فصلٌ فی أحکام التخلی95/11/05

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصل فی‎الإستنجاء                                                                                 تاریخ: 5 بهمن 1395

موضوع جزئی: کیفیت تطهیر مخرج بول                                                            مصادف با: 25 ربیع‎الثانی 1438

سال تحصیلی: 96- 95                                                                                                جلسه: 52

                                                                                                  

   «الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

مرحوم سید (ره) در ادامه نوشته است: «و الأفضل ثلاث بما يسمّى غسلًا و لا يجزئ غير الماء و لا فرق بين الذكر و الأُنثى و الخنثى، كما لا فرق بين المخرج الطبيعي و غيره معتاداً أو غير معتاد»[1].

به نظر مرحوم سید (ره)، بهتر این است که انسان مخرج بول را سه مرتبه بشوید، به گونه‎ای که شستن بر آن صدق کند و غیر آب [برای تطهیر مخرج بول] کفایت نمیکند و در این جهت بین مذکر، مؤنث و خنثی فرقی نیست، همانطور که [در کیفیت تطهیر] بین مخرج طبیعی و غیر طبیعی تفاوتی نیست؛ چه مخرج غیر طبیعی، عادی و همیشگی شده باشد و چه مخرج غیر طبیعی، اتفاقی، اضطراری، موقّتی و غیر عادی باشد.

در رابطه با کلام مرحوم سید (ره) چهار مطلب قابل بررسی است:

مطلب اول، بحث أفضل بودن سه بار شستن مخرج بول است.

مطلب دوم، این است که هنگام تطهیر مخرج بول، باید شستن صدق کند.

مطلب سوم، این است که شستن باید به وسیله آب باشد و تطهیر مخرج بول به وسیله غیر آب، ممکن نیست.

مطلب چهارم، این است که در تطهیر مخرج بول بین مذکر، مؤنث و خنثی فرقی نیست و همچنین، بین مخرج طبیعی و غیر طبیعی نیز فرقی نیست.

بررسی مطلب اول

گفته شده است که دلیل أفضلیت سه بار شستن برای بول، صحیحه زراره است:

عَنْ زُرَارَةَ؛ قَالَ: كَانَ يَسْتَنْجِي مِنَ الْبَوْلِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ مِنَ الْغَائِطِ بِالْمَدَرِ وَ الْخِرَقِ.[2]

در بعضی از نُسَخ، مثل نسخه کتاب وافی علاوه بر «مَدَر» و «خِرَق»، «خِزَف» نیز آمده است [عن زرارة؛ قال: كان يستنجي من البول ثلاث مرات و من الغائط بالمدر و الخزف و الخرق‌].[3]

در اینکه ضمیر «کان» به کجا برمی‎گردد، دو احتمال داده شده است؛ احتمال اول، اینکه در بعضی از کتب، مثل کتاب منتقی الجمان آمده است که ضمیر «کان» به امام باقر (ع) برمی‎گردد، یعنی زراره گفته است که امام باقر (ع) هنگام استنجاء از بول، سه مرتبه استنجاء می‎کرد و هنگام استنجاء از غائط، به وسیله مَدَر [کلوخ]، خِرَق [پارچه] و خِزَف [گل پخته] استنجاء می‎کرد.

گفته‎اند که أفضلیت سه بار شستن مخرج بول از لفظ «کان یستنجی»، استفاده می‎شود، به این معنی که «کان یستنجی»، بر استمرار دلالت دارد و از این فهمیده می‎شود که امام (ع) به صورت مستمر سه بار استنجاء می‎کرده است. بنابراین، لفظ «کان یستنجی»، بر أفضلیت سه بار شستن مخرج بول دلالت دارد و اگر سه بار شستن فضلیت نداشت، وجهی برای استمرار آن نبود چون امام (ع) کاری را که فضیلت داشته باشد، ادامه می‎دهد و بر آن مداومت دارد. البته این بیان در صورتی است که ضمیر «کان» به امام (ع) برگردد.

پس اولاً زراره به خاطر جلالت شأن و عظمتی که دارد، از غیر معصوم روایت نمی‎کند و ثانیاً چون زرارة معاصر امام باقر (ع) بوده است، هنگامی که مطلبی را مثل مورد روایت مطرح کرده است، طبیعتاً با امام (ع) گفتگو داشته است یا حال امام (ع) را می‎دانسته است لذا گفته است: «كَانَ يَسْتَنْجِي مِنَ الْبَوْلِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ مِنَ الْغَائِطِ بِالْمَدَرِ وَ الْخِرَقِ». بنابراین، چون زراره از غیر معصوم روایت نمی‎کند، طبیعتاً از معصومی روایت را نقل می‎کرده است که با او معاصر بوده است لذا معلوم می‎شود که در مواردی، مثل روایت مذکور، زرارة از امام باقر (ع) که معاصرش بوده است، روایت کرده است.

لکن اینکه گفته شود که زرارة قطعاً و یقیناً از امام باقر (ع) روایت کرده است، پذیرفته نشده است چون زرارة علاوه بر امام باقر (ع)، با امام صادق (ع) نیز معاصر بوده است. بنابراین، همان‎طور که محتمل است که او از امام باقر (ع) روایت کرده باشد، احتمال داده می‎شود که او از امام صادق (ع) روایت کرده باشد و مرویٌ‎عنه، امام صادق (ع) باشد.

البته آیت الله حکیم (ره) احتمال دیگری را مطرح کرده است که وجهی برای آن به نظر نمی‎رسد و آن، این است که ضمیر «قال»، به امام باقر (ع) برگردد و ضمیر «کان»، به پیامبر اکرم (ص) برگردد، به این معنی که امام باقر (ع) فرموده است که پیامبر (ص) سه بار از بول استنجاء می‎کرده است و همچنین، با کلوخ، پارچه و گل پخته از غائط استنجاء می‎کرده است. لکن کلام آیت الله حکیم (ره) پذیرفته نیست چون روایت را زراره نقل کرده است و امام باقر (ع) نقل نکرده است، یعنی ضمیر «قال»، به زرارة برمی‎گردد و به امام باقر (ع) برنمی‎گردد.

پس اشکال مربوط به روایت مذکور، این است که این روایت، مضمره است و معلوم نیست که ضمیر «کان»، به چه کسی برمی‎گردد.

حال سؤال این است که بنا بر این که ضمیر «قال»، به زرارة بر‎گردد و ضمیر «کان»، به امام باقر (ع) یا به امام صادق (ع) بر‎گردد و «کان یستنجی» نیز دال بر استمرار باشد، آیا مطلب تمام است؟ یعنی گفته شود که اگر سه بار شستن افضلیت نداشت، وجهی برای استمرار بر سه بار استنجاء کردن امام (ع) نبود.

اشکال حاج شیخ مرتضی حائری (ره) بر عدم دلالت «کان یستنجی» بر استمرار

مرحوم حاج شیخ مرتضی حائری (ره) [فرزند شیخ عبدالکریم حائری (ره)] فرموده است که صدر روایت با استمرار سازگار است، ولی ذیل روایت با استمرار سازگار نیست. دلالت «کان یستنجی»، بر استمرار، صحیح نیست چون اگر «کان یستنجی»، بر استمرار دلالت داشته باشد، باید گفته شود که امام (ع) پیوسته و به صورت مستمر به وسیله کلوخ، پارچه یا گِل پخته غائط را تطهیر می‎کرده است؛ در حالی که آنچه از روایات استفاده می‎شود، این است که جمع بین کلوخ و امثال آن، با آب أفضلیت دارد، یعنی أفضل این است که مخرج غائط علاوه بر کلوخ و امثال آن، با آب نیز شسته شود. بنابراین، «کان یستنجی»، در روایت زرارة بر استمرار دلالت ندارد و لذا أفضلیت سه بار شستن مخرج بول از این روایت قابل استفاده نیست. بله، سه بار شستن خوب است، ولی اینکه همیشه أفضل این باشد که مخرج بول سه بار شسته شود، از این روایت استفاده نمی‎شود.

بنابراین، با توجه به آنچه گفته شد، معلوم می‎شود که أفضلیت سه بار شستن مخرج بول از روایت زراره استفاده نمی‎شود.

بررسی مطلب دوم

مطلب دوم، این است که هنگام تطهیر مخرج بول، باید شستن صدق کند، یعنی به صرف تَر کردن مخرج بول، طهارت حاصل نمی‎شود، بلکه برای حصول طهارت حتماً باید مخرج بول شسته شود و صدق «غَسل»، در صورتی است که آب جاری گردد؛ نه اینکه فقط مخرج بول به وسیله آب تَر شود.

بنابراین، کسانی [، مثل سید مرتضی (ره) در کتاب انتصار و کتاب جُمَل، حلبی (ره) در الکافی فی الفقه، ابن حمزه (ره) در کتاب وسیله، ابن زهره (ره) در کتاب غُنیه، ابن ادریس حلی (ره) در سرائر، ابن فهد (ره) در الموجز، شهید اول (ره) در لمعه و دروس و علامه (ره) در بسیاری از کتابهای خود]  که به تعبیرِ «غَسل»، اکتفاء کرده‎اند و تقییدی به کار نبرده‎اند، معنای آن روشن است که منظورشان آب کشیدن و شستن است که آب جریان پیدا می‎کند؛ بر خلاف «مسح» که صرف دست تَر کشیدن است. بنابراین، از اطلاق نصوصی که کلمه «غَسل»، در آنها به کار رفته است، فهمیده می‎شود که منظور از «غَسل»، شستن است؛ به نحوی که آب جریان پیدا کند.

لذا آیت الله حکیم (ره) فرموده است که روایت نشیط بن صالح [عَنْ نَشِيطِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: سَأَلْتُهُ كَمْ يُجْزِي مِنَ الْمَاءِ فِي الِاسْتِنْجَاءِ مِنَ الْبَوْلِ؟ فَقَالَ: «مِثْلَا مَا عَلَى الْحَشَفَةِ مِنَ الْبَلَلِ»[4]؛ نشیط بن سالم گفته است که از امام صادق (ع) سؤال کردم که چه مقدار آب برای استنجاء از بول کافی است؟ حضرت (ع) فرمود که دو برابر رطوبتی که روی حشفه قرار دارد] که امام (ع) فرموده است: «مِثْلَا مَا عَلَى الْحَشَفَةِ مِنَ الْبَلَلِ»، اولاً غَسل محسوب نمی‎شود و ثانیاً مقدار آبی که به اندازه دو برابر رطوبت روی حشفه باشد، بر نجاست غلبه پیدا نمی‎کند. اما وجه بیان این کلام از جانب امام (ع)، شاید اشاره به کمترین آبی باشد که ‎می‎توان در تطهیر نجاست بول استفاده کرد.

بنابراین، نمی‎توان گفت که با توجه به روایت نشیط، شستن به معنای جریان پیدا کردن آب، لازم نیست چون این روایت، فقط به حداقل آبی که برای تطهیر نجاست بول لازم است، اشاره دارد و به بیشتر از آن اشاره ندارد لذا آنچه در تطهیر بول لازم است، این است که مخرج بول باید دو بار شسته شود؛ به نحوی که گفته شود که غَسل صورت گرفته است. دلیل این مطلب نیز روایات متعددی است که در آنها کمله «غَسل»، به کار رفته است که در جلسات گذشته به آنها اشاره شد.

بررسی مطلب سوم

در رابطه با مطلب سوم، یعنی عدم تحقق طهارت مخرج بول به وسیله شستن با مایعات دیگر غیر از آب نیز عرض می‎شود که مخرج بول فقط به وسیله آب قابل تطهیر است و دلیل آن روایاتی است که در این رابطه وارد شده است که سابقاً به طور مفصل به آنها اشاره شد لذا جای بحث ندارد.

بحث جلسه آینده: مطلب چهارم، ان‎شاءالله، در جلسه آینده بررسی خواهد شد.

 «والحمدلله رب العالمین»



[1]. سید محمدکاظم، طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص172.

[2]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب احکام الخلوة، باب26، ص344، ح6.

[3]. محمد محسن ابن شاه مرتضى،‌ كاشانى فيض [فیض کاشانی]، الوافی، ج6، کتاب الطهارة و التزین، أبواب الطهارة من الخبث، باب12، ص131، ح26.

[4]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب احکام الخلوة، باب26، ص344، ح5.

Please publish modules in offcanvas position.