.

البته مرحوم آقای خویی (ره) فرموده است که کسانی که مبنای آنها استصحاب عدم ازلی است با تمسک به این استصحاب به طهارت حکم می‎کنند چون اینکه ظرف و امثال آن از جلد حیوان باشد، امری حادث است که مسبوق به عدم است لذا به استصحاب عدم ازلی تمسک می‎شود و به طهارت حکم می‎شود و کسانی که به استصحاب عدم ازلی تمسک نمی‎کنند، از باب تمسک به قاعده طهارت حکم به طهارت می‎کنند.

مسأله 400: «يجوز استعمال أواني الخمر بعد غَسلها و إن كانت من الخشب أو القَرع أو الخَزَف الغير المَطلي بالقير أو نحوه، و لا يضرّ نجاسة باطنها بعد تطهير ظاهرها داخلًا و خارجاً بل داخلًا فقط. نعم، يكره استعمال ما نفذ الخمر إلى باطنه إلّا إذا غسل على وجهٍ يطهّر باطنه أيضاً»[2].

به نظر مرحوم سید (ره)، استعمال ظروف خمر، بعد از اینکه شسته شوند، جایز است، هرچند آن ظرف از چوب باشد یا اینکه از کدوی تنبل درست شده باشد یا اینکه ظرف سفالین باشد که این ظروف روکشی از قیر و امثال آن نداشته باشد [، یعنی قابل نفوذ باشد] و نجاست باطن ظرف بعد از اینکه ظاهر آن ظرف، داخل و خارجش، تطهیر شود، ضرری نمی‎رساند [و استفاده از آن ظرف بلامانع است]، بلکه اگر فقط داخل ظرف تطهیر شده باشد، استعمال آن مشکلی نخواهد داشت. بله، استعمال ظرفی که خمر در باطن آن نفوذ کرده است، مکروه است مگر اینکه به گونه‎ای شسته شده باشد که یقین شود که باطن آن نیز پاک شده است.

دلیل جواز استعمال ظرف خمر بعد از شستن، این است که هر چیز نجس با شستن پاک می‎شود و نصوصی نیز در این رابطه وارد شده است که روایت ذیل از آن جمله است:

عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الدَّنِّ يَكُونُ فِيهِ الْخَمْرُ؛ هَلْ يَصْلُحُ أَنْ يَكُونَ فِيهِ خَلٌّ أَوْ مَاءٌ كَامَخٌ أَوْ زَيْتُونٌ؟ قَالَ: «إِذَا غُسِلَ فَلَا بَأْسَ» وَ عَنِ الْإِبْرِيقِ وَ غَيْرِهِ يَكُونُ فِيهِ خَمْرٌ؛ أَ يَصْلُحُ أَنْ يَكُونَ فِيهِ مَاءٌ؟ قَالَ: «إِذَا غُسِلَ فَلَا بَأْسَ» وَ قَالَ: فِي قَدَحٍ أَوْ إِنَاءٍ يُشْرَبُ فِيهِ الْخَمْرُ؛ قَالَ: «تَغْسِلُهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ» وَ سُئِلَ أَ يُجْزِيهِ أَنْ يَصُبَّ فِيهِ الْمَاءَ؟ قَالَ: «لَا يُجْزِيهِ حَتَّى يَدْلُكَهُ بِيَدِهِ وَ يَغْسِلَهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ»[3].

عمار بن موسی در موثقه مذکور، از امام صادق (ع) درباره ظرفی که خمر در آن هست، (خُم) سؤال کرده است که آیا می‎توان در این ظرف سرکه یا ترشی یا زیتون ریخت؟ حضرت (ع) فرمود که اگر آن ظرف شسته شود، اشکالی ندارد، همچنین، از آفتابه و غیر آن که خمر در آن هست، سؤال کرد که آیا می‎توان در آن آب ریخت؟ حضرت (ع) فرمود که اگر شسته شود، اشکالی ندارد. راوی در ادامه گفت که از قدح یا ظرفی که خمر از آن نوشیده می‎شود، می‎توان استفاده کرد؟ حضرت (ع) فرمود که سه بار آن را بشوی. همچنین، سؤال شد که آیا صرف آب ریختن در آن ظرف کافی است؟ حضرت (ع) فرمود که آب ریختن تنها کافی نیست، بلکه باید دستش را به اطراف ظرف بکشد و سپس سه بار آن را بشوید. 

روایت مذکور، بر این دلالت دارد که شستن ظاهر ظرفی که خمر در آن بوده است، کافی است. به علاوه اینکه ظروفی که در عصر معصومین (ع) وجود داشته است، غالباً از چوب، سفال و امثال آن بوده است که خمر در آن نفوذ می‎کرده است و حضرت (ع) فرموده است که صرف شستن ظاهر ظرف کفایت می‎کند؛ هرچند باطن آن نجس شده باشد.

اشکال شیخ طوسی (ره) و ابن برّاج

مرحوم شیخ (ره) در نهایة و ابن برّاج اشکال کرده‎اند و گفته‎اند که اگر جنس ظرفی که خمر در آن بوده است، سخت و نفوذناپذیر باشد، شستن ظاهر آن کفایت می‎کند، ولی اگر ظرف نفوذپذیر باشد، شستن ظاهر آن کافی نیست زیرا خمر یک نوع نفوذکنندگی دارد که اگر در جایی ریخته شود، به شدت آن جا را تحت تأثیر خود قرار می‎دهد و در نتیجه، اگر ظاهر آن ظرف شسته شود، باطن آن همچنان نجس است و قدرت نفوذ آبی که به وسیله آن، ظرف شسته می‎شود، مانند قدرت نفوذ خمر نیست تا گفته شود که به همان مقدار که خمر در ظرف نفوذ کرده است، آب نیز در آن ظرف نفوذ می‎کند و آن را تطهیر می‎کند لذا شستن ظاهر ظرف موجب تطهیر آن نمی‎شود.

 

پاسخ از کلام شیخ طوسی (ره) و ابن برّاج

اولاً: آنچه این دو بزرگوار گفته‎اند، منحصر به خمر نمی‎شود، بلکه ظرفی را که بول با آن ملاقات کرده است نیز شامل می‎شود زیرا قدرت نفوذ بول کمتر از قدرت نفوذ خمر نیست، لکن در رابطه با ظرفی که بول در آن واقع شده است، گفته‎اند که شستن ظاهر آن کافی است لذا در رابطه با ظرفی که خمر در آن واقع شده است نیز گفته می‎شود که شستن ظاهر آن کفایت می‎کند و بعد از اینکه ظاهر آن شسته شد، می‎توان از آن استفاده کرد.

ثانیاً: ظرفی را که خمر در آن بوده است، می‎توان در آب کُر قرار داد تا آب در عمق آن نفوذ کند و به این وسیله تطهیر حاصل شود لذا این‎گونه نیست که تطهیر آن ممکن نباشد.

ثالثاً: نجاست باطن و عدم قبول طهارت، مانع از حکم به طهارت ظاهر نیست، کما اینکه در روایت موثقه عمار امام (ع) شستن ظاهر را برای حصول طهارت کافی دانست و مؤمنان نیز متعبّد به نظر شارع باید باشند و نظر شارع این است که طهارت ظاهری برای استفاده از ظرفی که خمر در آن بوده است، کافی است.

«والحمدلله رب العالمین»

 



[1]. «النجم»: 28.

[2]. سید محمدکاظم، طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص155.

[3]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج3، کتاب الطهارة، ابواب النجاسات، باب51، ص494، ح1.

Please publish modules in offcanvas position.