تفسیر سوره بقره 93/07/23

درس تفسیر حضرت آیة الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: سوره بقره                    تاریخ: 23 مهر 1393  

موضوع جزئی:تفسیر آیه 30                   مصادف با: 20 ذی‏ الحجه 1435         سال: پنجم              جلسه: 63

 

 

 

 

 

 

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

ادامه تفسیر آیه 30:

«وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَ تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ».[1]

معنای «نُسبّحُ بِحَمدِکَ»:

تبیین معنی و مفهوم «نسبّحُ بحمدک» متوقف بر تبیین معنای حرف «باء» است که بر کلمه «حمدک» داخل شده است.

گفته شده «بحمدک» که جار و مجرور است در جایگاه حال قرار دارد، یعنی ما فرشتگان تسبیح تو را می‏گوییم در حالی که مشغول حمد تو هستیم. معنای این سخن این است که اگر لطف و عنایت تو نبود ما توان تسبیح نداشتیم.

عده‏ای از مفسرین گفته‏اند: این جمله مشابه جمله‏ای است که در عرف ما متداول است؛ مثلاً گاهی می‏گوییم: بحمد الله توفیق احیاء شب قدر را پیدا کردیم، بدین معنی که اگر عنایت و لطف خداوند نبود این توفیق را نداشتیم و شب قدر را درک نمی‏کردیم. در ما نحن فیه هم کأنّ ملائکه به خداوند متعال عرض می‏کنند: ما به لطف و عنایت تو، تو را تسبیح و تقدیس می‏کنیم. البته احتملات دیگری هم در اینجا داده شده که ما فعلاً به آنها نمی‏پردازیم.

تفاوت تسبیح و تقدیس:

اولاً: تقدیس، کار خواص و کار موحّدان و مقرّبانِ الهی است اما تسبیح، کار همه موجودات است کما اینکه خداوند متعال می‏فرماید: «وَ إِنْ مِنْ شَيْ‌ءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ»[2]؛ و هر موجودى، تسبيح و حمد او مى‌گويد.

«نُسبّح» به اعتبار این است که در جمعِ «وَ إِنْ مِنْ شَيْ‌ءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ» داخل هستند و «نُقدّس» به اعتبار این است که فرشتگان و ملائکه الهی هستند. لذا در قرآن به شکل عام به تسبیح امر شده ولی به تقدیس امر نشده است کما اینکه خداوند متعال می‏فرماید: «سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ»[3]؛ آنچه در آسمان‏ها و زمين است براى خدا تسبيح مى‌گويند؛ و او عزيز و حكيم است.

ثانیاً: تسبیح فقط درباره خداوند متعال بکار می‏رود و غیر او تسبیح نمی‏شود اما تقدیس درباره غیر خداوند هم بکار می‏رود و غیر خدا را هم می‏توان تقدیس کرد کما اینکه خداوند متعال فرموده: «يَا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ...»[4]؛ اى قوم! به سرزمين مقدّسى كه خداوند براى شما مقرّر داشته، وارد شويد. در اینجا «تقدیس» صفت برای «ارض» قرار گرفته و ارض، تقدیس شده است.

جمله «إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ» که در این آیه شریفه (بقره/30) آمده پاسخ سربسته‏ای است از ناحیه خداوند متعال به فرشتگان، البته خداوند نمی‏خواهد به فرشتگان بگوید به شما مربوط نیست یا شما دخالت نکنید بلکه مسئله را روی علم برده است  «وَ مَا مِنَّا إِلاَّ لَهُ مَقَامٌ مَعْلُوم»[5] و هيچ يك از ما نيست جز آنكه مقام معلومى دارد. این آیه اشاره دارد که هر یک از فرشتگان دارای جایگاه معلوم و مشخصی است و لذا بین علم فرشتگان و علم خداوند متعال تفاوت وجود دارد.

نکته: فرشتگان مراتب نازله انسان را که فساد و خونریزی است می‏دیدند لذا برای رفع ابهام و کشف حقیقت، سؤال کردند آیا می‏خواهی چنین موجودی را خلق کنی؟ در حالی که انسان مرحله کاملی هم دارد که مرحله علم و عقل انسان است که فرشتگان از آن غافل شدند و لذا انسان می‏تواند در پرتو عبادت و بندگی خدا به مقامی بالاتر از مقام ملائکه برسد کما اینکه شاعر هم به این مطلب اشاره کرده و گفته:

رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند                     بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت

 

 

تفسیر آیه 31:

«وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هؤُلاَءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ»[6]؛ سپس علم اسماء [علم اسرار آفرينش و نامگذارى موجودات‌] را همگى به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: «اگر راست مى‌گوييد، اسامى اينها را به من خبر دهيد!

این آیه فضیلت بسیار مهمی را برای حضرت آدم (ع) بیان می‏کند و آن مسئله تعلیم اسرار آفرینش و نامگذاری موجودات توسط خداوند متعال به حضرت آدم (ع) است.

تفاوت بین تعلیم خداوند متعال و تعلیم بشر:

چند تفاوت بین تعلیم خداوند متعال و تعلیم متداول بین انسان‏ها وجود دارد:

1- تعلیم انسان نیاز به مقدماتی دارد از جمله: حضور مستمر در کلاس درس، کتاب، دفتر، قلم و امثال آن ولی تعلیم خداوند متعال نیازی به این مقدمات ندارد و متعلّم در حقیقت با جانش آن علم را دریافت می‏کند کما اینکه خداوند متعال می‏فرماید: «وَ عَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً»[7]؛ و علم فراوانى از نزد خود به او آموخته بوديم.

2- آموزش‏های بشری و متداول بین انسان‏ها به تدریج صورت می‏گیرد و زمان‏بَر است، یعنی زمان لازم است تا انسان چیزی را بیاموزد ولی در تعلیم و آموزش از طرف خداوند متعال زمان لازم نیست کما اینکه خداوند متعال می‏فرماید: «انا انزلناه فی لیلة القدر»[8]؛ ما در شب قدر تمام قرآن را بر پیامبر (ص) نازل کردیم.

3- تعلیم‏های معمولی و متداولِ بین بشر، تضمینی نیست یعنی این گونه نیست که اگر تعدادی متعلّم وجود داشت و کسی هم معلّم بود، همه متعلمین آن علم را بیاموزند و دریافت کنند بلکه عده‏ای می‏آموزند و عده‏ای دیگر نه، اما تعلیم الهی آنی و تضمینی است؛ بدین معنی که همان چیزی را که خداوند متعال تعلیم می‏کند متعلم هم همان را دریافت می‏کند.

نکته دیگری که باید به آن توجه شود این است که در این آیه شریفه (بقره/31) کلمه «آدم» بکار رفته است. در قرآن سه واژه‏ی «انسان»، «آدم» و «بشر» بکار رفته است، انسان و بشر از این نظر که هر دو اسم جنس‏اند و به فرد خاصی اطلاق نمی‏شوند، مترادفند لکن کاربرد انسان و بشر متفاوت است؛ بدین معنی که هر جا مسائل مادی و ظاهری، مورد نظر باشد از کلمه «بشر» استفاده می‏شود کما اینکه خداوند متعال می‏فرماید: «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ»[9] و هر جا بُعد روحی و معنوی، مورد نظر باشد از واژه «انسان» استفاده می‏شود کما اینکه خداوند متعال می‏فرماید: «يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاَقِيهِ»[10]؛ اى انسان! تو با تلاش و رنج بسوى پروردگارت مى‌روى و او را ملاقات خواهى كرد.

اما کلمه «آدم» اسم جنس نیست بلکه اسم خاص و عَلَم شخص است. لذا در هیچ جای قرآن «یا ایها الآدم» بکار نرفته بلکه در رابطه با فرزندان آدم «یا بنی آدم» بکار رفته است، بنابراین در رابطه با نوع انسان‏ها از واژه «آدم» استفاده نشده است.

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. بقره/30.

[2]. اسراء/44.

[3]. حدید/1.

[4]. مائده/21.

[5]. صافات/164.

[6]. بقره/31.

[7]. کهف/65.

[8]. قدر/1.

[9]. کهف/110.

[10]. انشقاق/6.

Please publish modules in offcanvas position.