ضرورت کار فرهنگی در جامعه94/01/24

 

باسمه تعالی

متن سخنرانی حضرت آیت الله سید هاشم حسینی بوشهری«دامت برکاته»

موضوع: ضرورت کار فرهنگی در جامعه                                                    تاریخ: 24/01/94

مکان: قم، در جمع مبلغین نوروزی طرح آرامش بهاری در امامزادگان قم

 

 

 

 

لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم، حسبنا الله و نعم الوکیل، نعم المولی و نعم البصیر

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا حبیب اله العالمین ابی القاسم محمد و علی اله الطیبین الطاهرین المعصومین المکریم الهداة المهدیین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین؛ آمین رب العالمین.

قال الله العظیم فی کتابه: «الَّذينَ آمَنُوا يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ الطَّاغُوتِ فَقاتِلُوا أَوْلِياءَ الشَّيْطانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعيفاً»[1].

جلسه باشکوهی است که به منظور تجلیل و تکریم از مبلغان و خادمان و هیئت امنای مربوط به برنامه فرهنگی آرامش بهاری و هم چنین تجلیل و تکریم از قاریان و حافظان قرآن که با تلاش مجاهدانه مدیر محترم کل اوقاف استان قم، برادر بزرگوار جناب حجة الاسلام و المسلمین حاج آقای حسینی مقدم و همکاران ایشان در جهت رونق بخشیدن کار فرهنگی برگزار شده است. من از تلاش این عزیزان صمیمانه تقدیر و تشکر می‏کنم.

ضرورت کار فرهنگی در جامعه

در طول تاریخ بشر، همواره دو جبهه در مقابل هم قرار داشته‏اند. جبهه اول کسانی بوده‏اند که تلاش افراد این جبهه در جهت آشنایی انسان‏ها با خدا و سوق دادن جامعه به سمت زندگی سالم بوده است. اما جبهه مقابل، جبهه‏ای بوده است که سمت‏گیری و جهت‏گیری آنان در جهت مسموم کردن فکر و اندیشه جامعه، بخصوص سرمایه گذاری منفی بر روی نسل جوان بوده است.

در طول تاریخ، زمانی که پیامبران دعوت به توحید می‏کردند، افراد جبهه دوم به بت پرستی دعوت می‏کردند و یا زمانی که پیامبران الهی به سعادت و خوشبختی دعوت می‏کردند، آنها جامعه را به زشتی و پلشتی دعوت می‏کردند. این دو جبهه همواره در مقابل هم قرار داشته‏اند و قرآن توصیف جالبی از این دو جبهه دارد و می‏فرماید: «الَّذينَ آمَنُوا يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ الطَّاغُوتِ فَقاتِلُوا أَوْلِياءَ الشَّيْطانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعيفاً»؛ این آیه هم هر دو جبهه را ترسیم می‏کند و هم نحوه مقابله با جبهه‏ای که امروزه ما از آن طبق تعبیر رهبر فرزانه انقلاب، به عنوان تهاجم فرهنگی یاد می‏کنیم. مؤمنان به عنوان پرچم‏داران جبهه حق، کسانی هستند که در راه خدا مجاهده می‏کنند و«قتال» در این آیه به معنای جنگ با نیزه و شمشیر و امثال ذلک نیست. البته در مقابل تلاش مؤمنان، کافران و منافقان هم حرکت فرهنگی انجام می‏دهند اما مسیر و جهت‏گیری آنان در راستای طاغوت است.

حال آیا ما فقط باید نظاره‏گر باشیم؟ قرآن می‏فرماید: بی‏تفاوت و بی‏برنامه بودن، مورد قبول نیست و می‏فرماید باید مجدانه به جبهه و دسته اول بپیوندید و بدون ترس و وحشت به مبارزه فرهنگی پیگیر در مقابل جبهه طاغوت بپردازید. بعضی می‏گویند ما در مقابل جبهه باطل، امکانات نداریم؛ این‎گونه افراد نباید نگران کمبود امکانات باشند، به عنوان مثال اگر در پناه همین بقاع متبرکه از مهمان نوروزی میزبانی کنند، خود این کار یک حرکت فرهنگی بزرگ است.

خداوند در این آیه ما را به مبارزه دعوت می‏کند و بعد ما را امیدوار به آینده روشن می‏کند و آن امیدواری این است که «إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعيفاً» تلاش‏های شیطان نتیجه بخش نیست ولی چون حرکت شما رنگ قرآنی و دینی دارد و با فطرت انسان همراه است، تأثیر خود را می‏گذارد. لذا باطل رفتنی است و حق ماندنی است: «إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً»[2].

شاخصه‎های فرهنگ

نکته‏ای در اینجا مطرح است که در رابطه با کار فرهنگی، در دنیای امروز دشمنان می‏خواهند چه اتفاقی بیفتد و چه کاری را دنبال می‏کنند و ما چه نقشی باید ایفا کنیم؟ اساساً فرهنگ سه شاخصه و ویژگی دارد:

1. شناخت و معرفت و باور؛

2. ارزش‏ها و گرایش‏ها؛

3. رفتارها و کردارها.

رفتارها و کردارها نشأت گرفته از ارزش‏هاست و ما چیزی را ارزش می‏دانیم که در رفتار و کردار ما نمود پیدا می‏کند و ارزش‏های ما براساس شناخت‎ها و باورها است. پس شناخت ما نتیجه آن رسیدن به ارزش‎های سالم است و خروجی ارزش‎های سالم در رفتار و کردار ما ظهور پیدا می‏کند و دقیقاً دشمنان ما در تهاجم فرهنگی، سه مورد را نشانه گرفته‏اند:

1. تحمیل فرهنگی؛

2. تخریب فرهنگی؛

3. تسلیم فرهنگی.

دشمنان ابتدا فرهنگ خود را بر ملت‏ها و جوامع تحمیل می‏کنند و در کار آنان خستگی راه ندارد و پیوسته بدنبال برنامه‏های جدیدند، به گونه‏ای که بتوانند فرهنگ خود را تحمیل کنند. طبعاً اگر فرهنگ خود را در جایی تثبیت کردند، خود به خود جایی فرهنگ خودی باقی نمی‏ماند و اگر این اتفاق افتاد، دست‏ها به علامت تسلیم در مقابل فرهنگ بیگانه بلند می‏شود.

وظایف ما در مسئله فرهنگ

حال سؤالی که مطرح است این که وظیفه ما چیست؟

اولین وظیفه ما جهاد فرهنگی است؛ ما سه نوع جهاد داریم:

1. جهاد اصغر؛

2. جهاد اکبر؛

3. جهاد کبیر.

از جهاد کبیر به عنوان جهاد فرهنگی تعبیر می‎شود. جهاد اصغر همان جنگ و رویاروی فیزیکی با دشمن است؛ هشت سال دفاع مقدس با آن همه عظمت، طبق تعبیر قرآن جهاد اصغر است. عده‏ای از سربازان از جبهه برگشتند و پیغمبر دعا کرد: «مَرْحَباً بِقَوْمٍ‏ قَضَوُا الْجِهَادَ الْأَصْغَرَ وَ بَقِيَ الْجِهَادُ الْأَكْبَر»[3]؛ خوشا به حال این جمعی که از جهاد اصغر برگشته‏اند ولی هم چنان سنگینی جهاد اکبر بر دوش آنان است و جهاد اکبر مبارزه با نفس است. اگر کسی توانست جهاد با نفس کند، جهاد اصغر و جهاد کبیر را هم انجام می‏دهد. لذا تعبیری که در رابطه با جهاد اکبر وارد شده است این است که«أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسِكَ الَّتِي بَيْنَ جنبيك»[4]؛ دشمن‏ترین دشمنان تو، نفس توست.

جامعه ما هم جهاد اصغر و هم جهاد اکبر را تجربه کرده است و نسل جوان ما به خاطر آن روح پاک به جبهه‏ها رفتند و از دنیا چشم پوشیدن و به سمت آخرت حرکت کردند. قرآن در رابطه با جهاد کبیر می‏فرماید: «فَلا تُطِعِ الْكافِرينَ وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً كَبيراً»[5]؛ از راه کفار اطاعت نکن بلکه این وحی الهی و قرآن را به معیار فرهنگی قرار بده. پس راه توفیق بر اولیاء طاغوت و شیطان، حرکت و جهاد فرهنگی است.

اصول جهاد فرهنگی

در جهاد فرهنگی اصولی باید رعایت شوند که عبارتند از:

1. آگاهی جهادگر نسبت به دین و مسائل فرهنگی؛ کسی که نسبت به مسائل فرهنگی آشنایی ندارد، نمی‏تواند در این میدان ورود پیدا کند و اگر ورود پیدا کند، موفق نخواهد بود. لذا تعبیری که در تعبیرات اسلامی وجود دارد همین است که با دین آشنا شوید و با مفاهیم دین آشنا شوید و حلال و حرام الهی را بدانید تا بتوانید در عرصه کار فرهنگی موفق شوید.

2. دعوت آگاهانه و با بصیرت است. مبلغ فرهنگی باید با بصیرت کار فرهنگی را انجام دهد و بداند چگونه سخن بگوید و موضع بگیرد تا کار فرهنگی او به نتیجه برسد؛

3. آگاهی نسبت به شرایط زمان و مکان؛ مبلغین ما اگر زمان و مکان نشناسند در گام اول با شکست مواجه می‏‏شوند؛

4. شناخت مخاطب؛ بعضی از مبلغین که با کودکان سر و کار دارند، حالت و رفتاری از خود نشان می‏دهند که توجه کودکان را به خود جلب می‏کند؛ و این در حالی است که این شخص یک خطیب توانا است اما زمانی که با کودک سر و کارت فتاد پس زبان کودکی باید گشاد؛

5. صراحت در بیان کار فرهنگی؛ «لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى‏ مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ»[6] با ابهام گویی و مبهم سخن گفتن، کار فرهنگی صورت نمی‏پذیرد. باید به صورت روشن احکام الهی برای جامعه گفته شود و اینکه بخشی از آن گفته شود ولی بخش دیگر گفته نشود، راه با جایی نخواهیم برد. لذا نباید نسبت به مسائل دین بخشی نگر باشیم.

6. موقعیت شناسی؛ «ادْعُ إِلى‏ سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ»[7] هر چیزی به جای خودش نیکوست؛ مبلغین ما باید در جای خودش، سخن استدلالی، موعظه و مناظره و مجادله داشته باشند.

7. عدم خود باختگی در مقابل دشمن؛ مبلغین نباید با دیدن هجمه عظیم احساس ضعف و کمبود امکانات کنند و باید از کارهای کوچک شروع کنند و خداوند به کارهای کوچک برکت می‏دهد.

8. توجه ویژه به نسل جوان؛ امام صادق (ع) یکی از شاگردان خود را برای تبلیغ فرستاد. بعد از مدتی آن شخص برگشت و گفت هیچ کس به ما توجه نکرد. حضرت از او پرسید با چه کسانی ارتباط داشتی؟ آن شخص گفت با کسانی ارتباط داشتم که مسن و هم سن و سال خود من بودند. حضرت عرض کرد: «عَلَيْكَ بِالْأَحْدَاثِ فَإِنَّهُمْ أَسْرَعُ إِلَى كُلِّ خَيْرٍ»[8] ؛ بر شما باد به کار با نسل جوان، زیرا آنان به سمت هر کار خیری سریع‏تر می‏آیند.

9. علم عامل بودن؛ مبلغان ما زمانی که تأثیرگذار هستند که به آنچه می‏گویند، ابتدا خود آراسته باشند. اگر ما در وجود خودمان فضائل اخلاقی را آماده نکنیم، هر چه برای مردم بگوییم به آن توجه نمی‏کنند. لذا در تعبیرات روایی در رابطه با این نکته خیلی تأکید شده است که مردم را دعوت کنید اما دعوت کردن شما تنها به زبان نباشد بلکه به رفتار و اعمال باشد.

10. عدم قناعت به کارهای فرهنگی موجود؛ عزیزانی که در برنامه آرامش بهاری شرکت داشتند، با خود نگویند که ما کار بزرگی انجام داده‏ایم و در همین مقدار باقی بمانند. امیرالمؤمنین (ع)می‏فرماید: «لَا يَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ الْقَلِيلَ وَ لَا يَسْتَكْثِرُونَ الْكَثِيرَ فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُون»[9]؛ انسان‏هایی که عناصر فرهنگی هستند، به کارهای کم رضایت نمی‏دهند و کارهای بزرگ خود را کوچک به حساب می‏آورند و همیشه خود را متهم اصلی می‏دانند و می‏گویند کم کاری از ماست.

11. از فرصت‏ها استفاده کردن؛ حقیقتاً این بقاع متبرکه آن گونه که امام و رهبر فرمودند، یک فرصت استثنائی است. بنده به مبلغین عزیز می‏گویم ما باید در روش کار تبلیغی خود تغییر ایجاد کنیم؛  همه مخاطبان ما در مسجد حضور ندارند. شاید دیده باشید که اگر چند بار برای تبلیغ به یک شهر بروید، مخاطبین شما همان کسانی هستند که در سال قبل بوده‏اند. لذا باید ببینیم که نیاز جامعه در کجاست. در همین ایام نوروز بنده برای عرض خسته نباشید خدمت دوستان به گلزار شهدای شیخان رفتم و احساس کردم که عزیزانی که از شهرهای دیگر می‏آیند، برای آنها مایه تعجب است که عده‏ای از روحانیون اینجا هستند و با تمام وجود کار فرهنگی انجام می‏دهند. 

12. پرداختن به نیازهای روز جامعه و جبران گذشته؛ ما هم باید به مسائل و نیازهای امروز بپردازیم و هم عقب افتادگی های گذشته را جبران کنیم. امیرالمؤمنین (ع)می‏فرماید: «فَازَ مَنْ أَصْلَحَ عَمَلَ يَوْمِهِ وَ اسْتَدْرَكَ فَوَارِطَ أَمْسِه»[10]؛ کسی که وظیفه امروز خود و کارهایی که از گذشته مانده است را به خوبی انجام دهد، رستگار شد.



[1]. «النساء»: 76.

[2]. «الاسراء»: 81.

[3]. الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏5، ص: 12، حدیث3.

[4]. روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، ج‌13، ص 9.

[5]. «الفرقان»: 52.

[6]. «الانفال»: 42.

[7]. «النحل»: 125.

[8]. الكافي، ج‌8، ص 93.

[9]. نهج البلاغة، خطبه 193، ص0304

[10]. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‌12، ص 151.

Please publish modules in offcanvas position.