وحدت حوزه و دانشگاه- نماز جمعه- روز عاشورا 93/09/27

 

باسمه تعالی

متن سخنرانی حضرت آیت الله سید هاشم حسینی بوشهری«دامت برکاته»

موضوع: وحدت حوزه و دانشگاه- نماز جمعه- روز عاشورا                                 تاریخ: 93/09/27

مکان: بردخون

 

 

 

لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ الّا بِاللهِ العَلِیِ العَظیِم، حَسبُنَا الله وَ نِعمَ الوَکیِل، نِعمَ المَولی وَ نِعمَ النَّصیِر.

اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَان الرَّجِیم بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیم.

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين بَارِء الْخَلَائِقِ أَجْمَعِينَ، باعِثِ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْمُرْسَلِين ثُمَّ الصَلاةُ و السَّلامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا حَبیبِ إلِهِ العالَمین أبِی‌القاسِم مُحَمَّد (ص) وَ عَلَى آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ المَعصومین المُکَّرَمین الهُداةِ المَهدیّین و اللَّعنُ الدائِم عَلی أعدائِهِم أجمَعین مِنَ الآن إلی قِیامِ یَومِ الدِّین آمینَ یا رَبَّ العالَمین»

«وَبَذَلَ مُهْجَتَه ُفِيكَ لِيَسْتَنْقِذ َعِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَة ِ وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَيْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْيَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَى‏»[1].

 خدای بزرگ را بر این لطف بی کرانش سپاس گزارم که امروز این توفیق را نصیبمان کرد تا در جمع با صفای شما مردان و زنان شهر بردخون حضور پیدا کنم.

در این فرصت کوتاه پیرامون سه نکته با شما عزیزان صحبت می‏کنم.

 نکته­ اول به مناسبت دهه­ محرم است. نکته­ دوم درباره­ وحدت حوزه و دانشگاه است و نکته­ سوم درباره­ نعمت نماز جمعه است.

نکته­ اول:

پرسشی که در اینجا مطرح است این است که چرا حسین ابن علی (ع) با هفتاد و دو تن از یاران، فرزندان و بستگانش در صحرای کربلا به شهادت رسید؟ فلسفه­ آن نهضت و حرکت چه بود؟ جبهه­ای که در مقابل اباعبدالله (ع) باز شد و به جنگ اباعبدالله و یاران ایشان آمدند دارای چه ویژگی هایی بودند؟ وجود نازنین امام در توصیف شخصیت حسین ابن علی (ع) سالار شهیدان و فلسفه­ نهضت اباعبدالله در ضمن دو جمله، آنچه باید گفته شود را فرموده است و این دو جمله جایگزین ده ها جلد مطالعه­ کتاب است. یعنی اگر انسان بخواهد ده ها جلد کتاب مطالعه کند تا بداند چرا حسین ابن علی (ع)، نهضت عاشورا را بوجود آورد و این مسیر را طی کرد با آشنایی با این دو جمله کل آن چه باید بداند، می­داند و آن دو جمله این است: « وَبَذَلَ مُهْجَتَه ُفِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَة»[2]. امام صادق (ع) می‏فرماید: نهضت اباعبدالله (ع) را از دو منظر می­شود نگاه کرد. از یک منظر می­شود به صورت ظاهری به حرکت و قیام حسین ابن علی (ع) نگاه کرد. یعنی کسی بیاید حسین ابن علی در مقابل یزید قرار بدهد. یعنی یک شخصیت صالح و زیبا در مقابل عنصری زشت، پلید و پلش قیام کرد. حادثه­ی عاشورا را از این منظر دیدن یک نگاه سطحی است و شاید بشود گفت کوچک نشان دادن حسین ابن علی است؛ چون یزید کسی نیست و جایگاهی ندارد که ما بخواهم حسین ابن علی را در مقابل یک شخص یا یک فرد با آن ویژگی­هایی که یزید دارد مقایسه کنیم. امام صادق (ع) از این منظر به حادثه ی عاشورا نگاه نمی­کنند. ایشان حسین ابن علی (ع) را در مقابل یزید نمی­داند. پس حسین ابن علی در مقابل چیست و برای چه ؟ افق دید امام صادق (ع) پهنه­ی گسترده­ تاریخ بشریت است نه یک فرد. حسین ابن علی (ع) جانش را فدا کرد تا بندگان خدا از جهالت، سرگردانی، حیرت و نادانی نجات پیدا کنند. یعنی جبهه­ حسین ابن علی (ع) جبهه­ی نور است و جبهه­ دیگر، جبهه­ ظلمت است؛ که آن روز در چهره­ی عنصری چون یزید تجلی پیدا کرده است. در گستره­ تاریخ بشریت هر کجا که جهل، گمراهی و تحیر وجود دارد، آن جا چراغ پرفروغ حسین ابن علی (ع) جلوه می­کند. حسین ابن علی را نباید در عاشورای سال 61 و یا یک دهه­ محرم و یک عاشورا خلاصه کرد و ما بگوییم سالگرد آن عاشورا را عزاداری می­کنیم بلکه ما سالگرد رویارویی حق با باطل را عزاداری می­کنیم که حسین ابن علی (ع) نقطه­ آغاز آن بود. حسین ابن علی به ما آموخت که در پهنه­ تاریخ بشریت و در طول حیات بشریت ممکن است حسین ابن علی نباشد اما آرمان حسین ابن علی (ع) باشد وشخصیت هایی باشند که فریاد کننده­ آرمان حسین ابن علی (ع) باشند. ممکن است در طول تاریخ عنصری به نام یزید نباشد اما تاریخ بشریت هر کجا با جهل و نادانی مواجهه شد، در آن جا ما می­توانیم از این سرمایه­ی بزرگ عاشورا و نهضت خروشان و جوشان اباعبدالله (ع)، برای مقابله­ با جهل، زبونی، حیرت و نادانی بشریت استفاده کنیم. لذا اینکه پیغمبر می فرماید:« ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة» به این معنی است که در طول تاریخ، حسین چراغ پرفروغی است که هر جا از این چراغ پرفروغ به برکت تشکیل این مجالس عزاداری که با نام و یاد عبدالله است، شعاع پیرامون آنجا روشن است. هر کجا جوانی احساس کند غبارِ دور بودن از معنویت و جدایی از اهل بیت وجود او را فرا گرفته است، با راه پیدا کردن در مجالس اباعبدالله آن غبار از بین می‏رود و آن فطرت پاک خدایی به برکت حسین ابن علی جلوه­گر می­شود. لذا این کاری است که حسین در طول تاریخ بشریت انجام داده است و بعد از هزار و چند سال به برکت نام و یاد اباعبدالله دین باقی مانده است. امام صادق (ع) اردوگاه مخالفین حسین ابن علی را هم معرفی می‏کند: «ِوَقَدْتَوَازَرَ عَلَيْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْيَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَی»[3]. این که ما می­گوییم جریان عاشورا مربوط به ادوار تاریخ بشریت است یعنی هرکجا اردوگاهی آن چنین پیدا شد بدانید حتما آن اردوگاه در مقابل حسین ابن علی است.آن چه مایه­ی گمراهی کسانی که در مقابل حسین ابن علی (ع) ایستادند، این بود که عظمت و آرمان های حسین ابن علی را آرمان های حسین را نادیده گرفتند و دچار غرور و هوای نفس نسبت به دنیا شدند. هر کجا مجموعه­ای به جای خدا محوری دچار هوای نفس و خود محوری شد، آن اردوگاه، اردوگاه مقابل اباعبدالله است. آن ها سهمی را که خدا برای سعادت، خوشبختی و بهره بردن درست از دنیا و آخرت استقرار داده بود، به قیمت ارزان فروختند. اگر امروز رهبر فرزانه­ی انقلاب ما فریاد می­کشند و پرهیز می­دهند که افرادی گرفتار هوای نفس، لجاجت و خود محوری نشوند و افرادی باعث نشوند که تقویت کننده اردوگاه دشمن باشند به خاطر این است که هرکجا هوای نفس چیره و غالب شد،آن جا مطمئن باشید نام و آرمان حسین نیست بلکه آرمان اردوگاهِ مقابل حسین است. چون حسین ابن علی با نفس و هواپرستی مبارزه می­کند و اگر کسی در متن و بطن هواپرستی قرار گرفت، آغاز فاجعه است. اگر امروز ملت ما که متأسفانه گاهی احساس می­کنیم در یک شرایط غیر مناسب قرار دارد که آن رادشمن برای ما ایجاد کرده است تنها راه برای خروج از شرایط، بازگشت، وحدت، همدلی و پیمودن راه حسین ابن علی این است.ما باید مشخصات اردوگاهِ مقابل حسین ابن علی را مطالعه کنیم و ببینیم اگر خصوصیاتی که در ما است با آن اردوگاه تطبیق می­کند سریع خود را کنار بکشیم و اگر کنار کشیدیم از دنیا پرستی، هوا پرستی، خود محوری و لجاجت به اردوگاه حسین ابن علی می‏رویم و اگر در اردوگاه حسین ابن علی آمدیم آن جا است که دعای پیغمبر (ص) و وجود مقدس خود اباعبدالله (ع) شامل ما می­شود و این کشور ، کشور حسینی و کربلایی و کشور عاشقان اباعبدالله می­شود . ما نباید ذهن ملت را مکدر کنیم ولی چاره­ای نیست باید به این مسائل پرداخته شود. در این کشور انتخاباتی شد و چند ماه از این انتخابات می­گذرد ولی چرا همچنان در دانشگاه ها، در خیابان های بعضی از شهرهای ما همچنان فضاسازی ها و شرایط دیگر وجود دارد که دشمنان از بیرون مرزها طراحی می­کنند و نقشه می­کشند و الگو ارائه می­دهند و حتی کار به جایی می­رسد که رئیس جمهور فرانسه اعلام می­کند نیاز نیست ما علیه نظام جمهوری اسلامی اطلاعیه بدهیم بلکه همین کسانی که در داخل کشور، علیه نظام اطلاعیه می‏دهند کافی است. این اوج بدبختی یک مجموعه است که دشمنان می­گویند اطلاعیه ای که خود آن ها صادر می­کنند کافی است و نیازی به اطلاعیه های ما نیست. آنها می­خواهند نظام جمهوری اسلامی از پا درآید. آیا زشتی بالاتر از این که اوباما که هرگز او با ما نیست در هر نطق خود، تمجید و تعریف کند و بگوید آن ها در خط ما حرکت می­کنند؟ 30 سال امام آمد و فرمود آمریکا هیچ غلطی نمی­تواند بکند و در مقابل آمریکا ایستاد؛ امروز هم مقام معظم رهبری در مقابل آمریکا ایستاده اند. آنها دشمنانی هستند که در عراق و افغانستان کارنامه­شان مشخص است. خدا شاهد است بعضی از سربازان آمریکایی گفته بودند ما را برای جای دیگر آورده بودند نه اینجا. یعنی ما آمده بودیم به ایران حمله کنیم ولی ما را وارد عراق و افغانستان کردند. زمانی که در داخل کشور یک شخص متوجه شود که یک برنامه، نقشه­ دشمن است ولی مرتب به دشمن چراغ سبز نشان بدهد این نتیجه اش چه خواهد شد؟ این درد ماست، این مشکل جامعه ماست. رهبر عزیز انقلاب فرمودند نهایت تلاش ما جذب حداکثری است. یعنی همه بیایند، دوستان دیروز ما هم بیایند کسانی که به خاطر امام مورد اهانت قرار گرفتند هم بیایند. چرا کار باید به جایی برسد که این ها توهین به رهبری کنند و آن ها بگویند ما طرفدار امام هستیم. کار به جایی برسد که دشمن بگوید راه باز شد و توهین به شخص امام هم بکنیم و بعد حاضر نمی­شوند که بگویند توهین به امام شده است و به قول رهبر عزیزمان فلسفه بافی هم می­کنند. ابن عباس می گوید آن روزی که صب و لعن را علیه امیرالمؤمنین آغاز کردند به خدا سوگند «انها یریدون بصب علیٍ صب رسول الله». آن ها به ظاهر به امیرالمؤمنین (ع) بد می­گفتند ولی در حقیقت به پیغمبر بد می گفتند. بنابراین حسین ابن علی (ع) برای بیداری ملت ها و جامعه ها آمده است و این فریاد رسای حسین ابن علی بر پهنه­ی تاریخ بلند است«ِوَأَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِرا ًوَ لَا بَطِرا ًوَلَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّة ِجَدِّی»[4].

نکته­ی دوم: روز وحدت حوزه و دانشگاه

قبل از انقلاب دستگاه طاغوت و دشمنان روحانیت دانشگاه، این چنین القا کرده بودند و که روحانیت سرسازگاری با دانشگاه ندارد و دانشجو و دانشگاه سرسازگاری با روحانیت ندارد. در این حالتِ اختلاف همین طور حرف می­زدند تا دامنه­ اختلاف را به صحنه بیاورند ولی امام فرمود که این دو قشر عزیز باید کنار هم قرار گیرند و به یک هدف و آرمان که اعتلای دین خدا و کشور است، باید مدّ نظر دانشجو و استاد دانشگاه و حوزی ما باشد. امیدواریم نقشه­ی دشمنان نقش بر آب شود و دانشگاهیان و حوزیان ما بر اساس آرمان های رهبر فقید انقلاب و قرآن، این خط مستقیم را ادامه دهند و برای همیشه دشمن را ناامید کنند.

نکته: سوم

ابتدا عذر خواهی می­کنم از اینکه در اولین روز مراسم برپایی نماز جمعه­ شما مردم خوب و عزیز نتوانستم حضور پیدا کنم ولی از راه دور عرض ادب و تقدیم سلامی کردم راه مَلَخی تقدیم سلیمان کردم تا که قبول افتد و چه در نظر آید. ولی امروز از نزدیک آمدم به شما مردم خوب و عزیز بزرگوار به خاطر این نماز جمعه، نماز عبادی سیاسی به شما تبریک و تهنیت عرض کنم. مدت ها بود دوستان پیگیر بودند و دنبال می­کردند که «ِفَجَزَاكَ اللَّهُ عَنِ الْإِسْلَام ِخَيْر َالْجَزَاء»[5]. بنده و امثال بنده هم احساس کردیم که باید همراهی کنیم که لطف الهی شامل حال ما شد و امروز شاهد این شکوه و عظمت و این حضور قوی در صحنه­ی اجتماعی شهر بردخون هستیم.

خدا رحمت کند مرحوم حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقا سید اسدالله رکنی حسینی را که با یک علاقه­ خاصی بنده را از اینجا به مدرسه­ علمیه بوشهر برد و دوران طلبگی را در بوشهر و قم طی کردیم و ایشان بعد از فوت والد بزرگوارشان براساس تکلیف به بردخون آمدند و سالیانی مشغول خدمت و تلاش بودند. ایشان انصافاً فردی وارسته است و هر کسی که به خاطرخدا مشکلات را تحمل کند «َّمَن ْتَوَاضَعَ لِلَّهِ رَفَعَهُ اللَّه»[6]. خدا هم عنایت کرد امروز به عنوان یکی از ائمه­ جمعه­ محترم کشور هستند که از طرف مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای به عنوان امام جمعه­ شهر شما برگزیده شده اند.

 چند نکته خدمت شما بزرگواران عرض کنم و آن این است که پایگاه نماز جمعه را با هر شرایطی که دارید حفظ و تقویت کنید به طوری که هر فردی در روز جمعه از بیرون شهر بردخون وارد می­شود بگوید نماز جمعه­ای شرکت کردم که جا برای نشستن نبود. این مسجد کوچک است، فکر امروز بردخون نباشید و همین جا عرض می­کنم که عزیزانی که پیرامون این مسجد زمین دارند، به خاطر رضای خدا و به خاطر دین به هر شکل که می­توانند همراهی کنند تا این مسجد توسعه پیدا کند تااین مسجد بتواند تأمین کننده­ نیاز حضور عزیزان در نماز جمعه باشد انشاءالله.

نکته بعدی اینکه با نهایت ادب و احترام عرض می­کنم که امام جمعه را همراهی کنید. شرایط امروز ایشان با شرایط دیروز ایشان که اینجا می­آمدند و اقامه­ نماز جماعت می­کردند، فرق کرده است. هم نظام انتظاراتی بیشتری از ایشان دارد و هم توقعاتی که متوجه ایشان است، بیشتر از گذشته است. اگر شما بگویید ما به تکلیف خود عمل می­کنیم و در نماز جمعه شرکت می­کنیم و ایشان هم بگوید مثل گذشته می­آیم ولی با این تفاوت که خطبه می­خوانم، این طور نمی­شود. در میان شما افراد بزرگواری را می­شناسم که به کمک آنها یک جمعی را به غیر از ستاد نماز جمعه تشکیل دهید و این مجموعه کارشان این باشد که مشکلات و مسائلی را که پیش می­آید و مورد نیاز قرار می­گیرد، پیگیری و برطرف نمایند و به عنوان سربازان فداکار نماز باشند که «الصلاة معراج المؤمن»[7] وفردای قیامت که در پیشگاه پروردگار عالم می­ایستند و می­گویند خدایا ما جزء اقامه کنندگان نماز بودیم و نماز جمعه را تقویت کردیم و این نماز با شکوه برگزار شد. در جلسات بعد که من برای عرض ادب خدمت شما می رسم انشاءالله خبر خوش تشکیل این گروه را از زبان شما بشنوم.

پروردگارا ما را بیامرز. به اسلام و اسلامیان عزت عنایت بفرما. تا از ما راضی نشدی ما را از دنیا نبر. روز به روز به شکوه و عظمت جامعه اسلامی ما بیفزا. نسل جوان و برومند ما را در مقابل با دشمنان اسلام موفق بدار. روح رهبرمان عالیست اعلا بگردان. به مقام معظم رهبری طول عمر با عزت مرحمت بفرما

 

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. بحارالانوار، ج98، ص331.

[2]. همان.

[3]. بحارالانوار، ج98، ص331.

[4]. بحار الانوار، ج44، ص 329.

[5]. بحار الانوار، ج39، ص189.

[6]. کافی، ج2، ص122.

[7]. بحارالانوار، ج 79، ص303.

Please publish modules in offcanvas position.