درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصل فی أحكام غسل الجنابة تاریخ: 21 شهریور 1400 موضوع جزئی: وجوب شستن بشره در هنگام غُسل مصادف با: 5 صفر 1443 سال تحصیلی: 1401-1400 جلسه: 2 |
خلاصه جلسه گذشته
عرض شد که در رابطه با کلام مرحوم سید (ره) که فرموده است که شستن مو در هنگام غُسل کردن، واجب نیست، بلکه واجب است که پوستِ زیر مو شسته شود، دو بحث مطرح است؛ بحث اول در عدم کفایت شستن مو از شستن پوست بود که به روایاتی دال بر عدم کفایت شستن مو از شستن پوست اشاره شد و در ادامه عرض شد که روایاتی نیز وارد شدهاند که بر کفایت شستن مو از شستن پوست دلالت دارند که دو روایت در این رابطه ذکر شد، لکن عرض شد که استدلال به این دو روایت تمام نیست زیرا به نظر میرسد که سؤالی که در صدر روایت اول مطرح شده است مسبوق به جملهای است یا یک حال معیّن و شرائط خاصی را مطرح میکند، یعنی محمتل است که سؤالی مربوط به باب وضو مطرح شده است و بعد که امام (ع) از سؤالِ سائل پاسخ داده است، دوباره راوی، پرسیده است که آیا لازم است که آب به زیر مو برسد یا لازم نیست که امام (ع) در پاسخ فرموده است که لازم نیست که آب به زیر مو برسد و دلیل اینکه از وضو سؤال شده است، کثرت ابتلای مکلّفین به وضو است، پس روایت اول، به باب وضو مربوط میشود و به باب غُسل ربطی ندارد.
در رابطه با روایت دوم نیز مطلب از همین قرار است، یعنی این روایت نیز منقطعة الصدر است، یعنی ابتدای روایت معلوم نیست که چه چیزی بوده است لذا ممکن است که این روایت نیز به باب وضو مربوط باشد و لذا نمیتوان از باب وضو به باب غُسل تعدّی کرد و حکم باب وضو را در باب غُسل نیز جاری دانست چون تمسک به عموم و اطلاق روایت مذکور، جایز نیست زیرا تمسک به اطلاق بر تمام بودن مقدمات حکمت متوقف است، یعنی مولا باید در مقام بیان باشد و قرینهای بر خلاف نیامده باشد، ولی در روایت مذکور، احتمال وجود قرینه وجود دارد و آن، اینکه سؤالی که در صدر روایت آمده است، ممکن است که تتمّهی سؤالی باشد که در رابطه با وضو پرسیده شده است. بنابراین، با احتمال وجود قرینه بر اختصاص روایت مذکور به باب وضو، نمیتوان از مورد روایت تعدّی کرد و آن را شامل باب غُسل نیز دانست.
ممکن است که گفته شود که از تعبیر لفظ «کل» که در دو روایت مذکور، آمده است، تعمیم استفاده میشود، بنابراین حکم مذکور در این دو روایت، اختصاص به باب وضو ندارد و باب غُسل را نیز شامل میشود لذا در غسل نیز لازم نیست که آب به زیر مو برسد.
لکن در پاسخ عرض میشود که از لفظ «کل» نمیتوان تعمیم را استفاده کرد و گفت که حکم وضو به غُسل نیز سرایت میکند چون تمسک به عموم به حسب افرادِ ما احاط به الشعر، در صورتی صحیح است که بتواند همه افراد را شامل شود و خصوصیتی ندارد که فقط وضو و غُسل را شامل شود، کما اینکه، مقصود از تمسک به اطلاق، نفی وجوب غَسل [در قول امام (ع) که فرموده است: «فَلَيْسَ لِلْعِبَادِ أَنْ يَغْسِلُوهُ وَ لَا يَبْحَثُوا عَنْهُ»] است و کفایتِ غَسل مو به موارد وضو اختصاص دارد، یعنی غَسلِ زیر مو در باب وضو واجب نیست. پس اگر قول به تعمیم پذیرفته شود و گفته شود که شامل غُسل نیز میشود، باز عرض میشود که تعمیم منحصر به غُسل نیست و اینگونه نیست که حکم وضو فقط به غُسل سرایت داده شود، بلکه در طهارت خبثیّه نیز باید همین سخن را مطرح کرد، یعنی اگر پوست، نجس شده باشد نیز باید گفت که شستن موی روی پوست کافی است و شستن زیر مو، برای حصول طهارت خبثیّه لازم نیست، در حالی که تعدّی این حکم به مواردِ طهارت خبثیّه صحیح نیست. پس یا باید تمسک به عموم مستفاد از لفظ «کل» به نحوی باشد که شامل همه افراد، حتی طهارت خبثیّه نیز بشود و منحصر به وضو و غُسل نباشد، در حالی که بالاتفاق گفتهاند که طهارت خبثیّه را شامل نمیشود و در حصول طهارت خبثیّه، شستن مو به تنهایی کفایت نمیکند یا باید از تمسک به عموم مذکور، صرف نظر کرد که صحیح نیز همین است.
قابل توجه، اینکه در بحث وضو به اطلاق دو روایت مذکور نیز تمسک نشده است چون لازمهاش، حکم به کفایت شستن مو در طهارت خبثیّه نیز میباشد، در حالی که هیچ کس ملتزم به کفایت شستن مو در طهارت خبثیه نشده است و حتماً باید آب به پوست برسد و پوستِ زیر مو نیز شسته شود تا طهارت حاصل گردد. خلاصه اینکه، تمسک به اطلاق دو روایت مذکور، صحیح نیست چون مقدمات حکمت تمام نیست و تمسک به عموم مستفاد از لفظ «کل» نیز صحیح نیست چون تعمیم باید شامل همه افراد بشود و لذا باید طهارت خبثیه را نیز در بر گیرد، در صورتی که شارع ملتزم به شمول حکمِ کفایت شستن مو در موارد طهارت خبثیّه نشده است، بنابراین، چون به اطلاق و عمومِ دو روایت مذکور، نمیتوان استناد کرد، گفته میشود که حکم مذکور، مختص به باب وضو است، یعنی فقط در هنگام وضو گرفتن است که به شستن مو اکتفا میشود و شستن پوستِ زیر مو لازم نیست. خلاصه اینکه آنچه در غُسل واجب است، شستن بشره است و شستن مو کفایت نمیکند.
مؤید حکم مذکور، مطلبی است که در فقه الرضا (ع) آمده است: «و ميز شعرك بأناملك عند غسل الجنابة فإنه نروي عن رسول الله (ص): أن تحت كل شعرة جنابة فبلغ الماء تحتها في أصول الشعر كلها»[1]؛ هنگام غُسل جنابت، موهای خود را با انگشتانت از هم جدا کن [تا آب به پوستِ زیر مو برسد] زیرا از پیامبر (ص) روایت میکنیم که زیر هر مو جنابت وجود دارد، پس آب را به ریشه همه موها که زیر مو هستند، برسان.
«الحمدلله رب العالمین»