فصل فی الحیض 1402/07/30

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصل فی الحیض                                                                  تاریخ: 30 مهر 1402

موضوع جزئی: اجتماع حیض با شیر دادن و حمل                                                    مصادف با: 6 ربیع‏ الثانی 1445                                                                                                                                       

سال تحصیلی: 1403-1402                                                                                         جلسه: 9

 

  

 

 

 

 

 

 

 

اشاره‏ای به حوادث غزه

 

حادثه تلخی که در بیمارستان غزه اتفاق افتاد و دل‏ها را به درد آورد، خوی وحشی‏گیری صهیونیست‏ها را به منصه ظهور گذاشت و به همه دنیا نشان داد که این رژیم غاصب در کشتن انسان‏ها از هیچ چیزی دریغ نمی‏کند و به غیر نظامیان و حتی زنان و کودکان نیز رحم نمی‏کند، هرچند که جای بسی خوشحالی است که نیروهای مقاومت بعد از سال‏ها سدّ آهنین رژیم صهیونیستی را در هم شکستند و تعدادی از نظامیان این رژیم منحوس را که در بین آنان افسران بلندپایه نیز بوده‏اند به اسارت گرفتند و باز جای خوشحالی دارد که حادثه غزه باعث شد که دل‏های از هم جدا شده‏ی کشور عزیزمان ایران به هم پیوند خورد و همدلی‏ها بیشتر شد.. دیواری که صهیونیست‏ها درست کرده‏اند علاوه بر اینکه حس‏گرا و لمس‏گرا است چندین متر نیز در زمین قرار دارد، اما با همه این اوصاف، نیروهای مقاومت فلسطینی، صهیونیست‏ها را غافل‏گیر کردند و این دیوار را در هم شکستند و شکست بزرگی را بر آنان تحمیل کردند که به تعبیر مقام معظم رهبری (حفظه الله تعالی) قابل ترمیم نیست. ان‏شاءالله که خداوند متعال نصرت خود را شامل حال مسلمین گرداند و همه ما زنده باشیم و نابودی کامل رژیم صهیونیستی را ببینیم. امروز، آن‏گونه که امام راحل (ره) فرمود، مسأله فلسطین، مسأله اول جهان است لذا همه مسلمین باید با هم متحد گردند و به حمایت از ملت مظلوم فلسطین برخیزند تا این رژیم منحوس را از خانه‏شان بیرون کنند.

 

خلاصه جلسه گذشته

 

بحث در امکان و عدم امکان اجتماع حمل با حیض بود. در جلسات گذشته عرض شد که سه قول در این رابطه وجود دارد؛ قول اول، قول به امکان اجتماع حمل با حیض بود مطلقا، قول دوم، قول به عدم امکان اجتماع حمل با حیض بود مطلقا و قول سوم، قول به تفصیل بود.

 

در ادامه به این بحث پرداخته شد که خونی که زن بعد از گذشت بیست روز از ایام عادتش می‏بیند آیا حیض است یا حیض نیست؟ عرض شد که مشهور، از جمله محقق همدانی (ره)، صاحب جواهر (ره)، شیخ انصاری (ره) و بعضی دیگر معتقدند که این خون، حیض است و دلیلی که به آن تمسک کرده بودن، اطلاق روایات اوصاف بود. در مقابل مشهور، مرحوم امام خمینی (ره) و مرحوم آیت الله خویی (ره) و بعضی دیگر معتقدند که خون مذکور، حیض نیست و دلیلشان این بود که روایت صحیحه حسین بن نعیم صحّاف، روایات اوصاف را تقیید می‏زند.

 

در جلسات گذشته عرض شد که ادله اوصاف (مطلقات) می‏گویند که خونی که زن می‏بیند و صفات حیض را دارد، خون حیض است و  در مقابل این مطلقات، روایت صحیحه حسین نعیم صحّاف می‏گوید که خونی که زن باردار بعد از گذشت بیست روز از ایام عادتش ببیند خون حیض نیست، هرچند که صفات حیض را داشته باشد.

 

همچنین، به پاسخ مرحوم امام (ره) از کلام مرحوم محقق همدانی (ره) اشاره شد و عرض شد که مرحوم امام (ره) فرموده است که؛ اولاً، قبول داریم که روایات اوصاف، اطلاق دارند و به حکم اطلاق این روایات باید گفت که خونی که زن بعد از گذشت بیست روز از ایام عادتش می‏بیند اگر اوصاف حیض را داشته باشد، محکوم به حیضیّت است و احکام حیض بر آن مترتّب می‏شود، لکن این روایات مشکل دارند زیرا روایت محمد بن مسلم مرسله است، روایت اسحاق بن عمار نیز مطروح است و نمی‏توان به آن عمل کرد چون معلوم نیست که مراد از اسحاق‏بن عمار، اسحاق‏بن عمار صیرفی است یا مراد، اسحاق‏بن عمار ساباطی است و فقط روایت ابی‏المغراء باقی می‏ماند که در این روایت تصرف می‏شود و در نتیجه، صحیحه صحّاف بر آن حاکم می‏شود لذا بر طبق صحیحه عمل می‏شود و در نتیجه، در فرض مورد بحث، به عدم حیضیّت خون مورد نظر حکم می‏شود.

 

ثانیاً، اعراض اکثر اصحاب از عمل به صحیحه صحّاف ثابت نیست زیرا اصحاب در صدد بیان اصل اجتماعِ حیض با حمل به نحو فی‏الجمله بوده‏اند، یعنی اصحاب در مقابل اکثر عامّه، قائل به اجتماع حیض با حمل بوده‏اند، فی‏الجمله و اصحاب بر اساس اجتهاد خود عمل کرده‏اند و ادله اوصاف را بر صحیحه صحّاف ترجیح داده و مقدم داشته‏اند یعنی بیان اصلی اصحاب، حول محور اجتماع حیض با حمل بوده است و بحث از حیض بودن یا عدم حیض بودن خونی که بعد از گذشت بیست روز از ایام عادت دیده می‏شود، از فروعات اجتماع حیض با حمل است و قدمای اصحاب متعرض آن نشده‏اند و عدم تعرّض به آن از باب اعراض آنها از صحیحه صحّاف نبوده است، بلکه از این باب بوده است که از فروعات بحث اجتماع حیض با حمل است و متعرض نشدن به یک بحث، چیزی غیر از اعراض از آن است.

 

پاسخ از کلام مرحوم امام (ره)

 

در پاسخ از مرحوم امام (ره) عرض می‏شود که فرمایش شما در رابطه با روایت اسحاق‏بن عمار [عَنْ‌ إِسْحَاقَ‌ بْنِ‌ عَمَّارٍ؛ قَالَ‌: سَأَلْتُ‌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ عَنِ‌ الْمَرْأَةِ‌ الْحُبْلَى تَرَى الدَّمَ‌ الْيَوْمَ‌ وَ الْيَوْمَيْنِ‌، قَالَ: «إِنْ‌ كَانَ‌ دَماً عَبِيطاً فَلاَ تُصَلِّي ذَيْنِكَ‌ الْيَوْمَيْنِ‌ وَ إِنْ‌ كَانَ‌ صُفْرَةً‌ فَلْتَغْتَسِلْ‌ عِنْدَ كُلِّ‌ صَلاَتَيْنِ‌»[1]؛ اسحاق بن عمار گفته است که از امام صادق (ع) در رابطه با زن بارداری که یک روز یا دو روز خون می‏بیند، سؤال کردم، آن حضرت (ع) فرمود که اگر خونی که می‏بیند تازه باشد [و صفات خون حیض را داشته باشد]، روز اول و دوم نماز نمی‏خواند، ولی اگر زرد باشد باید غسل برای هر نمازی غسل کند]، مبنی بر اینکه این روایت مطروح است، قابل قبول نیست زیرا؛

 

اولاً، روشن نیست که مراد از اسحاق بن عمار که در سند این روایت آمده است، اسحاق بن عمار ساباطی است تا روایات او مطروح باشد، بلکه ممکن است که مراد از اسحاق بن عمار، اسحاق بن عمار حیّان صیرفی باشد که مشکلی ندارد و روایاتش مقبول است؛

 

ثانیاً، متن روایت اسحاق بن عمار نیز به تأویل برده می‏شود لذا نمی‏توان با استناد به ظاهر این روایت گفت که ظاهر این روایت خلاف اجماع فقهاست پس، مطروح است زیرا این روایت به تأویل برده می‏شود و مشکل برطرف می‏شود، چنانچه بعضی از فقها فرموده‏اند که این روایت به تأویل برده می‏شود؛ به این نحو که از این روایت برداشتی کرده‏اند که لازمه آن، طرح این روایت نیست.

 

توضیح مطلب

 

سؤال: مطروحٌ که در رابطه با روایت اسحاق بن عمار مطرح شده است به سند روایت مربوط است یا به دلالت آن یا هم به سند و هم به دلالت آن روایت مربوط می‏شود؟

 

برای پاسخ از سؤال مذکور، خوب است که در رابطه با سند این روایت یک بررسی صورت گیرد؛

 

منظور از اسحاق‏بن عمار، چه کسی است، آیا اسحاق بن عمّار صیرفی است یا اسحاق بن عمار ساباطی است؟ گاهی از روایت اسحاق بن عمار با عنوان صحیحه یاد می‏شود و گفته می‏شود: «صحیحه اسحاق بن عمار»، گاهی از روایت او با عنوان موثقه یاد می‏شود و گاهی نیز به مرسله اسحاق بن عمار یاد می‏شود.

 

سؤال: آیا در امامی بودن اسحاق بن عمار تردید است که بعضی روایت او را صحیحه و بعضی موثقه دانسته‏اند؟

 

پاسخ: مرحوم شیخ طوسی (ره) در کتاب فهرست گفته است که مراد، اسحاق بن عمار ساباطی است  و «كان فطحيا إلا أنه ثقة»[2]؛ او فتحی مذهب و ثقه است.

 

مرحوم نجاشی (ره) گفته است که مراد، اسحاق بن عمار بن حیّان صیرفی است و او ثقه و امامی است. بنابراین، ثقه بودن با سنّی بودن تلازم ندارد، بلکه ممکن است که شخصی، امامی باشد و ثقه باشد.

 

مرحوم مامقانی (ره) در تنقیح المقال گفته است که این گونه نیست که اسحاق بن عمار یک نفر باشد که بعضی او را اسحاق بن عمار ساباطی و بعضی دیگر او را اسحاق بن عمار صیرفی بدانند، بلکه دو نفرند.

 

آیت الله شبیری زنجانی (حفظه الله تعالی) فرموده است که بسیار بعید است که اسحاق بن عمار ساباطی با اسحاق بن عمار حیّان صیرفی در یک عصر باشند و بعید است که از افراد مشهور باشند اما نجاشی (ره) از نام بردن یکی از آنها در رجال خود غفلت کرده باشد بنابراین، بعید است که اینها دو نفر باشند و در دو زمان زندگی کرده باشند ولی نجاشی (ره) اسم یکی را آورده باشد و اسم دیگری را نیاورده باشد، کما اینکه شیخ طوسی (ره) نیز اسم یکی را آورده است و اسم دیگری را نیاورده است در نتیجه، اسحاق بن عمار یک نفر است که گاهی ساباطی معرفی شده است و گاهی صیرفی معرفی شده است.

 

مرحوم آیت الله خویی (ره) معتقد است که اسحاق بن عمار یک نفر است و او را فتحی می‏داند لذا معتقد است که روایات او موثق است، اما در بعضی موارد یا از روی سهو یا به این دلیل که در آن زمان اسحاق بن عمار را ساباطی نمی‏دانسته است، از روایات او به عنوان روایات صحیحه یاد کرده است.

 

آیت الله شبیری زنجانی (حفظه الله تعالی) به اعتماد تحقیقی که صاحب قاموس الرجال (مرحوم شوشتری) داشته است، فرموده است که عنوانِ ساباطی در ترجمه و شرح حال اسحاق بن عمار، ناشی از سهو مرحوم شیخ طوسی (ره) است لذا مراد از اسحاق بن عمار، اسحاق بن عمار حیّان صیرفی است و امامی مذهب است و روایات او نیز صحیح است.

 

پس، یک احتمال این است که مطروح بودن اسحاق بن عمار در کلام مرحوم امام (ره) به این خاطر است که مراد از اسحاق بن عمار، اسحاق بن عمار ساباطی است و او فتحی است لذا مطروح است. اما احتمال قوی‏تر این است که متن روایت اسحاق بن عمار به گونه‏ای است که چاره‏ای جز تأویل آن نیست و اگر تأویلی در کار نباشد، این روایت فی حد ذاته مطروح است.

 

توهم: شاید گفته شود که سخن مرحوم امام (ره)، مبنی بر مطروح بودن روایت اسحاق بن عمّار صحیح است چون در این روایت آمده است که اگر خونی که زن باردار در روز اول و دوم می‏بیند، صفات حیض را داشته باشد، خون حیض است، در حالی که اجماع فقها بر این است که حداقل حیض سه روز است بنابراین، اگر خونی که زن می‏بیند کمتر از سه روز باشد، حیض نیست لذا ظاهر بیان روایت خلاف اجماع فقهاست.

 

دفع توهم: مرحوم آیت الله خویی (ره) در رد این ادعا [که این روایت مخالف اجماع فقهاست در نتیجه، مطروح است] گفته است که این روایت به تأویل برده می‏شود و فرموده است: «ربما يتوهم من كونها منافية للأخبار الدالّة على أن أقل الحيض ثلاثة أيام لقوله (عليه السلام) «ترى الدم اليوم و اليومين» مندفع بأنها ناظرة إلى حكم المرأة حين رؤيتها الدم و تدل على أن وظيفتها الظاهرية هي أن تترك الصلاة إذا كان الدم عبيطاً و أمّا بحسب الواقع فهو متوقف على أن يكون الدم مستمراً ثلاثة أيام و مع عدمه يستكشف عدم كونه حيضاً، فلا إشكال في الرواية من هذه الجهة»[3]؛ چه بسا توهم می‏شود که روایت اسحاق بن عمار با اخباری که بر این دلالت دارند که اقل حیض سه روز است منافات دارند به خاطر قول امام (ع) که فرموده است که خونی که در یک روز و دو روز می‏بیند و صفات حیض را دارد، خون حیض است، لکن این توهم دفع می‏شود زیرا روایت اسحاق بن عمار ناظر به حکم زن در هنگامی است که خون می‏بیند و بر این دلالت می‏کند که وظیفه ظاهری او این است که اگر آن خون تازه باشد [و صفات حیض را داشته باشد] باید نمازش را ترک کند و اما به حسب واقع، حکم مذکور (ترک نماز)، بر این متوقف است که آن خون تا سه روز استمرار داشته باشد و با عدم استمرار تا سه روز، کشف می‏شود که آن خون، حیض نبوده است [بنابراین باید قضای نمازهای آن دو روز که ترک کرده است را به جای آورد] لذا این روایت از این جهت مشکلی ندارد.

 

«الحمدلله رب العالمین»

 



[1]. حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعة، ج2، کتاب الطهارة، ابواب الحیض، باب30، ص331، ح6.

[2]. شیخ طوسی، محمدبن حسن،الفهرست، ص 15.  

[3]. موسوی خویی، سید ابوالقاسم، موسوعة الإمام الخوئي‌، ج8، ص7.

 

Please publish modules in offcanvas position.