درس اخلاق جلسه چهارم95/08/05

 

 درس اخلاق حضرت آیت‌الله سیدهاشم حسینی بوشهری«دامت برکاته»

موضوع: درس اخلاق جلسه چهارم                                     تاریخ: 98/08/05

بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین.

واللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین.

از آنجایی که وعده داده بودیم محضر دوستان که نسبت به فرمایشات مقام معظم رهبری تبیین و توضیحی داشته باشیم اگر اجازه بفرمایید ما بخش اول عرضمان را ادامه بحث‌های قبلی‌مان قرار دهیم و بخش دوم را بپردازیم به فرمایشات ایشان.

یکی از بحث‌هایی که در حقیقت از بحث‌های کلیدی و اساسی است در باب مبارزه با رذائل اخلاقی [که موضوع اصلی بحث ما هم همین بود] مسئله دوری از عجب است. عجب در ادبیات امروزی فارسی ما یعنی خودشیفتگی، آدم‌هایی که خود شیفته می‌شوند و به تعبیر روشن‌تر انسان از خودش خوشش می‌آید، حالا منشاء اینکه انسان دچار خودشیفتگی می‌شود چه هست عوامل مختلفی می‌تواند منشاء خودشیفتگی انسان باشد نمونه‌اش انسان گاهی فهم خوبی دارد در مقایسه با دیگران، مطلب را خوب می‌گیرد و می‌فهمد و این باعث می‌شود که یک نوع خودشیفتگی و عجب به او دست بدهد، گاهی توانمندی جسمی مناسبی دارد نسبت به دیگران حالت عجب پیدا می‌کند، گاهی دایره اطلاعات وسیع دارد، معلومات خوبی دارد، حالت عجب و خودشیفتگی پیدا می‌کند، گاهی صدای خوشی دارد، چهره مناسبی دارد، این خودشیفتگی یک بلایی است که به جان انسان می‌افتد و طبیعتاً انسان را از وادی و نصیب جدا می‌کند چون آدم‌هایی که دچار خودشیفتگی هستند باعث می‌شود که عیوبی که در وجودشان هست نبینند، یعنی یک زمینه در وجود خودش به عنوان نقطه کانونی و محوری بیان شده و همین همه چیز او شده و لذا به سایر عیوب و نقطه ضعف‌هایی که در وجود او هست توجه نمی‌کند، معمولاً انسان‌های دچار عجب و خودشیفتگی درصدد اصلاح خودشان هم برنمی‌آیند، یعنی احساس می‌کنند همه خوبی‌های عالم را کانما دارند، نقصی نیست تا بخواهند در صدد رفع این نقیصه و جبران مشکل و کمبودی که دارند بیفتد، لذا در این روایتی که از ناحیه وجود مقدس معصوم امیرمؤمنان علی(ع) رسیده این تعبیر وجود دارد: «ایاک والعجب»[1]؛ یعنی برحذر باش از اینکه حالت عجب نسبت به خودت پیدا کنی و آدم اگر حالت عجب پیدا کرد آن آثار منفی را دارد، امام (ره) جمله جالبی دارد که برای ما خوب است، امام می‌فرمود که اگر انسان دچار خودخواهی شد این انسان خودبین و خودخواه، خداخواه نمی‌شود، انسان خودبین و خودخواه، خدابین نمی‌شود، یک تعبیر دیگری دارد می‌فرمایند: وقتی مملکت وجود انسان پر شد از حب نفس، پر شد از حب جاه و مقام، پر شد از حب شهرت، پر شد از حب ریاست و به تعبیر من پر شد از خودشیفتگی، دیگر این مملکت وجود انسان جای ملکات فاضله نیست ولی کانما انسان ملکات فاضله را از صحنه وجود نفس بیرون کرده و به جای آن حب جاه و شهرت و دنیاخواهی و خودشیفتگی را آمده جایگزین اینها کرده، لذا مراقبت کنید ما طلبه‌هایی را سراغ داشتیم که 1-2-3 سال از  طلبگی‌شان بیشتر نگذشته بود حافظه و قدرت ذهنی خوبی داشتند، ولی اصلاً‌ دیگران را به حساب نمی‌آورند، اعتنایی برای دیگران قائل نبودند، اگر دیگران سوالی هم از آنها می‌کردند به تمسخر می‌گرفتند و من سراغ دارم بعضی از اینها از طلبگی هم رفتند بیرون، کلی بدهکاری و گرفتاری، این به خاطر این بود که این خودشیفتگی، این غرور نسبت به حافظه و ضابطه و قدرت فهم باعث شده بود اصلاً سایر عیوبی که پیرامونشان بود را نبینند و اتفاقاً همان عیوب، کار دستشان داد و از مسیر طلبگی و تقوایی و دینی بیرون رفتند، کارشان به زندان افتاد و هیچ چیز بهتر از تواضع و فروتنی و قانع بودن به آنچه خدا به انسان داده نیست. در مقابل نعمت، انسان شاکر باشد، این خیلی عجیب است. در حالات یکی از ائمه است ظاهراً امام باقر است، راوی می‌گوید من خدمت امام بودم دیدم امام از اسب آمد پایین و رفت سجده، گفتم آقا چه اتفاقی افتاد وسط راه که سجده کردید؛ آقا فرمود یاد نعمتی از نعمت‌های خدا افتادم و لازم دیدم از مرکب بیایم پایین و سجده کنم. « وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَهَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا »، چشممان، گوشمان، سلامتی‌مان، هوشمان، حواسمان، عمری که خدا به ما داده، دیگر آدم دچار خودشیفتگی شود، خودش را یک سر و گردن از دیگران بالاتر ببیند، اینها سقوط می‌کنند، مواظب این وسیله اخلاقی عجب، خودشیفتگی، دیگران را به حساب نیاوردن و یا کوچک کردن، مواظب این دو باشید، امروز به همین مقدار من بسنده می‌کنم، چون فرمایشات مقام معظم رهبری شاید خیلی وقت ما را بگیرد اجازه دهید من وارد آن بحث بشوم.

ما در ملاقاتی که خدمت ایشان بودیم ایشان فرمودند من راجع به سه موضوع می‌خواهم صحبت کنم، یکی راجع به مسائل کلام و دیگری راجع به مسائل مدیریتی و تشکیلات و سوم هم فرمودند راجع به مسائل جاری می‌خواهم صحبت کنم، عنوان فرمایشاتشان این سه عنوان بود.

در مسائل کلان ایشان این نکته را فرمودند حضور حوزه در علوم زندگی ساز یعنی علومی که در زندگی انسان‌ها ارتباط وسیع و تنگاتنگی دارد نیاز است. حوزه درآنجا حضور پیدا کند. ایشان مثال زدند از قبیل جامعه‌شناسی و مدیریت و مسائل دیگر، یعنی حوزه چون بناست دغدغه نظام اسلامی را داشته باشد، دغدغه اداره نظام اسلامی را داشته باشد طبعاً در عرصه‌هایی که برمی‌گردد به اداره جامعه و مردم باید حضور داشته باشد و به این علوم بپردازد.

نکته دوم فرمودند وظیفه حوزه نسبت به پشتیبانی از حکومت اسلامی و اجرای احکام اسلامی است. بارها ایشان به این نکته تکیه کردند که حوزه نسبت به نظام نمی‌تواند مقابل نظام باشد، نمی‌تواند صددرصد در همه مراحل تایید کننده باشد، حوزه باید در کنار نظام باشد بخصوص در این جلسه هم توضیح دادم که اگر نقطه قوت‌هایی نظام دارد، این نقطه قوت‌ها را برجسته و تقویت کند و اگر نقطه ضعفی نظام دارد تذکر بدهد. به این نکته ایشان تاکید کردند که اگر نقطه ضعفی هست حوزه وظیفه‌اش تذکر دادن است اما اگر نظام راه درست و مسیر درست خودش را می‌رود حوزه نمی‌تواند رابطه‌اش را با نظام قطع کند یا بی‌تفاوت نسبت به نظام باشد.

سومین نکته‌ای که در بحث‌های کلان فرمودند پویا و پر مغز بودن حوزه، نوآوری و پاسخگو بودن حوزه در زمینه‌های مختلف است، یعنی حوزه باید کاملاً خودش را تجهیز کند در هر عرصه‌ای که نیاز به پاسخگویی و حضور دارد حوزه در آن عرصه حضور داشته باشد، معنای این حرف این است که نیروی متناسب تربیت کند، دسترسی به همه علوم مورد نیاز داشته باشد و جامعه احساس این کند که یک سرمایه عظیمی کنارش هست که هر موقع نیاز به این سرمایه پیدا کرد متناسب این سرمایه، در بحث‌های مشاوره بتواند کنار مردم باشد، در مباحث علوم دینی کنار مردم باشد و مسائل دیگر و این نکته را هم بارها فرمودند از زمان قبل به روز باشد حوزه مطالبات و شرایط جامعه را حل کند.

چهارمین نکته فرمودند تربیت فقیه، حوزه باید همت کند و فقیه تربیت کند. من عرض می‌کنم یکی از مسائلی که در این سال‌های اخیر مطرح شده و شاید بحث‌هایی که ما خدمت دوستان هستیم که دوستانی ممهز درس می‌خوانند و امثال ذلک چون این خطر احساس می‌شد که تعدادی از طلبه‌ها به صورت نیمه تمام و درس نخوانده جذب این اداره و جذب آن سازمان و جذب دستگاه، عملاً بعد به قول آیت الله جوادی آملی نگاه می‌کنیم می‌بینیم نهال فروشی کردیم، یعنی درخت میوه‎داری نداریم و این نکته خطری بوده و متوجه اوضاع نبودیم و ایشان هم می‌فرمایند باید فقیه تربیت کنند، به تعبیر دیگرش فیلسوف تربیت کنند، مبلغ و نویسنده تربیت کنند، این عرصه‌های مختلف و کار کلان حوزه این است، آن نکته‌ای که آنجا گفتم ایشان تصریح کرده به آن، تذکر به حکومت در صورت انحراف،  ایشان فرمود آنجا که نظام راه درست می‌رود خوب تقویت می‌کنیم ولی آنجا که انحرافی وجود دارد کار حوزه به تعبیر بنده نگاه و نظاره کردن نیست، ششم زمان بندی چشم انداز حوزه و هدفمند نمودن محورهای کلان این هم یکی از کارهایی است که حوزه باید انجام دهد، افق آینده خودش را ببیند، زمانبندی کند، هدفمند کند، 5-6 سال دیگر به کجا می‌خواهیم برسیم، البته خوشبختانه الان حوزه سند چشم انداز دارد منتهی باید برشی عمل کرد، مثلاً 5 سال اول به کجا می‌خواهیم برسیم، 5 سال دوم به کجا برش باید به آن داد ایشان هم فرمودند که خوشبختانه حوزه سند چشم‌انداز نوشته منتهی یکی از ماموریت‌ها این است که زمان مشخص کنیم، یعنی هدفها را زمانبندی کنیم که معلوم بشود تا فلان مقطع زمانی به این اهداف که در سند چشم‌انداز پیش بینی کردیم برسیم.

نکته بعدی که ایشان فرمودند تفکیک برنامه‌هایی که قابلیت اجرا دارند به همراه آسیب‌شناسی است. نکته جالبی بود، حرف‌هایی که قابلیت اجرا ندارد را خیلی دنبال نکنید، بروید سراغ آنها که قابلیت اجرا دارد، به همراه آسیب‌شناسی، آسیب‌شناسی کنید موانع راه کجاست، مشکلات کجاست؟ چرا این کار تا الان به نتیجه و ثمر نرسیده؟ پیگیری تحول در حوزه، فرمودند این هم یکی از کارهایی است که شورای عالی باید اهتمام کنند که بحث تحول در حوزه را جدی پیگیری کنند، بالاخره متناسب با نیازهایی که امروز در حوزه، یعنی نیازسنجی بعد هم تحول، در خصوص نظارت شورای عالی آن حالا یک بحث داخلی است، چون دوتا شورا ما داریم، شورای عالی و سیاستگذاری، ایشان فرمودند باید یک کار کارشناسی بشود، نسبت به کار طلاب جوان یک بحثی مطرح است که گاهی از اوقات طلاب جوان به خاطر شرایط روحی و حالت احساسی که دارند گاهی دست به اقداماتی می‌زنند. مقام معظم رهبری نظرشان این بود که نگران از نسل جوان نباید بود، بالاخره شور و شرایط جوانی است منتهی باید با آنها نشست و جلسه گذاشت و صحبت کرد، در بخش بعدی ایشان یک سفارش بسیار مهمی کردند که حالا دنبال ایجادش هستیم، یعنی مسائل مدیریتی و تشکیلات، ایجاد مرکز مطالعات راهبردی که حالا کجا قرار بگیرد، زیر نظر مدیریت یا شورای عالی، فرمودند محدود به خودتان. این مرکز مطالعات کارش همان اطاق فکر است و سیاستگذاری برای حوزه، افق‌های دور را می‌تواند ببیند و بررسی کند و کار دوم فرمودند چابک سازی تشکیلات، فرمودند تشکیلات طویل و عریض جواب نمی‌دهد و فرمودند مطلب سوم هم در همین راستاست، پرهیز از دیوان سالاری، شبه دولتی و برنامه‌ریزی براساس نیازهای حوزه در ساختار اداره، یعنی هرچه چابک‌تر و چالاک‌تر تشکیلات بهتر و قابل جمع کردن آن تشکیلات هست، تذکر بعدی ارتباط صمیمی مسئولان حوزه با طلاب، یعنی نشست و گفتگو و صحبت کردن با طلبه‌ها، برگزاری سمینارهای مختلف با حضور محدود فضلا و طلاب و اخذ نظرات در فضای آزاد، یعنی عده‌ای که صاحب نظر هستند و دیدگاهی دارند ایشان فرمودند در جمع‌های 40-50 نفر کمتر یا بیشتر مسئولین حوزه با کسانی که صاحب‌نظر هستند و دیدگاهی دارند بنشینند و حرف‌های اینها را بشنوند و ترتیب اثر داده بشود تا کسی در حوزه احساس نکند که ما حرفی داشتیم و زمین ماند. حرف‌ها شنیده بشود، بحث بعد آسیب‌شناسی تصمیمات و اقدامات گذشته، کارهایی که در گذشته انجام شده را یک مرور بکنیم در برنامه‌ها و مسائل دیگر یک آسیب‌شناسی انجام بگیرد که از این به بعد دیگر آن مشکلات را نداشته باشیم. مسئله دیگر همفکری با بزرگان و علماء استان‌ها است، آنها هم باید در این چرخه از وجودشان استفاده بشود و پرهیز از تصدی‌گری حوزه‌های شهرستان‌ها، یعنی نظر ایشان این بود که مجال داده بشود به حوزه‌های استان‌ها و شهرستان‌ها که خلاقیت‌هایشان را به روز کنند، یعنی الزاماً یک نکته از اینجا دیکته نشود یا من برای آنجا و هذه و لا غیر. آدم‌های خوش فکر دارند، طراح دارند، بله حالا در دیدگاه‌های کلان در حوزه از وجود آنها هم استفاده بشود، مسائل جاری تدبیر برای درس خواندن طلاب، ایشان که اظهار نگرانی کردند. فرمودند من گاهی می‌شنوم که طلبه‌ها خیلی جدی در درس خواندن نیستند، حالا گزارش‌هایی که رسیده به ایشان، یعنی باری به هر جهت درس می‌خوانند و ایشان کمی نگران بود از این قصه و نظرشان این بود که مسئولین و شورای عالی و اینها باید یک فکری بکنند که طلبه‌ها رغبت به درس خواندن پیدا کنند، واقعاً درس را کار اصلی‌شان بدانند؛ نه اینکه حالا یک سری به اینجا بزنند، یک سر به آنجا بزنند، حالا درس هم شد، نشد نشد، من احساس کردم این مسئله دغدغه جدی ایشان است؛ تشویق طلاب به مطالعه کتاب، فرمودند کتابخوانی ممکن است در حوزه‌ها یک مقدار کمرنگ باشد، طلبه‌ها مطالعه کنند، کتاب‌های متناسب با درسشان یا اینها که لازم است اطلاعاتی از آن داشته باشند این کتاب‌ها را مطالعه کنند، کمک درسی یا کتب متفرقه، توجه ویژه به اخلاق، فرمودند اساتید هر کدامشان در هر درسی که می‌آید اول درس یک روایت بخوانند. ایشان فرمودند حتی بزرگان ما آن موقع، مثلاً در حالات حاج شیخ محمود عبدالکریم حائری می‌فرمودند، از درس ایشان یک آقایی هر روز روضه می‌خواند که برای توسل به اهل بیت هست، این یک شیوه بوده، یک شیوه دیگر هم می‌تواند استاد یک روایت اخلاقی اول درس و بعد هم درس را شروع کند که همیشه طلبه‌ها در فضای مسائل اخلاقی باشند. چند تذکر هم دادند تربیت مبلغ، نویسنده مقاله و کتاب و مبلغ فضای مجازی و رسانه‌ای، چون مدتی است می‌فرمایند فضای مجازی امروز از فضاهایی است که به تعبیر من هم فرصت است آن تعبیر عالم بزرگ لبنانی بود که «لا ینتشر الهدی الا من حیث ینتشر الضلال» هدایت منتشر نمی‌شود در جهان مگر از همان مسیری که می‌فرمایید، ضلالت و گمراهی منتشر شده، معنایش این است که این فرصتی است برای سابقه، آنها چطوری با تبلیغاتشان همه کارها را دارند انجام می‌دهند؛ شما از این فرصت فضای مجازی و امثال ذلک، خیلی روی این نکته که اصلاً مبلغ متناسب با فضای مجازی حوزه باید داشته باشد، امروزه تربیت مبلغ برای منبر و کلاسداری و غیره گام‌های خوبی برداشته شده ولی الان زمانش این است که برای ورود در عرصه‌های اینترنت و وبلاگ و این مسائل فضای مجازی هم باید مبلغین ما یک حضور جدی داشته باشند، خوشبختانه الان یک تعدادی نمی‌دانم شما دوستان خبر دارید یا نه، یک تعدادی الان دقیقاً در همین عرصه‌ها دارند کار می‌کنند، این نکته تذکر اول.

تذکر دوم انس با قرآن و قرائت روزانه قرآن است. ایشان فرمودند طبق روایت دارد 50 آیه در روز خوانده بشود، ولی حالا یک صفحه قرآن هم خوانده بشود، خوب است قرائت و حفظ قرآن این را شرط ورود قرار بدهید، شرط ورود به حوزه حفظ قرآن و قرائت قرآن؛ توجه و حمایت از صاحبان استعدادهای برتر، آنها که استعدادهای برتر دارند که الحمدلله این راه افتاده و ما هر ساله تعدادی از استانها و شهرستان‌ها دعوت می‌کنیم آنهایی که حالا سطح نمراتشان بالاست مصاحبه‌هایی هم شرکت می‌کنند یک تشویقاتی هم میشوند. امیدواریم این مجموعه شما هم بروند در ردیف استعدادهای برتر پایان سال هم ما محاسبه می‌کنیم می‌بینیم هم سطح نمرات و اخلاق و ادبتان و رفتارتان انشاءالله آرام آرام برای حوزه الگو باشد و آخرین نکته هم که فرمودند در رابطه با تدریس تاریخ و سیر علوم حوزوی است. هم طلبه‌ها بدانند که اصلاً این علوم حوزوی از کجا نشأت گرفته تا به اینجا رسیده، فقه از کجا نشأت گرفته تا به اینجا رسیده، تاریخ از کجا نشأت گرفته، این اجمالی از یک تفسیر بود که لازم دیدم خدمت شما صحبت کنم. والسلام علیکم ورحمة الله.



[1]. الخصال، ج‏1، ص 147.

Please publish modules in offcanvas position.