خطبه های نماز جمعه 89/07/30

 

بسمه تعالی

مشروح خطبه‏ های نماز جمعه

حضرت آیت الله حسینی بوشهری

مورخ 89/07/30                                             خطبه شماره 18

 

 

خطبه اول

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله نحمده و نستعینه و نستغفره و نستهدیه و نؤمن به و نتوکل علیه و نعوذ بالله من شرور انفسنا و من سیئات اعمالنا و نشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و نصلّی و نسلّم علی حبیبه و نجیبه و خیرته فی خلقه حافظ سره و مبلّغ رسالاته سیدنا و نبینا حبیب اله العالمین ابی القاسم محمد6 و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین الهداة المهدیّین:.

عبادالله اوصیکم و نفسی بتقوی الله؛

بندگان خدا خودم را و شما را به تقوی الهی سفارش می‎کنم.

کلام بلند امیر بیان امیر مؤمنان علی7 می‏فرماید: مردم تقوی پیشه کنید، هیچ کس بیهوده آفریده نشده تا به بازی و لهو بپردازد و او را به حال خود وا نگذاشته‏اند تا خود را سرگرم کارهای بی‏ارزش نماید. بعد اضافه می‏کند می‏فرماید: دنیایی که در دیدها زیباست این دنیا هیچ موقع نمی تواند جایگزین آخرتی شود که شما آن را زشت و نازیبا می‏انگارید. در این کلام زیبای امیرالمؤمنین7 پیام اصلی و اساسی این است که آدمی باید دیده‎گانش را باز کند کجا هست، تا کی هست و به کجا می رود؟ تا از این سه پیام به خوبی دریابدو مطمئن شود که اگر بخواهد تصمیمی بگیرد باید با ملاحظه‏ی این سه ویژگی تصمیم بگیرد؛ کجا هست، تا کی هست و  به کجا می‏رود؟

در خطبه‏ی اول، برنامه و روش ما تاکنون این بوده است که به سیره‎ی نورانی نبی گرامی اسلام خاتم انبیاء محمد مصطفی6 و اهل بیت عصمت و طهارت: اشاره‏ای داشته‏ایم، امروز هم من به یکی از آموزه‏ها و ارزش‎های اخلاقی و دینی که در سیره‏ی اهل بیت، چه سیره‎ی گفتاری آنها، چه سیره‎ی رفتاری آنها موج می‎زند به آن اشاره خواهم کرد و آن عبارت است از مسئله‎ی شکر نعمت. شکر نعمت از ویژگی‎های نبی گرامی اسلام6، از ویژگی‎های اهل بیت عصمت و طهارت: است.

در قرآن کریم حدود 70 بار واژه‏ی شکر به کار رفته است و به عنوان یک ارزش اخلاقی و دینی مطرح شده و همین قرآن مجید ما گاهی پیغمبران الهی: را به عنوان شاکر و به عنوان شکور معرفی می‎کند. ما در این جا دو سه نکته می‎خواهیم عرض بکنیم متناسب با وقتی که در اختیار داریم؛ یکی اشاره‏ای است به واژه‏ی شکر، این شکر به چه معنا آمده است؟ نکته‏ی دوم در رابطه با گفتار اهل بیت نسبت به مسئله‎ی لزوم شکر و نکته‏ی سوم رفتار عملی و سیره‏ی عملی اهل بیت در رابطه با شکر نعمت‏ها و نکته‎ی بعد در رابطه با تشخیص نعمت‏هاست. چه نعمت‏هایی لازم است بر ما شکر آن را به جا بیاوریم؟ در درجه‏بندی نعمت‏ها چه نعمت‏هایی از اولویت بر ما برخوردارند؟ در رابطه با معنای نخست و مطلب نخست نسبت به واژه ی شکر، یک مفهوم روشنی دارد شکر، شکر به معنای قدردانی و قدرشناسی و تشکر از کسی است که به انسان نعمتی عنایت کرده. انسان لازم می‏داند، بر خودش فرض می‏داند که قدردانی و قدرشناسی کند از منعم و نعمت‏دهنده. منتهای مراتب این تعریف روشنی است که در رابطه با معنای شکر هست.

صاحب کتاب گران‏سنگ «مفردات راغب» واژه‏ی شکر را ریشه‏یابی کرده؛ شکر را نقطه مقابل کفر می‏داند. همان گونه که در قرآن این تعبیر به کار رفته؛ «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً»[1] بعد ایشان می‏فرماید: شکر به معنای اظهار کردن و نپوشاندن و کتمان نکردن است، در مقابل معنای کفر که به معنای پنهان کردن است و به کافر، واژه‏ی کافر را که به کار می‏بریم یعنی حق را پوشیده نگه می‏دارد، اظهار نمی‏کند و پنهان می‏کند. نکته‎‏ی دیگری که ایشان اضافه می‎کنند نکته‏ی جالبی است. می‏فرمایند: معنای شکر این است آن چه واقعیت دارد قبول داشته باشیم و آن را اظهار کنیم. اگر چیزی واقعاً احساس کردیم نعمته اولاً بپذیریم و بعد در مقام قدردانی و تشکر بر بیاییم. گرچه پنهان کردن ما و اظهار نکردن ما حقیقت را از بین نمی‏برد. چیزی که مثل آفتاب می‏درخشد و روشن است و به عنوان نعمتی از نعمتهای الهی است، چه من در مقام اظهار بر آیم و چه در مقام اظهار بر نیایم حقیقت نعمت سر جای خودش باقی است و تغییر و تبدیلی در نعمت ایجاد نمی‏شود.

در روایات نورانی اهل بیت 5 گروه روایت ما داریم که خیلی جالب است این روایات؛ در یک دسته از این روایات مسئله‏ی شکر را و نحوه‎ی شکرگذاری را شکر زبانی دانسته‏اند با کلمه‎ی «اَلحَمدُ لله» با کلمه ی «شُکراً لله» آن نعمتی که خدا به ما داده این گونه تشکر و قدردانی کنیم از خدای متعال. دسته‏ی دوم از روایات مسئله‏ی شناخت نعمت را مطرح کرده و می فرماید: اگر چه به زبان جاری نشود همین که بدانی این نعمت، نعمتی است از ناحیه‏ی پروردگار عالم و آن را قبول داشته باشی این به عنوان شکر نعمت محسوب می شود. دسته‏ی سوم از روایات یک گام بالاتر و گذاشته و آن گام بالاتر این است که تحقق شکر تنها به گفتار و زبان نیست، تحقق شکر تنها به شناخت نعمت نیست، تحقق شکر به این است که در صحنه ی عمل انسان اظهار کند و بیان کند، یعنی رفتار او نشان دهنده‏ی این معنا باشد که من نعمت را از ناحیه‏ی خدا می‏دانم و در مقام قدردانی نسبت به این نعمت هستم. دسته‏ی چهارم از روایات شکر نعمت را عبارت از اجتناب از محارم می‏داند، یعنی انسانی شاکر محسوب می‏شود که از گناهان چشم پوشی کند. من فهرست وار عرض می‏کنم و دسته‎ی پنجم از روایات خیلی جالب هست، می‏گوید ولو شکر زبانی داشته باشی، شناخت قلبی نسبت به نعمت داشته باشی، عمل تو بر اساس شکرگذاری باشد، از گناهان پرهیز کنی ولی مرتبه‏ی عالیه شکر بنا به تعبیر امام صادق7 این است؛ «وَ تَمَامُ‏ الشُّكْرِ اعْتِرَافُ‏ لِسَانِ‏ السِّرِّ خَاضِعاً لِلَّهِ تَعَالَى بِالْعَجْزِ عَنْ بُلُوغِ أَدْنَى شُكْرِه»[2]؛ مرحله‏ی بلوغ شکرگذاری این است که خدایا من همه‏ی این کارها را انجام دادم، ولی به ناتوانی و عجزم اعتراف می‏کنم که هنوز نتوانسته‏ام از عهده‏ی شکر تو بر آیم. این معنای عالی شکر است. در سیره‏ی نورانی اهل بیت عصمت و طهارت: ما می‏بینیم در رابطه با شکر نعمت‏هایی که خدا به آنها داده جدی اند.

امام باقر7 نقل می‏کند که رسول گرامی اسلام خاتم انبیاء محمد مصطفی6 پیوسته مشغول عبادت و راز و نیاز و دعا و مناجات بود. یکی از همسران با پیغمبر با این لحن صحبت کرد چرا خودت را این همه به زحمت می‏اندازی؟! پاسخ ارزشمند رسول گرامی اسلام6 این است که «أَ لَا أَكُونُ عَبْداً شَكُوراً»[3] آیا بنده‎ی سپاسگذاری در مقابل نعمتی که خدا به من داده و توفیق عبادت به من داده شاکر نباشم؟! این نعمتی که خدا در اختیار من قرار داده. راوی می‎گوید (هاشم ابن احمر است) می‎گوید خدمت وجود مقدس موسی بن جعفر8 بودم، رفته بودیم اطراف مدینه ناگهان دیدم امام از مرکب پایین آمد و به سجده افتاد و مدت طولانی سجده را ادامه داد سپس سر از سجده برداشت و سوار بر مرکب شد. عرض کردم: فدایت شوم، چرا از مرکب پیاده شدی، چرا این سجده‏ی طولانی؟ حضرت این جمله را فرمود: «إِنَّنِي ذَكَرْتُ‏ نِعْمَةً أَنْعَمَ‏ اللَّهُ‏ بِهَا عَلَيَّ»؛ من به یاد نعمتی افتادم که خدا به من عنایت کرده. «فَأَحْبَبْتُ أَنْ أَشْكُرَ رَبِّي»[4]؛ من دوست داشتم که شکر این نعمت خدا را به جای آورم.

سوال: نعمت‏های خدا چیست که شکر آن را به جای آورم؟ چه نعمت‏هایی خدا در اختیار ما قرار داده است؟ در ذیل آیه‏ی «ثُمَ لَتُسئَلُنَ یومَئِذً عَنِ النَعیم»[5]؛ گرچه در زمان ائمه‏ی معصومین گفتگو راجع به تفسیر این آیه بود. عده‏ای گفتند مقصود از نعیم یعنی نعمت‏های دنیایی، عده‏ایی به آب تفسیر کردند، عده‎ای به غذا تفسیر کردند، ولی می‎بینیم وجود مقدس معصوم7 می‏فرماید: اِنَ النَعیمِ «هُوَ الْوَلَايَة»[6] نعمت‏ها که فردا ازش سوال می‏شود ولایت ما اهل بیت عصمت و طهارت: است. اجازه می‏دهید من یک سوال بکنم؟ چرا امروز من این بحث را مطرح کردم؟ چرا بحث شکر نعمت را به عنوان سیره‏ی نورانی پیامبر6 و اهل بیت: مطرح کردم؟ سوال: امروز چه نعمتی خدا به ما عنایت کرده که آن نعمت نیاز به شکر دارد؟ من زبان اَلکَن است، شما شکر عملی انجام دادید و شاید در ته دلتان این است که خدایا هنوز نتوانسته‎ایم حق شکر این نعمت را به جای آوریم. امروز در عصر غیبت نعمت وجود مقدس رهبری به عنوان بالاترین نعمت شکر می‎خواهد. در سایه‏ی وجود رهبری چه در زمان امام1، چه امروز در زمان رهبر فرزانه‏ی انقلاب که امروز مردم قم این افتخار را دارند که میزبانان رهبر فرزانه‏ی انقلابند.

در سایه‏ی این رهبری عزت و سربلندی نصیب این ملت شده، این شکر نمی‏خواهد؟! در سایه‏ی این رهبری نصرت و یاری خدا بارها و بارها سراغ ما آمده این شکر نمی‏خواهد؟ در سایه ی این رهبری ناامیدی دشمنان ما داریم، آیا این شکر نمی‏خواهد؟ لذا این که رسول گرامی اسلام فرمود: «اَفلا اَکونَ عَبداً شکورا» جا دارد تک تک ملت ما نه تنها مردم قم، بلکه سراسر کشور، نه تنها سراسر کشور عاشقان این رهبری در سراسر دنیا شکرگذار نعمت وجود رهبری در میان خودشان و در زمان و عصر خودشان باشند.

دعاهای پایانی خطبه اول

اللهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات و المسلمین و المسلمات اللهم اجعل التقوی زادهم و الایمان و الحکمة فی قلوبهم[7]

«رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ»[8]

پروردگارا ما را بیامرز؛ پروردگارا جامعه دینی و اسلامی ما را بر اساس حفظ حرمت‏ها و کرامت‏ها پایدار بدار؛ پروردگارا رهبر فقید ما را با رسول الله محشور بگردان؛ پروردگارا مراجع معظم تقلید ما را در ظلّ توجهات ولیت امام زمان حفظ بفرما؛ به رهبر فرزانه انقلاب ما توفیق و طول عمر با برکت مرحمت بفرما؛ به خانواده مکرم شهیدانمان صبر و اجر کرامت بفرما؛ به جانبازانمان سلامت و اجر کرامت فرما؛ به زائران و مسافران سفری پر خیر و برکت مرحمت فرما؛ به نصل جوان ما معرفت و شناخت، به زنان جامعه ما عفت و پاکدامنی عنایت فرما؛ حاجت حاجتمندان روا بگردان؛ مرضای اسلام را عموماً و مرضای مورد نظر خصوصاً شفای عاجل کرامت بفرما؛ توطئه‏های دشمنان به خودشان برگردان؛ پروردگارا در جامعه ما صفا صمیمیت و همدلی عنایت فرما؛ پروردگارا در فرج ولی نعمتمان حضرت بقیة الله تعجیل بفرما.

انّ احسن الحدیث و ابلغ الموعظة کتاب الله العزیز

بسم الله الرحمن الرحیم

«وَ الْعَصْرِ (1) إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي‏ خُسْرٍ (2) إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ (3)»

صدق الله العلیّ العظیم

 

خطبه دوم

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین، بارء الخلائق اجمعین، ثم الصّلوة و السلام علی سیدنا و نبینا حبیب إله العالمین ابی القاسم محمد6 و علی آله الطیبین الطاهرین. اللهم صلّ و سلّم علی مولانا امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه افضل صلوات المصلین و علی فاطمة الزهراء سیدة نساء العالمین و علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنة اجمعین و علی علیّ بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علیّ بن موسی و محمد بن علیٍّ و علیّ بن محمد الهادی و الحسن بن علی و الخلف القائم المهدی صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین، حججک علی عبادک و امنائک فی بلادک بهم نتولّی و من اعدائهم نتبرّأُ الی یوم القیامة.

عبادالله اوصیکم و نفسی بتقوی الله؛

قالَ امیر المؤمنین7: «لَا خَيْرَ فِي شَيْ‏ءٍ مِنْ أَزْوَادِهَا إِلَّا التَّقْوَى مَنْ أَقَلَّ مِنْهَا اسْتَكْثَرَ مِمَّا يُؤْمِنُهُ وَ مَنِ اسْتَكْثَرَ مِنْهَا اسْتَكْثَرَ مِمَّا يُوبِقُه‏»[9]؛

بندگان خدا خودم و شما را به تقوی الهی سفارش می‎کنم. امیر بیان امیر المؤمنان7 فرمود: زاد و توشه‏ی دنیا جز تقوا در آن خیری نیست. کسی که به قدر کفایت از دنیا بردارد در آرامش به سر می برد و آن کس که در پی به دست آوردن متاع بیشتری از دنیاست وسائل نابودی خود را فراهم می کند و به زودی این مال و متاع دنیای منهای تقوا از دست آدمی می‏رود. بنابراین سرمایه ای که برای آخرت کارساز است و رهگشاست عزیزان به یاد داشته باشید تقواست و تقوا و تقوا. و بقیه‏ی زاد و توشه ها تا سراسزیری قبر بیشتر با ما همراه نیست.

بیان مناسبت‏ها

در خطبه‏ی دوم به بیان مناسبت‏هایی اشاره ‎میکنم، گرچه مهمترین مناسبت این هفته‏ی ما که شعاعش سایه‏افکن بر سایر مناسبت‏هاست سفر خجسته و پربرکت رهبر فرزانه‎ی انقلاب به استان قم و به شهر کریمه‎ی اهل بیت است. منتها چون فکر می‎کنم ابتدا دو سه مناسبت را کوتاه اشاره کنم و بعد به صورت مستوفی به این مناسبت اشاره کنم اجازه بفرمایید دو سه مناسبت فهرست وار به آن بپردازم و بخش اصلی صحبتهایم هم به این سفر نورانی و پرخیر و برکت.

فردا شنبه روز اول آبان مصادف است با سالگرد شهادت فرزند حضرت امام، مرحوم آیت الله حاج آقا مصطفی رضوان الله تعالی علیه. امام به این فرزند خیلی علاقه‏مند بودند. معتقد بودند مصطفی امید و آینده‏ی اسلام است. اما این عزیز از دست امام گرفته شد، اما همگان می‎دانیم به خصوص مردم قم ما می‎دانند ولو این شخصیت که مجتهد بود، مُلا بود، عالم بود شخصیت بافضیلتی بود که از دست امام و امت گرفته شد ولی همان گونه که امام فرمودند شهادت او از الطاف الهی بود، شاهد بودیم در همین مسجد اعظم که مراسم ختم او برگزار می شد جرقه‎های انقلاب کاملا دیده می‎شد از این مجلس به آن مجلس و حرکات جدیدی آغاز شد تا رسید به پیروزی انقلاب اسلامی، روحش شاد و راهش پررهرو باد.

مناسبت دوم که باید به آن اشاره کنم هفدهم ذی القعده سالگرد رحلت موسس بزرگ حوزه‎ی علمیه‎ی قم مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدل الکریم حائری1 است. این شخصیت در عصر خفقان رضاخانی پایه گذاری کرد این حوزه‎ی مقدس را که امروز  مثل خورشید می‏درخشد. همه‎ی ناملایمات را به جان خرید تا این حوزه بماند. این شخصیت پایه گذار حرکتی بزرگ شد و بعد از آن آیت الله العظمی بروجردی و بعد از آن مراجع بزرگوار، شخصیت‎هایی که اکنون میان ما نیستند و مراجع بزرگواری که الان از وجود و حضورشان متنعم و بهره‎مندیم.

مناسبت سوم خیلی کوتاه اشاره کنم روز چهارم آبان، سالگرد اعتراض قهرمانانه‏ی امام به قانون ننگین کاپیتولاسیون بود. امام در آنجا فریاد کشید، اعتراض کرد که اگر یک خادم امریکایی، اگر یک سرباز امریکایی در وسط بازار مرجع تقلید ما را ترور کند کسی حق اعتراض ندارد. هیچ دادگاهی در آن کشور وجود ندارد که به این جرم رسیدگی کند، چون قانون  را طوری تنظیم کرده‎اند که اگر افراد امریکایی در ایران مرتکب جرمی بشوند هیچ دادگاهی حق بازخواست آنها را ندارد، ولی امام آن روز فریاد کشید قهرمانانه به میدان آمد و دیدیم ثمرات پربرکت آن قهرمانی ها که امروز ملت ما ببینید از کجا تا به کجا، امروز ملت ما با صدای بلند فریاد می‏زنند «مرگ بر امریکا».

اما سفر عزیز ما، روح ما، جان ما، یعنی مقام معظم رهبری به شهر قم. اگر کسی بخواهد تا این جای سفر که هنوز میانه‎ی راهیم به تجزیه و تحلیل سفر بپردازد ساعتها وقت نیاز دارد و من در این فرصت کم و کوتاه کمی هم اجازه می خواهم با من همراهی کنید که من به صورت کوتاه اشاره کنم به این سفر. این سفر تا این جا سه بخش دارد. یک بخش مربوط به استقبال مردم. بخش دوم مربوط به دیدارها و ملاقات ها و بخش سوم مربوط به رهنمودها و بیانات مهم و راهگشای رهبری. من در رابطه با بخش اول چند تا نکته می خواهم بگویم و مخاطب اصلی‎ام مردم قم هست. اینکه جلوی من نوشته شده از قول معصوم الله علیه صلوة و السلام «سلام الله علی اهل قم»[10] بی‎حکمت نیست. سلام الله علی اهل قم را ما روز سه شنبه خوب لمس کردیم که این مردم چه جوهره ای دارند و چه ویژگی دارند.

استقبال بسیار باشکوه، استقبالی وصف ناپذیر بود. استقبال شما مردم قم به زیبایی تاریخ قم بود. استقبالی 5 کیلومتری 80 دقیقه ماشین رهبر فرزانه‎ی انقلاب ما در دستهای مردم بود، سر از پا نمی شناختند. عده‏ای تا عوارضی به استقبال رفته بودند. اشک‎ها از دیده‏ها جاری می شد. عده ای که توفیق پیدا نکرده بودند ایشان را نزدیک ببینند می‎گفتند همین که ایشان به شهر ما قدم گذاشته مایه‎ی آرامش ماست. استقبال شما حماسه‎ی 15 خرداد را تداعی کرد. استقبال شما حماسه‎ی 19 دی را تداعی کرد. استقبال شما حماسه‎ی 9 دی سال 88 را تداعی کرد و نشان داد قم، آری قم شهر قیام است.

پیام اول این استقبال این بود که قم آزادگر انقلاب، قم حامی انقلاب و به فضل پروردگار تا آخرین قدم همراه انقلاب است. من یک تقاضا می‎کنم حرف خیلی برای گفتن دارم، شما هم اهل شور و اشتیاق. حضور همه‎ی طبقات مردم، جالب است، علما آمده بودند، فضلا آمده بودند، طلاب آمده بودند، قشر کارمند آمده بود، دانشجو آمده بود، استاد آمده بود، دانش‎آموز آمده بود، پیر آمده بود، جوان آمده بود، زن آمده بود، مرد آمده بود و یک نکته می‎خواهم بشارت بدهم به مردم خوبمان و می خواهم این نکته را بگویم که دشمنان ما دق مرگ شوند و آن این است که برخلاف نظر دشمن و تحلیل دشمن نسل سومی‎های انقلاب حضوری چشمگیر داشتند. آن چه در خیابان‌ها می‏دیدیم جوانهای برومند بود که به یاد جوانان 15 خرداد می‎افتادیم. گویا غدیر دیگری تکرار شده بود در این شهر و در این استان. شما قمی ها نشان دادید که نه تنها نسبت به گذشته عقب گردی نداشته‏اید بلکه رو به جلو و رشدید. شما نشان دادید که گرایشتان به دین، گرایشتان به انقلاب، گرایشتان به ولایت و ابراز عشق تان به رهبری یعنی ابراز عشق تان به امام و انقلاب و آرمان ها و ارزش هاست.

نکته‏ی بعد پیام روشنی بود که حوزه به دنیا مخابره کرد. چند ماه قبل در رسانه ها اعلام می‎کنند مراجع از نظام و رهبری جدا شده اند، حوزه حضورش کمرنگ شده. شما دیروز شاید اینجا نبودید. شاهد صحنه‎های به یاد ماندنی ما بودیم. هم در مراسم استقبال و هم دیروز قبل از اذان صبح. طلاب بیرون از این شبستان بیرون در خیابان نماز شب می‎خواندند تا کی در شبستان باز شود و رهبرشان را ملاقات کنند. این نشانه‎ی عشق حوزه به روحانیت و رهبری نیست؟! چهره‎ی دشمن افشا شد. دروغ های دشمنان آشکار شد و دیگر چیزی برای دشمن باقی نماند. من صمیمانه و متواضعانه از تک تک شما مردم قم، از مراجع بزرگوار تقلید دیدید چگونه به استقبال رهبری رفتند. از تک‏تک طلاب و  فضلا و همه ی اقشار صمیمانه به عنوان یک برادر کوچک تشکر می‎کنم، گرچه زبان تشکر من زبانی است ناکافی و متناسب شان شما نیست.

اما بخش سوم عرایضم راجع به رهنمودهای مقام معظم رهبری است. من جداً عرض کردم، دیشب از سیمای قم هم صحبت کردم اگر ساعت ها به تجزیه و تحلیل همین مقدار بیاناتی که در آستانه‎ی مقدسه برای عموم مردم داشتند، بیاناتی که برای خانواده‏ی مکرم شهیدان و جانبازان داشتند، بیاناتی که انصافاً در جمع حوزویان مطرح کردند، این بیانات خیره کننده یود. همه دچار بهت و ناباوری شدند که حقیقتاً «اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ»[11]؛ رهبری برازنده‏ی هر کس نیست. آنچنان دیروز پیام راهگشا و روشن هم به حوزه دادند، هم به مردم. به حوزه دادند که حوزه نیاز به تحول دارد. تحولی صحیح و حساب شده، نه کپی برداری از جای دیگر و به مردم پیام دادند در صحبت‎های مختلف که مردم قدر حوزه را بدانید که می‎دانید. قدر روحانیت را بدانید که می‏دانید. کسانی که روحانیت را متهم می‏کنند و نظام را متهم می‏کنند به حکومت آخوندی و آخوند حکومتی اینها می‎خواهند این سرمایه‏ی عظیم را از نظام  اسلامی جدا کنند. مگر می‎شود مادر را از فرزند جدا کرد؟! مگر می‎شود حوزه را از نظام اسلامی جدا کرد؟ حوزه و روحانیت عقبه‏ی نظام اسلامی است. روحانیت نباید دلسرد بشود. باید در صحنه بماند که می‎ماند.

قمی‏ها شهر قم را شهر علم، شهر قم را شهر جهاد، شهر قم را شهر بصیرت نام گذاری کردند. زمانی قم مورد تکریم قرار می‎گیرد که علم قم، جهاد قم، بصیرت قم فراگیر شود، نه تنها کشور که جهان را فرا گیرد. این ویژگی است که امام در رابطه با قم تفسیر کردند. مسئله‎ی دیگری که امام در رابطه با قم به آن اشاره کردند این است که حوزه‎ی علمیه ی قم مستقل است. استقلال حوزه‎ی علمیه ی قم. حوزه علمیه‎ی قم وابسته به دولت نیست ولی حامی دولت و نصیحت کننده‎ی دولت است. حوزه‎ی علمیه‎ی قم و روحانیت وابسته به دولت نیست ولی چون انقلاب از حوزه و روحانیت برخواسته مدافع نظام و در کنار آن اصلاح کننده مسائلی است که در نظام وجود دارد این شأن روحانیت و حوزه است. نسبت به خانواده‎های مکرم شهیدان فرمودند. این همه عظمت، رئیس جمهور محترم ما به لبنان می‎رود، شاید خیلی از روسای جمهور در کشورهایشان این همه مورد استقبال قرار نگیرند ولی رئیس جمهور ما در کشور لبنان آن چنان از او استقبال می‎کنند که دشنمنان ما دچار بهت و ناباوری می‎شوند و کنار مرزهای رژیم اشغالگر آنجا فریاد می‎کشد اسراییل رفتنی است.

رهبری روی وحدت مردم تکیه کردند. رهبری روی آشنایی نسل جوان با بصیرت و آگاهی تکیه کردند و نسبت به قم، مسئولان محترم اینجا حضور دارند قائدتاً، روی قم تأکید کردند که این قم باید آبادان شود. قم باید آبادان شود. عقب افتادگی‏های قم باید مرتفع شود. کارهای زیادی شده، در طی این مدت کارهای زیادی شده ولی هنوز کارهای انجام نشده فراوان است. ان شاء الله امیدوارم که خدای بزرگ عنایت کند. خدای بزرگ لطف کند در حق این ملت ما و این ملت ما سربلند و سرفراز باشند.

دعاهای پایانی خطبه دوم

پروردگارا ما را بیامرز؛ به اسلام و اسلامیان عزت عنایت بفرما؛ به خدمت گزاران عرصه‏های مختلف توفیق مرحمت فرما؛ روح بلند رهبر فقیدمان عالیست اعلی بگردان؛ به مقام معظم رهبرمان توفیق و طول عمر با برکت مرحمت بفرما؛ به مراجع بزرگوار تقلیمان عزت عنایت بفرما؛ باران رحمتت را از ما دریغ مدار؛ خدایا ما منتظران رؤیت خورشیدیم، چشم همه ما را به جمال مولایمان آقایمان و صاحب اصلیمان حضرت بقیة الله4 روشن بگردان.

إنّ أحسن الحدیث و ابلغ الموعظة کتاب العزیز

بسم الله الرحمن الرحیم

Gإِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ(1) وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ في‏ دينِ اللَّهِ أَفْواجاً(2) فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كانَ تَوَّاباً (3)F

صدق الله العلیُّ العظیم

 

 



[1] . «الانسان»: 3.

[2] . بحار الأنوار، ج‏68، ص52.

[3] . كافي (ط - الإسلامية)؛ ج‌2، ص 95.

[4] . همان، ج‏2، ص98.

[5] . «التکاثر»: 8.

[6] . بحار الأنوار، ج‏64، ص 43.

[7]. من لا يحضره الفقيه، ج‏1، ص: 432.

[8]. «البقرة»: 201.

[9] . نهج البلاغة/165.

[10]. سفینة­البحار، ج2، ص446.

. «الانعام»: 124.[11]

Please publish modules in offcanvas position.