فصلٌ فی أحکام التخلّی95/09/30

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصلٌ فی أحکام التخلی                                                                 تاریخ: 30 آذر 1395

موضوع جزئی: وجوب ستر عورت                                                                     مصادف با: 20 ربیع‎الاول 1438

سال تحصیلی: 96- 95                                                                                      جلسه: 36

                                                                                                  

   «الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

مرحوم سید (ره) در ادامه نوشته است: «و اللازم ستر لون البشرة دون الحجم و إن كان الأحوط ستره أيضاً و أمّا الشبح و هو ما يتراءى عند كون الساتر رقيقاً فستره لازم و في الحقيقة يرجع إلى ستر اللون»[1].

به نظر مرحوم سید (ره)، لازم است که رنگ پوست [عورت] پوشانده شود و پوشاندن حجم آن لازم نیست؛ هرچند که احتیاط [مستحب] این است که حجم عورت نیز پوشانده شود.

دلیل اینکه رنگ پوست عورت باید پوشانده شود و حجم عورت لازم نیست که پوشانده شود، انصراف ادله است چون وقتی که گفته می‎شود که نگاه کردن به عورت حرام است، مقصود نگاه کردن به عین عورت است که همان پوست و رنگ عورت است و حجم عورت مقصود نیست. بنابراین، ادله به پوست و رنگ عورت انصراف دارد.

مرحوم سید (ره) در ادامه گفته است که اگر کسی لباس نازکی پوشیده باشد که از وَرای آن، عورت ظاهر باشد، پوشاندنش لازم است چون چنین لباسی مانع از دیدن عورت نیست، یعنی لباس به حدی ظریف و نازک است که نگاه کردن به آن، نگاه کردن به عورت تلقی می‎شود و ستر عورت به وسیله چنین لباسی محقق نمی‎شود.

مسأله 422: «لا فرق في الحرمة بين عورة المسلم و الكافر على الأقوى»[2].

به نظر مرحوم سید (ره)، أقوی این است که در حکم به حرمت نظر به عورت [و وجوب ستر عورت]، بین عورت مسلمان و کافر فرقی نیست.

در مسأله مذکور، دو مقام مورد بحث قرار می‎گیرد؛

مقام اول، وجوب ستر عورت از ناظر مطلقا است، یعنی ستر عورت از ناظر محترم واجب است؛ چه آن ناظر، کافر باشد و چه او، مسلمان باشد.

مقتضای ادله وجوب ستر عورت و ظاهر این مطلب که ستر عورت از لوازم ایمان است، این است که در این حکم، فرقی بین مسلمان و کافر نیست. به علاوه اینکه اگر مسلمان اجازه بدهد که کافری به عورت او نگاه کند، موجب هتک حرمت مسلمان می‎شود لذا واجب است که مسلمان عورت خود را از کافر نیز بپوشاند. پس اطلاق ادله اقتضا می‎کند که مسلمان باید عورت خود را از ناظر بپوشاند؛ چه آن ناظر، کافر باشد و چه او، مسلمان باشد.

مقام دوم، حرمت نظر کردن به عورت کافر است. سؤال این است که آیا نگاه کردن مسلمان به عورت کافر جایز است یا جایز نیست؟

در این مقام دو دیدگاه وجود دارد.

دیدگاه اول، این است که فرقی بین این مقام و مقام اول نیست، یعنی همان‎طور که کافر حق ندارد که به عورت مسلمان نگاه کند و وجوب ستر عورت از کافر واجب است، مسلمان حق ندارد که به عورت کافر نگاه کند و نظر کردن به عورت کافر حرام است.

ظاهر کلام مرحوم سید (ره) نیز همین است که در حرمت نگاه کردن به عورت، فرقی بین عورت کافر و مسلمان نیست لذا نگاه کردن به عورت کافر نیز حرام است.

شهید (ره) نیز در ذکری به حرمت نگاه کردن به عورت کافر تصریح کرده است و فرموده است که نگاه کردن مسلمان به عورت کافر مثل نگاه کردن کافر به عورت مسلمان، حرام است و مشهور است که بین عورت مسلمان و کافر از این جهت فرقی نیست.

همچنین، از آیه شریفه «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ...»[3] نیز استفاده می‎شود که متعلق «يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ»، اطلاق دارد و هم عورت مسلمان را شامل می‎شود و هم عورت کافر را شامل می‎شود.

دیدگاه دوم، این است که جایز است که مسلمان به عورت کافر نگاه کند. بعضی از بزرگان، مثل مرحوم شیخ حر عاملی (ره)، این قول را اختیار کرده‎اند و برای مدعای خود به دو روایت [البته گفته شده است که این دو روایت در واقع یک روایتند که یکی حسنه ابن ابی عمیر است و دیگری مرسله صدوق است، ولی مضمون این دو یک چیز است]  ذیل استناد کرده‎اند:

روایت اول: عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: «النَّظَرُ إِلَى عَوْرَةِ مَنْ لَيْسَ بِمُسْلِمٍ مِثْلُ نَظَرِكَ إِلَى عَوْرَةِ الْحِمَارِ»[4]؛ ابن ابی عمیر در این روایت حسنه از امام صادق (ع) نقل کرده است که حضرت (ع) فرموده است که نگاه کردن به عورت کسی که مسلمان نیست، مثل نگاه کردن به عورت الاغ است [، یعنی نگاه کردن به آن اشکال ندارد].

مرحوم آقا شیخ مرتضی حائری (ره) [فرزند آیت الله شیخ عبدالکریم حائری (ره)] بر خلاف آنچه که از روایت مذکور، برای جواز نگاه کردن به عورت کافر استفاده شده است، معتقد است که این روایت بر عدم جواز نگاه کردن به عورت کافر دلالت دارد چون همان‎طور که انسان از نگاه کردن به عورت الاغ تنفر دارد و از آن اشمئزاز دارد، نگاه کردن به عورت کافر نیز حالت تنفر و اشمئزاز را در انسان ایجاد می‎کند لذا نگاه کردن به عورت کافر جایز نیست.

روایت دوم: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ رُوِيَ عَنِ الصَّادِقِ (ع)؛ أَنَّهُ قَالَ: «إِنَّمَا كُرِهَ النَّظَرُ إِلَى عَوْرَةِ الْمُسْلِمِ فَأَمَّا النَّظَرُ إِلَى عَوْرَةِ مَنْ لَيْسَ بِمُسْلِمٍ مِثْلُ النَّظَرِ إِلَى عَوْرَةِ الْحِمَارِ»[5]؛ شیخ صدوق (ره) در این روایت مرسله از امام صادق (ع) نقل کرده است که حضرت (ع) فرموده است که نگاه کردن به عورت مسلمان مبغوض است [کراهت در اینجا به معنای اصطلاحی خودش به عنوان یکی از احکام خمسه، نیست، بلکه به معنای مبغوضیت و حرمت است]، اما نگاه کردن به عورت کسی که مسلمان نیست، مثل نگاه کردن به عورت الاغ است [، یعنی اشکال ندارد].

صاحب حدائق (ره) فرموده است که جوازی که در دو روایت مذکور، آمده است، مطلق نیست، بلکه به عدم لذت مقید است، یعنی نگاه کردن به عورت کافر در صورتی جایز است که انسان از نگاه به آن لذت نبرد؛ همان‎طور که از نگاه کردن به عورت الاغ لذت نمی‎برد.

مرحوم شیخ حر عاملی (ره) نیز جواز نگاه به عورت کافر را مقید به موردی دانسته است که نگاه بدون شهوت باشد.

مرحوم آیت الله خویی (ره) فرموده است که مرحوم شیخ صدوق (ره) روایت مذکور [روایت دوم] را در کتاب خود آورده است و این کاشف از این است که ایشان بر طبق این روایت عمل کرده است لذا گفته است که از دو روایت مذکور، استفاده می‎شود که تحریم نگاه به عورت، به نگاه کردن به عورت مسلمان اختصاص دارد، اما نگاه کردن به عورت کافر جایز است.

اشکالات مربوط به روایات مذکور

اولاً، روایت حسنه ابن ابی عمیر سنداً ضعیف است چون در این روایت تعبیر «عن غیر واحد» آمده است لذا این روایت، مرسله است و قابل استناد نیست. صاحب حدائق (ره) نیز این روایت را مرسله دانسته است.

اما مرحوم آیت الله خویی (ره) در عین حال که به مراسیل ترتیب اثر نمی‎دهد و بین مراسیل ابن ابی عمیر [با اینکه معروف است که مراسیل ابن ابی عمیر مثل مسانید اوست] و سایر مراسیل فرق نگذاشته است، در مورد روایت مذکور، فرموده است که این روایت معتبر است چون از تعبیر «عن غیر واحد» برداشت می‎شود که این روایتِ مرسله از مراسیل معمولی نیست، بلکه مرسله‎ای است که از غیر واحد نقل شده است که امکان ندارد همه آنهایی که ابن ابی عمیر روایت را از آنها نقل کرده است، مورد توثیق او نباشند. بنابراین، اعتبار این روایت، از این باب نیست که مراسیل ابن ابی عمیر مثل مسانیدش است، بلکه از این باب است که چون تعبیر «عن غیر واحد»، در این روایت به کار رفته است، نتیجه گرفته می‎شود که این روایت مورد وثوق ابن ابی عمیر بوده است.

ثانیاً، اصحاب از عمل به دو روایت مذکور، اعراض کرده‎اند و بر اساس مفاد این روایات فتوا ندادهاند، یعنی کسی در حرمت نگاه کردن به عورت، بین عورت مسلمان و کافر فرق نگذاشته است.

«والحمدلله رب العالمین»



[1]. سید محمدکاظم، طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص164.

[2]. همان.

[3]. «النور»: 30.

[4]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، ابواب آداب الحمام، باب6، ص36، ح1.  

[5]. همان، ح2.

Please publish modules in offcanvas position.