سوره «بقره»آیه 36مورخ 94/08/20

 

موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره»                                                        تاریخ: 20 آبان 1394

موضوع جزئی: تفسیر آیه 36                                                                             مصادف با: 28 محرم 1437

سال تحصیلی: 95-94                                                                                                              جلسه: 81

 

 

 

 

 

                                                                                  

ادامه تفسیرآیه 36

«فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمَّا كانا فيهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى‏ حينٍ»[1].

راه‎های نفوذ شیطان در انسان

1- نفس اماره: یکی از عوامل فریب و نفوذ شیطان، نفس اماره است. به تعبیر روشن‎تر، نفس اماره یکی از بسترهای آماده برای نفوذ شیطان است که باعث کم شدن زحمت شیطان می‎شود. نفس اماره با کوچک‎ترین تلنگر از جانب شیطان تحریک می‎شود و کسی که نفس اماره بر او غالب شود، چیزی جز گمراهی در انتظارش نخواهد بود و وقتی پای نفس اماره به میان بیاید، دیگر نیازی به شیطان نیست؛ به همین دلیل در روایات بسیاری نسبت به کنترل و مراقبت نفس اماره تأکید شده است. بنابراین، اگر نفس اماره رها شود، در حقیقت به ابزار دست شیطان تبدیل خواهد شد که به بدی‎ها امر می‎کند. از همین رو، خداوند متعال فرموده است: «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوء»[2]. اما اگر نفس اماره کنترل شود، به خیر دعوت می‎کند که در نتیجه، باعث هدایت به سوی صراط حق می‎شود لذا در بعضی از آیات به جای اینکه «وسوسه» به شیطان نسبت داده شود، به نفس انسان نسبت داده شده است؛ مثلاً خداوند متعال فرموده است: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ»[3]؛ خداوند در این آیه عامل سیه‎روزی انسان را نفس او معرفی کرده است؛ در حالی که وسوسه‎گرِ اصلی شیطان بوده است، اما چون نفس، ابزار شیطان قرار گرفته است، خداوند وسوسه را مستقیماً به نفس نسبت داده است؛ هرچند راه نفوذ شیطان اندیشه و فکر است و بر فکر و اندیشه انسان اثر میگذارد، اما محور اندیشه‎های شیطانی، نفس اماره است. به تعبیر دیگر، این نفس اماره است که وسوسه‎های شیطانی را پیرامون اندیشه و فکرِ انسان ایجاد می‎کند.

2- غفلت و نسیان: شیطان متناسب با هر شخص نقشه و طرحی دارد لذا شیطان با مشروب و امثال آن سراغ اهل ایمان نمی‎رود، بلکه گاهی از طریق عبادت شخص را گمراه می‎کند لذا عده‎ای که گرفتار این نوع فریب از جانب شیطان می‎شوند، از سایر مسائل غافل می‎شوند. پس یکی از راه‎های فریب شیطان، غفلت و نسیان است که آنچه را که انسان نسبت به آن سرمایه‎گذاری کرده است، از او می‎گیرد و خودِ شیطان شروع به سرمایه‎گذاری می‎کند. بنابراین، اندیشه انسان نسبت به سود و زیان منحرف می‎شود و زمینه نفوذ شیطان فراهم می‎شود.

خطر غفلت به گونه‎ای است که خدای متعال از اهل جهنم به عنوان غافلان نام برده و فرموده است: «أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُون‏».[4]

البته برخی از فراموشی‎های جزئی از سِرشت انسان است و به شیطان ارتباطی ندارد؛ به عنوان مثال، اگر فراموشی در ذات انسان نبود، بعد از مرگِ عزیزان، غم و غصه عزیزی که از دست می‎رود، تا همیشه در قلب انسان باقی می‎ماند؛ در حالی که در پرتو این فراموشی انسان بعد از مدتی، به زندگی عادی خود برمی‎گردد لذا همه فراموشی‎ها راه نفوذ شیطان نیستند، بلکه بعضی از آنها مثل فراموشی غم و غصه از دست دادن عزیزان، نعمت است. خداوند در قرآن فراموشی را به شیطان نسبت داده است و فرموده است: «وَ ما أَنْسانيهُ إِلاَّ الشَّيْطانُ أَنْ أَذْكُرَهُ»[5]. این آیه مربوط به زمانی است که شیطان به سراغ حضرت موسی (ع) و حضرت یوسف (ع) رفت که از آیه مشخص می‎شود که شیطان به سراغ انبیاء (ع) نیز می‎رود و از آنان ناامید نشده است لذا «رمی جمره» که یکی از جهات اصلی آن رمی شیطان است، مربوط به زمانی است که شیطان، حضرت ابراهیم (ع) را وسوسه کرد تا از قربانی کردن فرزند خود منصرف شود.

3- تزیین: یکی دیگر از راه‎های نفوذ شیطان در انسان، تزیین و زیبا جلوه دادن است. شیطان در این روش بدی‎ها را نیک جلوه می‎دهد و حتی موارد خوب را خوب‎تر نشان می‎دهد [؛ مثلاً گاهی شیطان مستحبات را آنچنان زیبا جلوه می‎دهد که به از بین رفتن واجبات منجر می‎شود، یعنی انسان مشغول انجام مستحبات می‎شود و از واجبات غافل می‎شود.].

یکی دیگر از مصادیق تزیین، غرور است که باعث بی‎اعتنایی و عدم توجه به دیگران می‎شود. بنابراین، یکی از راه‎هایی که شیطان در انسان نفوذ می‎کند، این است که بدی‎ها را در نظر او خوب جلوه می‎دهد لذا خداوند در قرآن کریم فرموده است: «وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ»[6]، یعنی باطل‎ها و گناهان را در نظر آنان آراسته جلوه می‎دهد که این همان روشی است که شیطان از طریق آن زمینه‎های لغزش حضرت آدم (ع) را ایجاد کرد. خداوند متعال در این رابطه فرموده است: «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ لِيُبْدِيَ لَهُما ما وُورِيَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما وَ قالَ ما نَهاكُما رَبُّكُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَنْ تَكُونا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونا مِنَ الْخالِدينَ»[7]؛ سپس شيطان آن دو را وسوسه كرد، تا آنچه را از اندامشان پنهان بود، آشكار سازد و گفت: «پروردگارتان شما را از اين درخت نهى نكرده است مگر به خاطر اينكه (اگر از آن بخوريد،) فرشته خواهيد شد يا جاودانه (در بهشت) خواهيد ماند.» [خداوند در سه سوره «بقره»، «اعراف» و «طه» داستان حضرت آدم (ع) را به طور مفصل بیان کرده است].

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. «البقرة»: 36.

[2]. «یوسف»: 53 .

[3]. «ق»: 16 .

[4]. «الاعراف»: 173 .

[5]. «الکهف»: 63 .

[6]. «العنکبوت»: 38.

[7]. «الاعراف»: 20.

Please publish modules in offcanvas position.