خطبه های نماز جمعه93/07/25

چاپ

 

بسمه تعالی

مشروح خطبه‏ های نماز جمعه

 

حضرت آیت الله حسینی بوشهری

 

مورخ 93/07/25                                                  خطبه شماره 92

 

 

 

 

خطبه اول

السلام علیک یا حجة الله، السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه، السلام علی المهدی الذی وعد الله عزّوجلّ أن یملأ به الأرض عدلاً و قسطاً کما ملئت ظلماً و جوراً

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن ارحیم

الحمدلله نحمده و نستعینه و نستغفره و نستهدیه و نؤمن به و نتوکل علیه و نعوذ بالله من شرور انفسنا و من سیئات اعمالنا و نشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و نصلّی و نسلّم علی حبیبه و نجیبه و خیرته فی خلقه حافظ سرّه و مبلغ رسالاته بشیر نعمته و نذیر نقمته سیدنا و نبینا حبیب اله العالمین ابی القاسم محمد (ص) و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین و الهداة المهدیین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

عباد الله اوصیکم و نفسی بتقوی الله؛

عن مولانا و مقتدانا الامام الجواد علیه الصلاة و السلام: «فَإِنِّي أُوصِيكَ بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّ فِيهَا السَّلَامَةَ مِنَ التَّلَفِ وَ الْغَنِيمَةَ فِي الْمُنْقَلَبِ»[1]؛

بندگان خدا خودم و شما را به تقوای الهی سفارش می‌کنم. وجود مقدس امام جواد(ع) در توصیه به تقوا فرمودند: وصیت می‌کنم شما را به تقوا زیرا سلامتی و در امان ماندن از هلاکت و غنیمت و بهره‏مندی در تحولات زندگی در پرتو تقواست.

اگر می‌خواهیم دچار نابودی و هلاکت نشویم و از تهدیدها در حقیقت رهایی پیدا کنیم و در تحولات و مسائل مختلف زندگی جان سالم به در ببریم و از نعمت‏های الهی بهره‏مند شویم، راهکار آن چنگ زدن به تقوای الهی است.

ما در خطبه اول بحثی را تحت عنوان اصول حاکم بر روابط اجتماعی شروع کرده بودیم؛ در رابطه با این بحث تا کنون به نکاتی اشاره کردیم. اولین نکته‎ای که مطرح کردیم این است که نیازهای مادی و معنوی انسان را به زندگی اجتماعی می‎کشاند.

نکته دوم گفتیم اگر زندگی اجتماعی دارای ضابطه و قانون نباشد به هرج و مرج می‎انجامد بنابراین زندگی اجتماعی اصول و قوانینی لازم دارد. این اصول و قوانین ضمانت اجرا می‎خواهد و ضمانت اجرایی آنها آن است که به عنوان یک فرهنگ در جامعه نهادینه شود و زمانی موضوعی در یک جامعه به عنوان فرهنگ نهادینه می‌شود که تک تک آحاد جامعه به عنوان ارزش تلقی کنند؛ اگر چیزی به عنوان ارزش تلقی شد، این به عنوان یک فرهنگ می‎شود و همه آحاد جامعه احساس می‌کنند که باید بر اساس آن عمل کنند.

بحث دیگری که مطرح کردیم این بود که انسان در یک جامعه چه عواملی موجب رشد، تکامل و بالندگی اوست؛ انسانی که می‌خواهد با آحاد جامعه ارتباط برقرا کند نیاز به چه سری عناصری دارد که آن عناصر در یک انسان به وجود آمد به یک انسان برخوردار از عناصر شد به خوبی می‌تواند هم خودش رشد پیدا کند و هم در یک جامعه موجب رشد جامعه در سایه ارتباط با جامعه بشود.

ما تاکنون به چهار عامل کلیدی و اساسی اشاره کردیم:

عنصر اول ایمان بود؛ که به عنوان گوهری ارزشمند اگر در وجود انسان تحقق پیدا کرد، این انسان، بالنده ای است. عنصر دوم توانایی تفکر و اندیشه است؛ انسان‏هایی که برخوردار از تفکر و اندیشه هستند اگر این تفکر و اندیشه را در صحنه زندگی و اجتماعی به کار ببرند، این انسان، انسانی است که اجتماعی می‏تواند بدرخشد و تأثیرگذار باشد. عنصر سوم عمل صالح بود؛ و عنصر چهارم روح تعبد و عبودیت و بندگی بود.

امروز هم به چند عنصر و عامل دیگر در رابطه با صعود شخصیت انسان و تکامل شخصیت انسان اشاره می‌کنم.

عنصر پنجم: داشتن معرفت و علم و آگاهی

اولین مسئله داشتن معرفت و علم و آگاهی است؛ انسان‏هایی که برخوردار از دانش و آگاهی و معرفت هستند، در مسیر زندگی درست قدم برمی‌دارند. حرکت‏هایشان حساب شده و برنامه‏ریزی شده است، چون حرکت بدون بصیرت و آگاهی، در ظلمات و تاریکی قدم گذاشتن است. تعبیری از معصومین (ع) رسیده که خیلی تعبیر گویایی است؛ تعبیر این است که می‌فرماید:

«الْعَامِلُ عَلَى غَيْرِ بَصِيرَةٍ كَالسَّائِرِ عَلَى غَيْرِ الطَّرِيقِ فَلَا تَزِيدُهُ‌ سُرْعَةُ السَّيْرِ مِنَ الطَّرِيقِ إِلَّا بُعْداً»[2]؛ کسانی که بدون بصیرت بدون آگاهی کاری را انجام می‌دهند مانند مسافری می‌مانند که در بیراهه قرار گرفته و را درست و مستقیمی که او را به مقصد می‎رساند از آن راه غافل مانده و قدم در مسیر دیگری گذاشته و هر چه این مسافر از جاده مستقیم مانده شتاب بیشتری به حرکتش می‌دهد به همان مقدار از مقصد اصلی باز می‎ماند.

این یک واقعیت انکار ناپذیر است که اگر مسیر و راه را انسان گم کرد و با معرفت و شناخت وارد مسیر نشد، هر آن در گمراهی او افزوده می‌شود. این هم نکته دیگری که در رابطه با شخصیت انسان مطرح هست.

 

عنصر ششم: عفت و پاکدامنی

نکته بعد عفت و پاکدامنی در زندگی انسان است؛ انسان‏هایی که از برخوردار از عفت و پاکدامنی هستند. این عفت و پاکدامنی یک قدرت درونی در وجود انسان است که موانع رشد شخصیت انسان را به کنار می‎‌زند و انسان را در یک مسیر متعالی قرار می‎دهد. وجود مقدس امیرمومنان(ع) در رابطه با عفت و پاکدامنی در زندگی انسان که می‌خواهد تکامل و صعود را در زندگی تجربه کند، تعبیری زیبایی دارند:

«لَكَادَ الْعَفِيفُ أَنْ يَكُونَ مَلَكاً مِنَ الْمَلَائِكَةِ‌»[3]؛ انسان عفیف و پاک دامن می‎تواند در چهره یک فرشته تجلی پیدا کند.

آنچنان عفت و پاکدامنی در مسیر زندگی انسان ارزشمند است؛ اینکه امروز بر عفاف در جامعه تأکید می‌شود، اینکه امروز هشدار داده می‎شود که راهی غیر از عفاف در جامعه سرنوشتی بسیار بد و ناخوشایند در پیش و روی افراد است، به خاطر همین است. انسان‏هایی که از آن عفاف و پاکدامنی لازم برخوردار نیستند، در دامن گناه مبتلا می‎شوند همیشه دچار لغزش و پشیمانی می‏شوند و حسرت می‎خورند که چرا این راه را رفتند.

اگر می‎بینید حضرت یوسف (ع) آنچنان در دنیا می‌درخشد، عزتمند و آبرومند می‌شود، آن جایگاه رفیع را پیدا می‏کند و در آخرت در نزد پروردگار عالم به آن ثواب و پاداش بزرگ الهی نائل می‌شود، یک نکته برجسته در کنار نکات برجسته‏ای که در زندگی او تجلی پیدا کرد آن عفت و پاکدامنی حضرت یوسف (ع) است؛ که آمد در مقابل تمام خواسته‏هایی که اگر به آن خواسته‏ها پاسخ می‌داد باید پرونده پاکدامنی و عفاف را ببندد و برای همیشه مختومه اعلام کند، در مقابل همه خواسته‏ها زندان را ترجیح داد و در نتیجه بعد از مدتی خدای متعال به این انسان آبرویی داد که هم در دنیا سربلند و هم در آخرت سربلند شد.

عنصر هفتم: همراهی با الگوهای موفق

هفتمین موردی که برای یک ارتباط اجتماعی، برای یک برخورد اجتماعی و یک زندگی مسالمت آمیز در یک جامعه اسلامی و الهی لازم است، همراهی با الگوهای موفق است. اینکه می‌بینید در قرآن ما ابراهیم خلیل الرحمن را و گاهی نبی گرامی اسلام خاتم انبیاء محمد مصطفی(ص) را به عنوان الگو معرفی می‌کند، به خاطر این است که ذاتاً در نهاد این انسان از نگاه خلقت موجودی الگوپذیر است.

شما امروز نگاه کنید در زندگی جامعه امروز ما عده‎ای در سبک پوشیدن از دیگران الگو می‌گیرند، عده‏ای در راه رفتن الگو می‎گیرند، عده‏ای در سخن گفتن از دیگران الگو می‎گیرند و عده ای در کل سبک زندگی خود راه و رسم دیگری را به عنوان الگو انتخاب می‎کنند لکن هنر ما این باید باشد چه الگویی‏ها را در اختیار جامعه قرار بدیم. اینکه رهبر فرزانه این همه بر روی سبک اسلامی تأکید می‎کنند بخاطر این است که اگر ما دیر عمل کنیم، گویندگان مذهبی و خطبا، تریبون داران، شخصیت‏های تأثیرگزار در جامعه دیر عمل کنند، قطعاً به خاطر روح الگوپذیری که در نسل جوان و در انسان‏ها وجود دارد، دیگران با تبلیغات و غول تبلیغاتی خود جامعه ما را به سمتی خواهند برد که در حقیقت تحت تأثیر فرهنگ بیگانگان قرار بگیرد.

لذا مسئله الگو برای ما خیلی مهم است؛ قرآن در عین حال که نبی گرامی اسلام 23 سال به تبلیغ پرداخته ولی روی یک عنصر تکیه می‌کند:

«لقد قَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»[4]؛ اصلا پیغمبر رفتار، گفتار، منش، سکوت و کلام او می‎تواند الگوی حسنه برای جامعه باشد.

و در رابطه با حضرت ابراهیم قرآن می‏فرماید: «قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ»[5]؛ ابراهیم به عنوان یک الگوی حسنه برای شما مطرح هست و از آن پیروی کنید.

و حضرت موسی (ع) در مقابل معلم بزرگ الهی از او کسب اجازه می‎کند که آیا من الگوی تو و راه تو را پیروی کنم یا نه، این گونه مسئله را مطرح می‌کند: «هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً»[6]؛ آیا من تبعیت کنم از تو آنچه توآموخته‎ای و به رشد و کمال رسیده‌ای؟ یعنی مسیر تو را و راه تو را پیروی کنم. این از یک سو و این قرآن عزیز ما به خاطر روح الگوپذیری در انسان هست، سخت هشدار می‌دهد که الگوهای غلط را در زندگی از آن پیروی نکنید و دنبال راه خطا نروید!

قرآن می‎فرماید: «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا وَ سُلْطَانٍ مُبِينٍ»[7]؛ بعد تعبیر دیگری که دارد: «الی فِرْعَوْنَ وَ مَلَئِهِ فَاتَّبَعُوا أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَ مَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ»[8]؛ راه و مسیر فرعون راه هدایت و رشد نیست.

متأسفانه فرعونیان و پیروان فرعون آمدند راه و مسیر فرعون را بر مسیر موسی ترجیح دادند و قرآن می‎فرماید: آنجا می‌فرماید: «لقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» الگوی صحیح که جامعه باید از آن پیروی کند. الگوی ناصحیح: «وَ مَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ» از الگویی که انحطاط در جامعه ایجاد می‎کند دنباله روی نکنید.

اینها یک مجموعه اصول و عواملی بود که در یک زندگی سالم اجتماعی به عنوان اصول حاکم بر روابط اجتماعی می‏تواند تأثیرگذار باشد و جامعه‏ای که می‌خواهد پیوندهای اجتماعی را محکم کند و روابطش را با دیگر اعضای جامعه استحکام بخشد، از این عناصر پیروی کند: از ایمان و عمل صالح از تفکر و اندیشه لازم، از مسیر عبودیت، از مسیر علم و آگاهی و شناخت و الگو پذیری در زندگی و این گونه اموری که اشاره کردم.

دعاهای پایانی خطبه اول

«إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إيتاءِ ذِي‏الْقُرْبى‏ وَ يَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُون‏»[9]

پروردگارا ما را با راه درست اسلام، با مسیر صحیح مکتب اهل بیت آشنا بگردان؛ در فرج مولایمان حضرت بقیة الله تعجیل بفرما؛ روح بلند رهبر فقیدمان عالی است اعلی بگردان؛ به رهبر عزیز انقلابمان این سکان دار بزرگ کشتی انقلاب عزت، سلامت، نفوذ کلمه بیشتر عنایت بفرما؛ پروردگارا؛ مراجع گذشته ما را مشمول لطف عمیم خودت قرار بده؛ به مراجع بزرگوار تقلیدمان عزت، سلامت عنایت بفرما؛ به خانواده مکرم شهیدانمان صبر و اجر کرامت بفرما؛ به رزمندگانمان پیروزی، به جانبازانمان سلامت، به آزادگانمان عزت، به بانوانمان عفت، به جوانانمان غیرت دینی، به عالمانمان توفیق عمل، به مسئولانمان توفیق خدمت عنایت بفرما؛ به مرضای اسلام شفای عاجل کرامت بفرما؛ پروردگارا این ملت ما منتظر باران رحمت تو هستند، باران رحمتت را شامل حال همه امت اسلامی بگردان.

إنّ احسن الحدیث و ابلغ الموعظة کتاب الله العزیز

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

«إِنَّا أَنْزَلْناهُ في‏ لَيْلَةِ الْقَدْرِ (1) وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ (2) لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (3) تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ (4) سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ (5)»

خطبه دوم

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین، بارء الخلائق اجمعین، ثم الصّلوة و السلام علی سیدنا و نبینا حبیب إله العالمین ابی القاسم محمد (ص) و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین، اللّهم صلّ و سلّم علی مولانا امیر المؤمنین علی بن ابی طالب و علی فاطمة الزهرا سیدة نساء العالمین و علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنة و علی علیّ بن الحسین زین العابدین و امام العارفین و علی محمد بن علی الباقر و علی جعفر بن محمد الصادق و علی موسی بن جعفر الکاظم و علی علی بن موسی الرضا المرتضی و علی محمد بن علیّ الجواد و علی علیّ بن محمد الهادی و علی الحسن بن علیّ الزکی العسکری و علی الحجة القائم المهدی، حججک علی عبادک و امناءک فی بلادک بهم نتولّی و من اعدائهم نتبرّأ الی یوم القیامة.

عباد الله اوصیکم و نفسی بتقوی الله؛

«سُئِلَ صادق (ع) عَنْ تَفْسِيرِ التَّقْوَى؛ فَقَالَ (ع): أَنْ لَا يَفْقِدَكَ اللَّهُ حَيْثُ أَمَرَكَ وَ لَا يَرَاكَ حَيْثُ نَهَاكَ‌»[10]؛

بندگان خدا خودم و شما را به تقوای الهی سفارش می‏کنم. وجود نازنین امام صادق (ص) ششمین امام و پیشوا؛ در رابطه با تفسیر تقوا سوال شد که تقوا چیست؟ حضرت فرمودند: تقوا را در دو جمله می‏توان خلاصه کرد:

1- آنجایی که خدای متعال به تو امر کرد آنجا باشی، تو را غائب نبیند؛

2- و آنجایی که تو را نهی کرده و بیان کرده آنجا نباشی، آنجا تو را حاضر نبیند.

پس جایی که باید حاضر باشی غائب نباشی و جایی که باید غائب باشی حاضر نباشی؛ این خلاصه تقواست. به نماز و روزه دستور داده، اینجا نباید غیبت کنی نباید غایب باشی و حضور نداشته باشی، گفته گناه و معصیت نکن، تهمت نزن، با آبروی دیگران بازی نکن، اینجا نباید در صحنه گناه حاضر باشی.

در خطبه دوم امروز مسائل مختلف و گوناگونی داریم؛ هم مناسبتها متعدد است و هم به چند نکته باید اشاره کنم سعی می‏کنم به صورت خیلی فشرده به بیان اینگونه موارد بپردازم.

اولین مطلبی که داریم، این هفته که از 22 شروع شده و تا 27 ادامه دارد، هفته انجمن اولیا و مربیان است؛ فلسفه وجودی این کار فلسفه بسیار ارزشمندی است. اولیاء دانش آموزان، کودکان، نوجوانان و مربیان و معلمان کنار هم بنشینند و به راهکار لازم در جهت تربیت و رشد کودکان و نوجوانان فکر کنند. کار بسیار مهمی است. گرچه فکر کنم این سال‏های اخیر کمی رنگ باخته است و از انجمن اولیاء و مربیان تفسیر دیگری در ذهن افراد پدید آمده است؛ باید یک فکر جدی برای آن بشود و خلاصه نشود اولیاء و مربیان به دعوت از ولی دانش آموز و حضور پیدا کردن و حضور پیدا نکردن و نماینده فرستادن و یا به جای خود پاکتی را فرستادن، اینها نقش اولیاء و مربیان نیست. خانه و مدرسه دو نهاد مهم تربیتی است؛ هم اولیاء در خانه باید نسبت به تربیت فرزندانشان حساس و پردغدغه باشند و هم در محیط مدرسه.

باید یک نوع هماهنگی بین این دو تربیت وجود داشته باشد اگر تربیت خانه غیر از تربیت مدرسه شد، برای این کودک و نوجوان فاجعه به بار می‎آورد. در خانه به او دستور بدهند اینکار را انجام بده، همین کار در مدرسه مورد نهی قرار بگیرد. فلسفه انجمن اولیاء و مربیان هماهنگی بین نهاد خانه و مدرسه توسط اولیاء و مربیان است. ان شاء لله امیدوارم هم اولیاء و هم مربیان اهتمام بورزند که نونهالان ما، فرزندان ما که در حقیقت تأثیرگذاران در آینده و شخصیت‎های آینده هستند در این کشور اسلامی، علوی و فاطمی بتوانند درست نقش آفرینی کنند.

نکته دوم از 26 تیرماه تا 2 آبان ماه هفته تربیت بدنی و ورزش است؛ اصل مسئله (ورزش و تربیت بدنی) جای بحث نیست. اسلام عزیز ما هم در رابطه با سلامت بدن، سلامت جسم و روح تأکید کرده و نمونه ورزش‏هایی را در کتب فقهی ما به صورت مفصّل به آنها پرداخته شده است.

اما سوال این است آنچه امروزه در کشور ما به عنوان ارزش اتفاق می‌افتد آیا با معیارهای دینی ما سازگار دارد؟ آیا آهنگ آن با رسالت اسلامی و انقلابی ما هماهنگی دارد یا نه؟ من همین جا خیرخواهانه و متواضعانه به مسئولان ورزش این توصیه برادرانه را دارم که بنا نیست ما آنچه در دنیا به نام ورزش اتفاق می‎افتد را دقیقاً الگو برداری کنیم؛ پسرانمان، جوانمان، دختران و زنانمان را به معرکه‎ای بفرستیم که دنیای غرب آن را می‌پسندد ما چنین قرار و مداری را با دنیا نداریم.

دل خوش کردن مسئولان ورزشی ما به تعداد مدال‏هایی که ورزشکاران ما می‌آورند این باید با معیارهای دینی و با اصول اخلاقی ما و بنیه‏های دینی ما سنجیده شود نه اینکه این را به عنوان یک ارمغان به ملت ایران ارزانی بداریم و بعد در خارج نمی‏دانیم آیا معیارها رعایت شده یا نشده؟

من معتقدم حتی اگر ما در چند رشته ورزشی که متناسب با معیارهای اسلامی است، هزینه کنیم روی نسل جوانمان سرمایه گذاری کنیم تا در دنیا همیشه بدرخشند، این برای کشور ارزش دارد تا ما در همه عرصه‏های ورزشی بخواهیم ورود پیدا کنیم و بعد بگوییم کاروان جمهوری اسلامی از دیگران عقب نیفتاده است. این عقب عقب نیفتادن نیست، بلکه موقعی که از معیارهای دینی فاصله می‌گیریم، اوج عقب افتادن است.

نکته دیگری که می‎خواهم عرض کنم 24 ذی الحجه روز مباهله است؛ فقط اجمالا اشاره کنم: موقعی که هیئت مسیحیان نجران خدمت پیغمبر آمدند و با پیامبر به گفتگو نشستند و قانع نشدند و به جدالشان ادامه دادند، آیه مباهله بر نبی گرامی اسلام نازل شد «فمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ»[11]؛ دعوت به مباهله کرد که دو طرف حالت ابتهال داشته باشند، نفرین کنند اگر طرف مقابل متأثر از این نفرین شد او در جبهه باطل است. پیغمبر (ص) آمد اعلام کرد آنها هم مشورت کردند گفتند اول بپذیرید ولی بعد بررسی کنید ببینید چه کسی با پیغمر می‎آید؛ اگر جمعیت انبوهی با پیغمبر آمد این مباهله اساسی ندارد و اگر دیدید تعداد معدودی از نزدیکان پیامبر آمدند روی این مباهله حساب باز کنید.

صحنه مباهله پیش آمد دیدند خاتم انبیاء حضرت محمد مصطفی (ص) دست حسن و حسین را گرفته، فاطمه زهرا (س) و علی (ع) در کنار پیغمبر آمدند و همین جمع محدود به مباهله آمدند. اسقف نجران اعلام کرد من چهره‏هایی را می‌بینم که اگر از خدا بخواهند کوه از جا کنده شود و اگر اینها نفرین کنند یک نفر مسیحی روی زمین باقی نخواهند ماند. مباهله را و صحنه مباهله را ترک کردند و به مصالحه با نبی گرامی اسلام حاضر شدند. این جایگاه مباهله است.

در این ایام آیه تطهیر و سوره هل أتی نازل شده که همه اینها در رابطه با شرافت با پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت عصمت و طهارت (ع) است.

مناسبت دیگر این روزها مصادف است با سالگرد شهادت فرزند برومند حضرت امام (ره) آیت الله حاج آقا مصطفی رضوان الله شخصیت بزرگی که در سن 21 سالگی به درس مرحوم آیت الله العظمی بروجردی رفته و 27 سالگی به درجه اجتهاد رسیده؛ در کنار امام، هم رزم امام، یک مجاهد و یک مبارز تبعید شده، زندان رفته و آن همه آثار و تألیفات ارزشمند ولی سرانجام به صورت مشکوکی مسموم و به شهادت رسید ولی همانگونه که امام پیش بینی کرده بود شهادت او از الطاف خفیه الهی بود و ما و شما دیدیم در همین مسجد اعظم مجالس ختمی که به پا شد جرقه‏ای دیگر برای شتاب حرکت انقلاب ما بود و این حرکت ها ادامه پیدا کرد تا پیروزی انقلاب اسلامیمان.

مناسبت دیگر سی‏امین سالگرد تاسیس وزارت انقلاب است؛ هر کشوری نیاز به دستگاه امنیتی دارد. در زمان خود پیامبر و امیرالمؤمنین باز مواردی وجود داشته برای آگاهی یافتن از نفوذ دشمنان و توطئه دشمنان و مبارزه با دشمنان. اما با تأسیس نظام جمهوری اسلامی، این دستگاه شکل گرفت و شما شاه هستید در طول این سی سالی که از تأسیس این دستگاه گذشته چه توطئه‏ها و کودتاهایی که خنثی نشده، چه مبارزه‏هایی که با عوامل تروریستی انجام نشده. سلامت و امنیت کشور و هر حرکتی که ضد انقلاب در هر جای کشور انجام داده می‌بینیم توسط این عزیزان فداکار که شهدایی را هم تقدیم اسلام و انقلاب کرده‏اند توسط آنها خنثی شده است. ملت ما قدردان زحمات شما هستند. ان شاء الله امیدواریم بر اساس معیارهای دینی و اسلامی  حرکت کنید که خدای متعال ناصر و یاور و یار شما خواهد بود.

مطلب دیگر راجع به شهر کوبانی سوریه یا به تعبیر دیگر عین العرب هست؛ خوشبختانه من آخرین خبری را که دریافت کردم حاکی از این است که بخش قابل توجهی از مناطقی که داعشی‏ها در طی این چند روزه اشغال کرده بودند، توسط مردم جان به کف، و جوانان، دخترانی که خودشان را به صف داعشی‏ها زدند و  جمع زیادی از آنها را کشتند، بازپس گرفته شده و گروهی اینها تشکیل دادند به عنوان «کفن سفید» یعنی ما با داعشی‏ها کاری می‌کنیم که کف پوش بشوند و از بین بروند این گروه در بین شهر کوبانی و عین العرب الان شکل گرفته گرچه باید از حرکتی که همسایه شمالی دارد انجام می‌دهد تأسف خورد و باید اظهار تأسف کرد؛ تنها راهی که برای تدارک این شهر وجود دارد از طریق ترکیه هست و متأسفانه کشور همسایه ما نه تنها کوچکترین کمکی نمی‌کند بلکه تمام راه‏ها را بسته تا این مردم عزیز و بزرگوار در مقابل این داعشی‏ها مظلومانه جان بدهند.

گرچه امیدواریم ان شاء الله علیرغم نظر آمریکایی‏ها اینها سرانجام اینها پیروز خواهند شد و کشور سوریه و کشورهای اسلامی در مقابل کفرو استکبار إن شاء الله به پیروزی خواهد رسید.

آخرین مناسبت مسئله حکم اعدام عالم شیعی در عربستان است شیخ نمر که بیش از دو سال در زندان است و مورد انواع و اقسام شکنجه‏ها گرقته و الان در دادگاه جناحی عربستان، حکم اعدام درباره او صادر شده؛ ما صراحتاً به مجامع بین المللی و طرفداران حقوق بشر که هر روز دلسوزی می‌کنند و پرونده‎ای برای جمهوری اسلامی به عنوان مسئله حقوق بشر مطرح می‏کنند سری هم به آنجا بزنند. مسائل را آنجا از نزدیک رصد کنند اگر به هر بهانه‏ای ما را محکوم می‎کنند اینجا دیگر بهانه نیست و رسماً وارد عمل بشوند. ما معتقدیم جهان اسلام، جهان تشیع، علماء و مراجع بزرگوار شیعه، این حرکت دولت عربستان را به شدت محکوم می‌کنند.

دعای پایانی خطبه دوم

«رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّار»[12]

پروردگارا در فرج مولایمان تعجیل فرما؛ توطئه دشمنانمان را به خودشان برگردان؛ به امت اسلامیمان عزت بیشتر عنایت فرما؛ روح بلند رهبر فقیدمان عالیست اعلی بگردان؛ به رهبر فرزانه انقلابمان این شخصیت بزرگ، شخصیتی که دوست و دشمن به عظمتش اعتراف دارند سلامت، عزت عنایت بفرما؛ به مراجع بزرگوار تقلیدمان عزت و سلامت بیشتر مرحمت بفرما؛ به خانواده مکرم شهیدانمان صبر و اجر عنایت فرما؛ به این مردم خوب ما، به این مردم عزیز ما، به این عزیزانی که پای دین و اعتقادات و باورها ایستاده‏اند روز به روز عزت عنایت فرما و مشکلاتشان را برطرف گردان؛

إنّ أحسن الحدیث و ابلغ الموعظة کتاب العزیز

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

«قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (1) اللَّهُ الصَّمَدُ (2) لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ (3) وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ (4)»

صدق الله العلیُّ العظیم



[1]. كافي (ط - الإسلامية)، ج‌8، ص52.

 

[2]. من لا يحضره الفقيه، ج‌4، ص401.

[3] . نهج البلاغه/502.

[4]. احزاب/21.

[5]. ممتحه/4.

[6]. کهف/66.

[7]. هود/96.

[8]. هود/97.

[9]. نحل/90.

[10]. عدة الداعي و نجاح الساعي، ص 304.

[11] . آل عمران/61

[12]. بقره/201.