فصلٌ في غايات الوضوءات الواجبة و غير الواجبة 96/07/16

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصلٌ في غايات الوضوءات الواجبة و غير الواجبة                               تاریخ: 16 مهر 1396

موضوع جزئی:  موارد وجوب وضو                                                                 مصادف با: 17 محرم 1439

سال تحصیلی: 97- 96                                                                                                    جلسه: 6

                                                                                                   

  «الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

مسأله 471: «لا فرق بين أنواع الخطوط حتّى المهجور منها كالكوفي و كذا لا فرق بين أنحاء الكتابة من الكتب بالقلم أو الطبع أو القصّ بالكاغذ أو الحفر أو العكس»[1].

به نظر مرحوم سید (ره)، [در حرمت مس کتابت قرآن بدون وضو] بین انواع خطوط، فرقی نیست، حتی خطوطی که منقضی شده‎اند و مرسوم نیستند، مثل خط کوفی و همچنین، بین انحاء کتابت، از کتابت با قلم یا چاپ یا چینش کلمات به وسیله کاغذ یا کندن [روی چوب، سنگ و امثال آن] یا عکس گرفتن، فرقی نیست [و حرمت مس همه این موارد، بدون وضو جایز نیست چون بر همه این موارد، مس کتابت قرآن صدق می‎کند].

دلیل عدم فرق بین انواع خطوط و انحاء کتابت، اطلاقاتی است که در این زمینه وارد شده‎اند [، مثل موثقه ابوبصیر؛ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَمَّنْ قَرَأَ فِي الْمُصْحَفِ وَ هُوَ عَلَى غَيْرِ وُضُوءٍ، قَالَ: «لَا بَأْسَ وَ لَا يَمَسَّ الْكِتَابَ»[2]] که گفته‎اند که مس کتابت قرآن بدون وضو حرام است و این اطلاقات، انواع خطوط و انحاء کتابت را شامل می‎شوند و انواع خطوط و انحاء کتابت، همه از مصادیق مس الکتاب می‎باشند.

اشکال شیخ انصاری (ره)

شیخ انصاری (ره) گفته است که در کندن آیات قرآن بر روی چوب، سنگ و امثال آن، مس کتابت قرآن صادق نیست لذا مس آیاتی که کندهکاری شده است بدون وضو مشکلی ندارد چون آن جایی که کنده‎کاری شده است فضای بازی است که قائم به هوا است و اگر شخص به آن دست بزند، گفته نمی‎شود که کتابت قرآن را مس کرده است چون دست به جایی که کنده‎کاری شده است، نمی‎رسد، بلکه دست شخص به سطح می‎رسد و به کتابت نمی‎رسد لذا مس آن بدون وضو اشکالی ندارد.

پاسخ به اشکال شیخ انصاری (ره)

آنچه شیخ انصاری (ره) مطرح کرده است، دقت‎های فلسفی است که برای همه قابل درک نیست چون درست که دست به فضای باز که قائم به هوا است تماس می‎گیرد، لکن همان فضای ایجاد شده به شکل حرفی از حروف است لذا بر فرض مس آن، عرفاً مس کتابت صدق می‎کند و لازم است که شخص برای مس آن وضو داشته باشد. بنابراین، چون موردی که کنده‎کاری شده است به سطح متصل است و زمانی که دست شخص با سطح تماس می‎گیرد، عرفاً گفته می‎شود که دست شخص با حرفی از حروف قرآن تماس داشته است و عرف مردم به دقت‎های فلسفی توجه ندارند لذا مس آن بدون وضو جایز نیست.

مسأله 472: «لا فرق في القرآن بين الآية و الكلمة، بل و الحرف و إن كان يكتب و لا يقرأ كالألف في «قالوا» و «آمنوا»، بل الحرف الذي يقرأ و لا يكتب إذا كتب، كما في الواو الثاني من داود إذا كُتب بواوين، و كالألف في «رحمن» و «لقمن» إذا كُتب كرحمان و لقمان»[3].

به نظر مرحوم سید (ره)، [در حرمت مس کتابت قرآن بدون وضو] بین آیهای از آیات قرآن و کلمهای از کلمات قرآن، بلکه حرفی از حروف قرآن تفاوتی نیست؛ هرچند که حرف مورد نظر از حروفی، مثل الف در «قالوا» و «آمنوا» باشد که نوشته می‎شود و خوانده نمیشود، بلکه مس حرفی که خوانده می‎شود و نوشته نمی‎شود، مثل واو دوم در «داود»، اگر با دو واو نوشته شود و الف در «رحمن» و «لقمن» اگر «رحمان» و «لقمان» نوشته ‎شوند، بدون وضو جایز نیست.

دلیل حکم مذکور، اطلاقاتی است که در رابطه با حرمت مس کتابت قرآن بدون وضو، وارد شده‎اند چون اطلاقات دلالت بر این دارند که هر جا که عنوان کتابت قرآن صدق کند، مس آن بدون وضو حرام است و در مانحن‎فیه نیز بر آیه، کلمه، حرف؛ حتی حرفی که نوشته می‎شود و خوانده نمی‎شود و همچنین، حرفی که خوانده می‎شود و نوشته نمی‎شود اگر نوشته شود، عنوان کتابت قرآن صادق است لذا مس آن بدون وضو جایز نیست.

البته آیت الله حائری (ره) و آیت الله خویی (ره) گفته‎اند که حرمت مس کتابت قرآن بدون وضو، در فرضی است که کلمات و حروف از کلمات و حروف قرآن باشند، بنابراین، سخن در رابطه با حروفی است که نوشتن آن غلط تلقی نشود بنابراین، اگر کلمه یا حرفی از کلمات و حروف قرآن غلط نوشته شود، حکم قرآن را ندارد و مس آن بدون وضو اشکالی ندارد.

مسأله 473: «لا فرق بين ما كان في القرآن أو في كتاب، بل لو وجدت كلمة من القرآن في كاغذ أو نصف الكلمة، كما إذا قصّ من ورق القرآن أو الكتاب يحرم مسّها أيضاً»[4].

به نظر مرحوم سید (ره)، [در حرمت مس کتابت قرآن بدون وضو] بین آنچه [از آیات و کلمات قرآن] که در قرآن باشد یا در کتاب دیگری باشد، تفاوتی نیست، بلکه اگر کلمه‎ای از قرآن در کاغذی باشد یا نصف کلمه‎ای از قرآن در کاغذی باشد، کما اینکه اگر از ورق‎های قرآن یا ورق‎های کتابی دیگر، به نحوی چیده شود که نصف کلمه‎ای از قرآن در آن باشد، مس آن حرام است.

دلیل حکم مذکور، اطلاقاتی است که در رابطه با حرمت مس کتابت قرآن بدون وضو وارد شده‎اند.

برخی گفته‎اند که روایاتی وجود دارند مبنی بر اینکه مس کتابت قرآن در صورتی که منفصل از قرآن باشد، بدون وضو جایز است که روایات ذیل از آن جمله‎اند:

روایت اول: مِنْ كِتَابِ جَامِعِ الْبَزَنْطِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع)؛ قَالَ: سَأَلْتُهُ هَلْ يَمَسُّ الرَّجُلُ الدِّرْهَمَ الْأَبْيَضَ وَ هُوَ جُنُبٌ؟ فَقَالَ: «وَ اللَّهِ إِنِّي لَأُوتَى بِالدِّرْهَمِ فَآخُذُهُ وَ إِنِّي لَجُنُبٌ»[5].

محمد بن مسلم در روایت مذکور، از امام باقر (ع) درباره شخصی که با حالت جنابت درهمهای سفید را مس می‎کند، سؤال کرده است، حضرت (ع) فرمود که درهم‎هایی را نزد من می‎آورند و من در حالی که جنبم آنها را می‎گیرم.

شهید اول (ره) گفته است که اگر آیه یا کلمهای از قرآن بر روی درهم نوشته شود، مس آن بدون وضو اشکالی ندارد. ایشان در دلیل کلام خود به روایت مذکور، استناد کرده است و گفته است که این روایت دلیل بر این است که اگر آیه یا کلمه‎ای از قرآن جدای از قرآن و در غیر قرآن باشد، مس آن بدون وضو اشکال ندارد.

اشکال به روایت مذکور

اولاً: روایت مذکور، سنداً ضعیف است چون روات یک روایت باید در طبقه واحدی و در یک عصر باشند لذا شخص نمی‎تواند روایتی را از راویی که در عصر دیگری بوده است، بدون واسطه نقل کند و در مانحن‎فیه بزنطی از اصحاب امام رضا (ع) و امام جواد (ع) است و محمد مسلم از اصحاب این دو امام بزرگوار نیست، بلکه از اصحاب امام باقر (ع) و امام صادق (ع) است لذا این دو [، یعنی محمد بن مسلم و بزنطی] از طبقه واحد نیستند لذا نقل بزنطی از محمد بن مسلم بدون واسطه صحیح نیست؛ در حالی که در روایت مذکور، بزنطی بدون اینکه واسطه را نقل کند، روایت را از محمد بن مسلم نقل کرده است و چون واسطه را نقل نکرده است، روایت مذکور، مرسله می‎شود و استناد به آن تمام نیست. به علاوه اینکه شهید (ره) نیز نگفته است که این روایت، صحیح است، بلکه گفته است «فی خبر...» و این نیز خود مؤید این است که روایت مذکور، سنداً ضعیف است.

ثانیاً: روایت مذکور، دلالتاً نیز ضعیف است و دلالت آن بر مدعا [جواز مس آیات و کلمات قرآن، در غیر قرآن بدون وضو] تمام نیست چون روایت مذکور بر درهمی که مشتمل بر آیات یا کلمات قرآن باشد، دلالت ندارد. بر فرض که گفته شود که روایت بر درهم مشتمل بر آیه یا کلمه قرآنی دلالت دارد، گفته می‎شود که باز هم دلالت روایت مذکور، بر مدعا تمام نیست چون تماس برقرار کردن با درهم ملازم با مس کتابت قرآن نیست چون ممکن است که شخص اطراف درهم را بگیرد یا اگر روی آن آیه قرآن نقش بسته است زیر آن را بگیرد تا با کتابت قرآن تماس نداشته باشد، به علاوه اینکه روایت مذکور، معارض دارد و با فرض وجود معارض، استناد به آن تمام نیست و آن معارض، روایت ذیل است:

عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: «لَا يَمَسَّ الْجُنُبُ دِرْهَماً وَ لَا دِينَاراً عَلَيْهِ اسْمُ اللَّهِ»[6].

با توجه به اینکه روایت موثقه عمار سنداً مشکلی ندارد بر روایت محمد بن مسلم ترجیح داده می‎شود، بنابراین، استناد به روایت محمد بن مسلم تمام نیست.

بحث جلسه آینده: بقیه روایات ان‎شاءالله در جلسه آینده ذکر و بررسی خواهند شد.

«والحمدلله رب العالمین»



[1]. سید محمدکاظم، طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص189.

[2]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب الوضوء، باب12، ص383، ح1.  

[3]. سید محمدکاظم، طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص189.  

[4]. همان، ص190.

[5]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، ابواب الجنابة، باب18، ص215، ح3.

[6]. همان، ص214، ح1.

Please publish modules in offcanvas position.