حضرت آیت الله حسینی بوشهری«دامت برکاته» استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم در ابتدای درس اخلاق و تفسیر خود با بیان نکات اخلاقی فرمودند: قال رسول الله (ص): «إِنَّ أَهْلَ الْجَنَّةِ لَيَحْتَاجُونَ إلَي الْعُلَمَاءِ فِي الْجَنَّةِ وَ ذَلِكَ أنَّهُمْ يَزُورُونَ اللهَ تَعَالَي فِي كُلِّ جُمُعَةٍ، فَيَقُولُ لَهُمْ: تَمَنَّوْا عَلَيَّ مَا شِئْتُمْ، فَيَلْتَفِتُونَ إِلَي الْعُلَمَاءِ فَيَقُولُونَ: مَاذَا نَتَمَنَّي؟ فَيَقُولُونَ: تَمَنَّوْا عَلَيْهِ كَذَا وَ كَذَا، فَهُمْ يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِمْ فِي الْجَنَّةِ كَمَا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِمْ فِي الدُّنْيَا»[1].
رسول گرامی اسلام (ص) در روایت مذکور، فرموده است که بهشتيان در بهشت نیز به عالمان نياز دارند و اين بدان جهت است كه آنان (بهشتیان) هر روز جمعه خداوند متعال را زيارت ميكنند و خدا به ايشان ميگويد که هر چه ميخواهيد از من تمنّا كنيد پس، متوجه عالمان ميشوند و ميپرسند که چه چيز تمنّا كنيم؟ آنان (علما) ميگويند که فلان و فلان را تمنّا كنيد، پس بهشتیان همانگونه كه در دنيا به علما نياز دارند، در بهشت نیز به آنان نيازمندند.
منظور از زیارت خدا از جانب بهشتیان، زیارت با چشم ظاهری نیست، بلکه منظور این است که بهشتیان با چشمِ جان خداوند را زیارت میکنند و از جانب خداوند متعال به آنان داده فرصتی میشود که با خداوند متعال صحبت کنند و خواستههای خود را با خدا در میان بگذارند.
مرحوم آیت الله فلسفی (ره) (خطیب مشهور)، در اوایل طلبگی که نوجوان بودند، سوار اتوبوس میشوند، در بین مسافرین اتوبوس، شخصی بوده است که رابطه خوبی با روحانیت نداشته است و مرحوم آیت الله فلسفی (ره) را مسخره کرده است و برای اینکه ایشان را بیشتر دست بیندازد، از تکتک مسافرین در رابطه با شغلشان سؤال میکند، وقتی به مرحوم آیت الله فلسفی (ره) میرسد، میگوید که شغل شما چیست؟ ایشان در پاسخ میگوید که ما کارِ آخوندی میکنیم، گفت که کار آخوندی که شغل نیست، بساطتان را جمع کنید و بروید، مرحوم آقای فلسفی (ره) در آن لحظه سکوت کرد و چیزی نگفت، اتوبوس به مسیر خود ادامه داد تا اینکه به جایی رسیدند که سیل آمده بود و برای اینکه اتوبوس بتواند از آب عبور کند، درهای اتوبوس را باز گذاشتند که آب از یک در داخل و از در دیگر خارج شود تا اتوبوس را آب نبَرَد، تعدادی جعبه پرتقال در اتوبوس بود که سیل آنها را از در دیگر اتوبوس خارج کرد و مسافرین اتوبوس دیگری که آنجا بودند پرتقالها را برای خود جمع کردند، مرحوم آقای فلسفی (ره) که این صحنه را دید، صدا زد که آی مردم، این پرتقالها مال مردم است، در مال مردم تصرف نکنید، آنها وقتی این جمله را شنیدند، پرتقالها را به صاحبش برگرداندند، مرحوم آقای فلسفی (ره) گفت که کار ما آخوندی است، یعنی میگوییم که این حلال است و این حرام است و آن شخص که قصد مسخره کردن ایشان را داشت، با شنیدن این سخن، ساکت و مبهوت شد.
در حالات مرحوم شیخ اکبر تبریزی (ره) آمده است که ایشان یک روز بعد از اقامه نماز جماعت به مأمومین گفت که از شما تقاضا دارم که ما آخوندها را مسخره نکنید، چون شما از روزی که متولد میشوید تا روزی که از دنیا میروید به ما آخوندها نیاز دارید و آن لحظه ای که میمیرید و شما را در کفن میگذارند نیز مستحب است که یک عمامه ای دور سر میّتِ مرد پیچیده شود و بعد دفن شود و لذا مثل آخوندها معمّم وارد قبر می شوید.