فزت و ربّ الکعبه

چاپ

 

باز امشب عشق تنها می شود   زخم سهم فرق مولا می شود

آفتاب عشق گلگون می شود   سینه ی سجاده پرخون می شود

پشت نخل آرزو خم می شود   داغ حسرت سهم آدم می شود

جاده می ماند غریب و بی سوار  ذوالفقار عدل می گیرد غبار