بسمه تعالی مشروح خطبه های نماز جمعه حضرت آیت الله حسینی بوشهری مورخ 89/07/30 خطبه شماره 18 |
خطبه اول
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله نحمده و نستعینه و نستغفره و نستهدیه و نؤمن به و نتوکل علیه و نعوذ بالله من شرور انفسنا و من سیئات اعمالنا و نشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و نصلّی و نسلّم علی حبیبه و نجیبه و خیرته فی خلقه حافظ سره و مبلّغ رسالاته سیدنا و نبینا حبیب اله العالمین ابی القاسم محمد6 و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین الهداة المهدیّین:.
عبادالله اوصیکم و نفسی بتقوی الله؛
بندگان خدا خودم را و شما را به تقوی الهی سفارش میکنم.
کلام بلند امیر بیان امیر مؤمنان علی7 میفرماید: مردم تقوی پیشه کنید، هیچ کس بیهوده آفریده نشده تا به بازی و لهو بپردازد و او را به حال خود وا نگذاشتهاند تا خود را سرگرم کارهای بیارزش نماید. بعد اضافه میکند میفرماید: دنیایی که در دیدها زیباست این دنیا هیچ موقع نمی تواند جایگزین آخرتی شود که شما آن را زشت و نازیبا میانگارید. در این کلام زیبای امیرالمؤمنین7 پیام اصلی و اساسی این است که آدمی باید دیدهگانش را باز کند کجا هست، تا کی هست و به کجا می رود؟ تا از این سه پیام به خوبی دریابدو مطمئن شود که اگر بخواهد تصمیمی بگیرد باید با ملاحظهی این سه ویژگی تصمیم بگیرد؛ کجا هست، تا کی هست و به کجا میرود؟
در خطبهی اول، برنامه و روش ما تاکنون این بوده است که به سیرهی نورانی نبی گرامی اسلام خاتم انبیاء محمد مصطفی6 و اهل بیت عصمت و طهارت: اشارهای داشتهایم، امروز هم من به یکی از آموزهها و ارزشهای اخلاقی و دینی که در سیرهی اهل بیت، چه سیرهی گفتاری آنها، چه سیرهی رفتاری آنها موج میزند به آن اشاره خواهم کرد و آن عبارت است از مسئلهی شکر نعمت. شکر نعمت از ویژگیهای نبی گرامی اسلام6، از ویژگیهای اهل بیت عصمت و طهارت: است.
در قرآن کریم حدود 70 بار واژهی شکر به کار رفته است و به عنوان یک ارزش اخلاقی و دینی مطرح شده و همین قرآن مجید ما گاهی پیغمبران الهی: را به عنوان شاکر و به عنوان شکور معرفی میکند. ما در این جا دو سه نکته میخواهیم عرض بکنیم متناسب با وقتی که در اختیار داریم؛ یکی اشارهای است به واژهی شکر، این شکر به چه معنا آمده است؟ نکتهی دوم در رابطه با گفتار اهل بیت نسبت به مسئلهی لزوم شکر و نکتهی سوم رفتار عملی و سیرهی عملی اهل بیت در رابطه با شکر نعمتها و نکتهی بعد در رابطه با تشخیص نعمتهاست. چه نعمتهایی لازم است بر ما شکر آن را به جا بیاوریم؟ در درجهبندی نعمتها چه نعمتهایی از اولویت بر ما برخوردارند؟ در رابطه با معنای نخست و مطلب نخست نسبت به واژه ی شکر، یک مفهوم روشنی دارد شکر، شکر به معنای قدردانی و قدرشناسی و تشکر از کسی است که به انسان نعمتی عنایت کرده. انسان لازم میداند، بر خودش فرض میداند که قدردانی و قدرشناسی کند از منعم و نعمتدهنده. منتهای مراتب این تعریف روشنی است که در رابطه با معنای شکر هست.
صاحب کتاب گرانسنگ «مفردات راغب» واژهی شکر را ریشهیابی کرده؛ شکر را نقطه مقابل کفر میداند. همان گونه که در قرآن این تعبیر به کار رفته؛ «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً»[1] بعد ایشان میفرماید: شکر به معنای اظهار کردن و نپوشاندن و کتمان نکردن است، در مقابل معنای کفر که به معنای پنهان کردن است و به کافر، واژهی کافر را که به کار میبریم یعنی حق را پوشیده نگه میدارد، اظهار نمیکند و پنهان میکند. نکتهی دیگری که ایشان اضافه میکنند نکتهی جالبی است. میفرمایند: معنای شکر این است آن چه واقعیت دارد قبول داشته باشیم و آن را اظهار کنیم. اگر چیزی واقعاً احساس کردیم نعمته اولاً بپذیریم و بعد در مقام قدردانی و تشکر بر بیاییم. گرچه پنهان کردن ما و اظهار نکردن ما حقیقت را از بین نمیبرد. چیزی که مثل آفتاب میدرخشد و روشن است و به عنوان نعمتی از نعمتهای الهی است، چه من در مقام اظهار بر آیم و چه در مقام اظهار بر نیایم حقیقت نعمت سر جای خودش باقی است و تغییر و تبدیلی در نعمت ایجاد نمیشود.
در روایات نورانی اهل بیت 5 گروه روایت ما داریم که خیلی جالب است این روایات؛ در یک دسته از این روایات مسئلهی شکر را و نحوهی شکرگذاری را شکر زبانی دانستهاند با کلمهی «اَلحَمدُ لله» با کلمه ی «شُکراً لله» آن نعمتی که خدا به ما داده این گونه تشکر و قدردانی کنیم از خدای متعال. دستهی دوم از روایات مسئلهی شناخت نعمت را مطرح کرده و می فرماید: اگر چه به زبان جاری نشود همین که بدانی این نعمت، نعمتی است از ناحیهی پروردگار عالم و آن را قبول داشته باشی این به عنوان شکر نعمت محسوب می شود. دستهی سوم از روایات یک گام بالاتر و گذاشته و آن گام بالاتر این است که تحقق شکر تنها به گفتار و زبان نیست، تحقق شکر تنها به شناخت نعمت نیست، تحقق شکر به این است که در صحنه ی عمل انسان اظهار کند و بیان کند، یعنی رفتار او نشان دهندهی این معنا باشد که من نعمت را از ناحیهی خدا میدانم و در مقام قدردانی نسبت به این نعمت هستم. دستهی چهارم از روایات شکر نعمت را عبارت از اجتناب از محارم میداند، یعنی انسانی شاکر محسوب میشود که از گناهان چشم پوشی کند. من فهرست وار عرض میکنم و دستهی پنجم از روایات خیلی جالب هست، میگوید ولو شکر زبانی داشته باشی، شناخت قلبی نسبت به نعمت داشته باشی، عمل تو بر اساس شکرگذاری باشد، از گناهان پرهیز کنی ولی مرتبهی عالیه شکر بنا به تعبیر امام صادق7 این است؛ «وَ تَمَامُ الشُّكْرِ اعْتِرَافُ لِسَانِ السِّرِّ خَاضِعاً لِلَّهِ تَعَالَى بِالْعَجْزِ عَنْ بُلُوغِ أَدْنَى شُكْرِه»[2]؛ مرحلهی بلوغ شکرگذاری این است که خدایا من همهی این کارها را انجام دادم، ولی به ناتوانی و عجزم اعتراف میکنم که هنوز نتوانستهام از عهدهی شکر تو بر آیم. این معنای عالی شکر است. در سیرهی نورانی اهل بیت عصمت و طهارت: ما میبینیم در رابطه با شکر نعمتهایی که خدا به آنها داده جدی اند.
امام باقر7 نقل میکند که رسول گرامی اسلام خاتم انبیاء محمد مصطفی6 پیوسته مشغول عبادت و راز و نیاز و دعا و مناجات بود. یکی از همسران با پیغمبر با این لحن صحبت کرد چرا خودت را این همه به زحمت میاندازی؟! پاسخ ارزشمند رسول گرامی اسلام6 این است که «أَ لَا أَكُونُ عَبْداً شَكُوراً»[3] آیا بندهی سپاسگذاری در مقابل نعمتی که خدا به من داده و توفیق عبادت به من داده شاکر نباشم؟! این نعمتی که خدا در اختیار من قرار داده. راوی میگوید (هاشم ابن احمر است) میگوید خدمت وجود مقدس موسی بن جعفر8 بودم، رفته بودیم اطراف مدینه ناگهان دیدم امام از مرکب پایین آمد و به سجده افتاد و مدت طولانی سجده را ادامه داد سپس سر از سجده برداشت و سوار بر مرکب شد. عرض کردم: فدایت شوم، چرا از مرکب پیاده شدی، چرا این سجدهی طولانی؟ حضرت این جمله را فرمود: «إِنَّنِي ذَكَرْتُ نِعْمَةً أَنْعَمَ اللَّهُ بِهَا عَلَيَّ»؛ من به یاد نعمتی افتادم که خدا به من عنایت کرده. «فَأَحْبَبْتُ أَنْ أَشْكُرَ رَبِّي»[4]؛ من دوست داشتم که شکر این نعمت خدا را به جای آورم.
سوال: نعمتهای خدا چیست که شکر آن را به جای آورم؟ چه نعمتهایی خدا در اختیار ما قرار داده است؟ در ذیل آیهی «ثُمَ لَتُسئَلُنَ یومَئِذً عَنِ النَعیم»[5]؛ گرچه در زمان ائمهی معصومین گفتگو راجع به تفسیر این آیه بود. عدهای گفتند مقصود از نعیم یعنی نعمتهای دنیایی، عدهایی به آب تفسیر کردند، عدهای به غذا تفسیر کردند، ولی میبینیم وجود مقدس معصوم7 میفرماید: اِنَ النَعیمِ «هُوَ الْوَلَايَة»[6] نعمتها که فردا ازش سوال میشود ولایت ما اهل بیت عصمت و طهارت: است. اجازه میدهید من یک سوال بکنم؟ چرا امروز من این بحث را مطرح کردم؟ چرا بحث شکر نعمت را به عنوان سیرهی نورانی پیامبر6 و اهل بیت: مطرح کردم؟ سوال: امروز چه نعمتی خدا به ما عنایت کرده که آن نعمت نیاز به شکر دارد؟ من زبان اَلکَن است، شما شکر عملی انجام دادید و شاید در ته دلتان این است که خدایا هنوز نتوانستهایم حق شکر این نعمت را به جای آوریم. امروز در عصر غیبت نعمت وجود مقدس رهبری به عنوان بالاترین نعمت شکر میخواهد. در سایهی وجود رهبری چه در زمان امام1، چه امروز در زمان رهبر فرزانهی انقلاب که امروز مردم قم این افتخار را دارند که میزبانان رهبر فرزانهی انقلابند.
در سایهی این رهبری عزت و سربلندی نصیب این ملت شده، این شکر نمیخواهد؟! در سایهی این رهبری نصرت و یاری خدا بارها و بارها سراغ ما آمده این شکر نمیخواهد؟ در سایه ی این رهبری ناامیدی دشمنان ما داریم، آیا این شکر نمیخواهد؟ لذا این که رسول گرامی اسلام فرمود: «اَفلا اَکونَ عَبداً شکورا» جا دارد تک تک ملت ما نه تنها مردم قم، بلکه سراسر کشور، نه تنها سراسر کشور عاشقان این رهبری در سراسر دنیا شکرگذار نعمت وجود رهبری در میان خودشان و در زمان و عصر خودشان باشند.
دعاهای پایانی خطبه اول
اللهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات و المسلمین و المسلمات اللهم اجعل التقوی زادهم و الایمان و الحکمة فی قلوبهم[7]
«رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ»[8]
پروردگارا ما را بیامرز؛ پروردگارا جامعه دینی و اسلامی ما را بر اساس حفظ حرمتها و کرامتها پایدار بدار؛ پروردگارا رهبر فقید ما را با رسول الله محشور بگردان؛ پروردگارا مراجع معظم تقلید ما را در ظلّ توجهات ولیت امام زمان حفظ بفرما؛ به رهبر فرزانه انقلاب ما توفیق و طول عمر با برکت مرحمت بفرما؛ به خانواده مکرم شهیدانمان صبر و اجر کرامت بفرما؛ به جانبازانمان سلامت و اجر کرامت فرما؛ به زائران و مسافران سفری پر خیر و برکت مرحمت فرما؛ به نصل جوان ما معرفت و شناخت، به زنان جامعه ما عفت و پاکدامنی عنایت فرما؛ حاجت حاجتمندان روا بگردان؛ مرضای اسلام را عموماً و مرضای مورد نظر خصوصاً شفای عاجل کرامت بفرما؛ توطئههای دشمنان به خودشان برگردان؛ پروردگارا در جامعه ما صفا صمیمیت و همدلی عنایت فرما؛ پروردگارا در فرج ولی نعمتمان حضرت بقیة الله تعجیل بفرما.
انّ احسن الحدیث و ابلغ الموعظة کتاب الله العزیز
بسم الله الرحمن الرحیم
«وَ الْعَصْرِ (1) إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي خُسْرٍ (2) إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ (3)»
صدق الله العلیّ العظیم
خطبه دوم
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین، بارء الخلائق اجمعین، ثم الصّلوة و السلام علی سیدنا و نبینا حبیب إله العالمین ابی القاسم محمد6 و علی آله الطیبین الطاهرین. اللهم صلّ و سلّم علی مولانا امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه افضل صلوات المصلین و علی فاطمة الزهراء سیدة نساء العالمین و علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنة اجمعین و علی علیّ بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علیّ بن موسی و محمد بن علیٍّ و علیّ بن محمد الهادی و الحسن بن علی و الخلف القائم المهدی صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین، حججک علی عبادک و امنائک فی بلادک بهم نتولّی و من اعدائهم نتبرّأُ الی یوم القیامة.
عبادالله اوصیکم و نفسی بتقوی الله؛
قالَ امیر المؤمنین7: «لَا خَيْرَ فِي شَيْءٍ مِنْ أَزْوَادِهَا إِلَّا التَّقْوَى مَنْ أَقَلَّ مِنْهَا اسْتَكْثَرَ مِمَّا يُؤْمِنُهُ وَ مَنِ اسْتَكْثَرَ مِنْهَا اسْتَكْثَرَ مِمَّا يُوبِقُه»[9]؛
بندگان خدا خودم و شما را به تقوی الهی سفارش میکنم. امیر بیان امیر المؤمنان7 فرمود: زاد و توشهی دنیا جز تقوا در آن خیری نیست. کسی که به قدر کفایت از دنیا بردارد در آرامش به سر می برد و آن کس که در پی به دست آوردن متاع بیشتری از دنیاست وسائل نابودی خود را فراهم می کند و به زودی این مال و متاع دنیای منهای تقوا از دست آدمی میرود. بنابراین سرمایه ای که برای آخرت کارساز است و رهگشاست عزیزان به یاد داشته باشید تقواست و تقوا و تقوا. و بقیهی زاد و توشه ها تا سراسزیری قبر بیشتر با ما همراه نیست.
بیان مناسبتها
در خطبهی دوم به بیان مناسبتهایی اشاره میکنم، گرچه مهمترین مناسبت این هفتهی ما که شعاعش سایهافکن بر سایر مناسبتهاست سفر خجسته و پربرکت رهبر فرزانهی انقلاب به استان قم و به شهر کریمهی اهل بیت است. منتها چون فکر میکنم ابتدا دو سه مناسبت را کوتاه اشاره کنم و بعد به صورت مستوفی به این مناسبت اشاره کنم اجازه بفرمایید دو سه مناسبت فهرست وار به آن بپردازم و بخش اصلی صحبتهایم هم به این سفر نورانی و پرخیر و برکت.
فردا شنبه روز اول آبان مصادف است با سالگرد شهادت فرزند حضرت امام، مرحوم آیت الله حاج آقا مصطفی رضوان الله تعالی علیه. امام به این فرزند خیلی علاقهمند بودند. معتقد بودند مصطفی امید و آیندهی اسلام است. اما این عزیز از دست امام گرفته شد، اما همگان میدانیم به خصوص مردم قم ما میدانند ولو این شخصیت که مجتهد بود، مُلا بود، عالم بود شخصیت بافضیلتی بود که از دست امام و امت گرفته شد ولی همان گونه که امام فرمودند شهادت او از الطاف الهی بود، شاهد بودیم در همین مسجد اعظم که مراسم ختم او برگزار می شد جرقههای انقلاب کاملا دیده میشد از این مجلس به آن مجلس و حرکات جدیدی آغاز شد تا رسید به پیروزی انقلاب اسلامی، روحش شاد و راهش پررهرو باد.
مناسبت دوم که باید به آن اشاره کنم هفدهم ذی القعده سالگرد رحلت موسس بزرگ حوزهی علمیهی قم مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدل الکریم حائری1 است. این شخصیت در عصر خفقان رضاخانی پایه گذاری کرد این حوزهی مقدس را که امروز مثل خورشید میدرخشد. همهی ناملایمات را به جان خرید تا این حوزه بماند. این شخصیت پایه گذار حرکتی بزرگ شد و بعد از آن آیت الله العظمی بروجردی و بعد از آن مراجع بزرگوار، شخصیتهایی که اکنون میان ما نیستند و مراجع بزرگواری که الان از وجود و حضورشان متنعم و بهرهمندیم.
مناسبت سوم خیلی کوتاه اشاره کنم روز چهارم آبان، سالگرد اعتراض قهرمانانهی امام به قانون ننگین کاپیتولاسیون بود. امام در آنجا فریاد کشید، اعتراض کرد که اگر یک خادم امریکایی، اگر یک سرباز امریکایی در وسط بازار مرجع تقلید ما را ترور کند کسی حق اعتراض ندارد. هیچ دادگاهی در آن کشور وجود ندارد که به این جرم رسیدگی کند، چون قانون را طوری تنظیم کردهاند که اگر افراد امریکایی در ایران مرتکب جرمی بشوند هیچ دادگاهی حق بازخواست آنها را ندارد، ولی امام آن روز فریاد کشید قهرمانانه به میدان آمد و دیدیم ثمرات پربرکت آن قهرمانی ها که امروز ملت ما ببینید از کجا تا به کجا، امروز ملت ما با صدای بلند فریاد میزنند «مرگ بر امریکا».
اما سفر عزیز ما، روح ما، جان ما، یعنی مقام معظم رهبری به شهر قم. اگر کسی بخواهد تا این جای سفر که هنوز میانهی راهیم به تجزیه و تحلیل سفر بپردازد ساعتها وقت نیاز دارد و من در این فرصت کم و کوتاه کمی هم اجازه می خواهم با من همراهی کنید که من به صورت کوتاه اشاره کنم به این سفر. این سفر تا این جا سه بخش دارد. یک بخش مربوط به استقبال مردم. بخش دوم مربوط به دیدارها و ملاقات ها و بخش سوم مربوط به رهنمودها و بیانات مهم و راهگشای رهبری. من در رابطه با بخش اول چند تا نکته می خواهم بگویم و مخاطب اصلیام مردم قم هست. اینکه جلوی من نوشته شده از قول معصوم الله علیه صلوة و السلام «سلام الله علی اهل قم»[10] بیحکمت نیست. سلام الله علی اهل قم را ما روز سه شنبه خوب لمس کردیم که این مردم چه جوهره ای دارند و چه ویژگی دارند.
استقبال بسیار باشکوه، استقبالی وصف ناپذیر بود. استقبال شما مردم قم به زیبایی تاریخ قم بود. استقبالی 5 کیلومتری 80 دقیقه ماشین رهبر فرزانهی انقلاب ما در دستهای مردم بود، سر از پا نمی شناختند. عدهای تا عوارضی به استقبال رفته بودند. اشکها از دیدهها جاری می شد. عده ای که توفیق پیدا نکرده بودند ایشان را نزدیک ببینند میگفتند همین که ایشان به شهر ما قدم گذاشته مایهی آرامش ماست. استقبال شما حماسهی 15 خرداد را تداعی کرد. استقبال شما حماسهی 19 دی را تداعی کرد. استقبال شما حماسهی 9 دی سال 88 را تداعی کرد و نشان داد قم، آری قم شهر قیام است.
پیام اول این استقبال این بود که قم آزادگر انقلاب، قم حامی انقلاب و به فضل پروردگار تا آخرین قدم همراه انقلاب است. من یک تقاضا میکنم حرف خیلی برای گفتن دارم، شما هم اهل شور و اشتیاق. حضور همهی طبقات مردم، جالب است، علما آمده بودند، فضلا آمده بودند، طلاب آمده بودند، قشر کارمند آمده بود، دانشجو آمده بود، استاد آمده بود، دانشآموز آمده بود، پیر آمده بود، جوان آمده بود، زن آمده بود، مرد آمده بود و یک نکته میخواهم بشارت بدهم به مردم خوبمان و می خواهم این نکته را بگویم که دشمنان ما دق مرگ شوند و آن این است که برخلاف نظر دشمن و تحلیل دشمن نسل سومیهای انقلاب حضوری چشمگیر داشتند. آن چه در خیابانها میدیدیم جوانهای برومند بود که به یاد جوانان 15 خرداد میافتادیم. گویا غدیر دیگری تکرار شده بود در این شهر و در این استان. شما قمی ها نشان دادید که نه تنها نسبت به گذشته عقب گردی نداشتهاید بلکه رو به جلو و رشدید. شما نشان دادید که گرایشتان به دین، گرایشتان به انقلاب، گرایشتان به ولایت و ابراز عشق تان به رهبری یعنی ابراز عشق تان به امام و انقلاب و آرمان ها و ارزش هاست.
نکتهی بعد پیام روشنی بود که حوزه به دنیا مخابره کرد. چند ماه قبل در رسانه ها اعلام میکنند مراجع از نظام و رهبری جدا شده اند، حوزه حضورش کمرنگ شده. شما دیروز شاید اینجا نبودید. شاهد صحنههای به یاد ماندنی ما بودیم. هم در مراسم استقبال و هم دیروز قبل از اذان صبح. طلاب بیرون از این شبستان بیرون در خیابان نماز شب میخواندند تا کی در شبستان باز شود و رهبرشان را ملاقات کنند. این نشانهی عشق حوزه به روحانیت و رهبری نیست؟! چهرهی دشمن افشا شد. دروغ های دشمنان آشکار شد و دیگر چیزی برای دشمن باقی نماند. من صمیمانه و متواضعانه از تک تک شما مردم قم، از مراجع بزرگوار تقلید دیدید چگونه به استقبال رهبری رفتند. از تکتک طلاب و فضلا و همه ی اقشار صمیمانه به عنوان یک برادر کوچک تشکر میکنم، گرچه زبان تشکر من زبانی است ناکافی و متناسب شان شما نیست.
اما بخش سوم عرایضم راجع به رهنمودهای مقام معظم رهبری است. من جداً عرض کردم، دیشب از سیمای قم هم صحبت کردم اگر ساعت ها به تجزیه و تحلیل همین مقدار بیاناتی که در آستانهی مقدسه برای عموم مردم داشتند، بیاناتی که برای خانوادهی مکرم شهیدان و جانبازان داشتند، بیاناتی که انصافاً در جمع حوزویان مطرح کردند، این بیانات خیره کننده یود. همه دچار بهت و ناباوری شدند که حقیقتاً «اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ»[11]؛ رهبری برازندهی هر کس نیست. آنچنان دیروز پیام راهگشا و روشن هم به حوزه دادند، هم به مردم. به حوزه دادند که حوزه نیاز به تحول دارد. تحولی صحیح و حساب شده، نه کپی برداری از جای دیگر و به مردم پیام دادند در صحبتهای مختلف که مردم قدر حوزه را بدانید که میدانید. قدر روحانیت را بدانید که میدانید. کسانی که روحانیت را متهم میکنند و نظام را متهم میکنند به حکومت آخوندی و آخوند حکومتی اینها میخواهند این سرمایهی عظیم را از نظام اسلامی جدا کنند. مگر میشود مادر را از فرزند جدا کرد؟! مگر میشود حوزه را از نظام اسلامی جدا کرد؟ حوزه و روحانیت عقبهی نظام اسلامی است. روحانیت نباید دلسرد بشود. باید در صحنه بماند که میماند.
قمیها شهر قم را شهر علم، شهر قم را شهر جهاد، شهر قم را شهر بصیرت نام گذاری کردند. زمانی قم مورد تکریم قرار میگیرد که علم قم، جهاد قم، بصیرت قم فراگیر شود، نه تنها کشور که جهان را فرا گیرد. این ویژگی است که امام در رابطه با قم تفسیر کردند. مسئلهی دیگری که امام در رابطه با قم به آن اشاره کردند این است که حوزهی علمیه ی قم مستقل است. استقلال حوزهی علمیه ی قم. حوزه علمیهی قم وابسته به دولت نیست ولی حامی دولت و نصیحت کنندهی دولت است. حوزهی علمیهی قم و روحانیت وابسته به دولت نیست ولی چون انقلاب از حوزه و روحانیت برخواسته مدافع نظام و در کنار آن اصلاح کننده مسائلی است که در نظام وجود دارد این شأن روحانیت و حوزه است. نسبت به خانوادههای مکرم شهیدان فرمودند. این همه عظمت، رئیس جمهور محترم ما به لبنان میرود، شاید خیلی از روسای جمهور در کشورهایشان این همه مورد استقبال قرار نگیرند ولی رئیس جمهور ما در کشور لبنان آن چنان از او استقبال میکنند که دشنمنان ما دچار بهت و ناباوری میشوند و کنار مرزهای رژیم اشغالگر آنجا فریاد میکشد اسراییل رفتنی است.
رهبری روی وحدت مردم تکیه کردند. رهبری روی آشنایی نسل جوان با بصیرت و آگاهی تکیه کردند و نسبت به قم، مسئولان محترم اینجا حضور دارند قائدتاً، روی قم تأکید کردند که این قم باید آبادان شود. قم باید آبادان شود. عقب افتادگیهای قم باید مرتفع شود. کارهای زیادی شده، در طی این مدت کارهای زیادی شده ولی هنوز کارهای انجام نشده فراوان است. ان شاء الله امیدوارم که خدای بزرگ عنایت کند. خدای بزرگ لطف کند در حق این ملت ما و این ملت ما سربلند و سرفراز باشند.
دعاهای پایانی خطبه دوم
پروردگارا ما را بیامرز؛ به اسلام و اسلامیان عزت عنایت بفرما؛ به خدمت گزاران عرصههای مختلف توفیق مرحمت فرما؛ روح بلند رهبر فقیدمان عالیست اعلی بگردان؛ به مقام معظم رهبرمان توفیق و طول عمر با برکت مرحمت بفرما؛ به مراجع بزرگوار تقلیمان عزت عنایت بفرما؛ باران رحمتت را از ما دریغ مدار؛ خدایا ما منتظران رؤیت خورشیدیم، چشم همه ما را به جمال مولایمان آقایمان و صاحب اصلیمان حضرت بقیة الله4 روشن بگردان.
إنّ أحسن الحدیث و ابلغ الموعظة کتاب العزیز
بسم الله الرحمن الرحیم
Gإِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ(1) وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ في دينِ اللَّهِ أَفْواجاً(2) فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كانَ تَوَّاباً (3)F
صدق الله العلیُّ العظیم