بسمه تعالی مشروح خطبه های نماز جمعه حضرت آیت الله حسینی بوشهری مورخ 95/05/22 خطبه شماره 122 |
خطبه اول
قال مولانا أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیه أفضل صلوات المصلین: «نتیجة التقوی سعادة الدنیا و الآخرة»[1]
بندگان خدا خودم و شما را به تقوای الهی سفارش میکنم. وجود مقدس امیر مؤمنان ثمره و نتیجه تقوا را سعادت دنیا و آخرت میداند. امیدواریم به زیور تقوا آراسته شویم تا آنچه امیر مؤمنان به عنوان ثمره تقوا مطرح کرده در زندگی دنیا و آخرت مشاهده کنیم.
بحث ما پیرامون اصول حاکم بر روابط اجتماعی بود و یکی از بحث هایی که در چند جلسه اخیر مطرح شد و گفتیم می تواند به عنوان یک رکن اساسی از ارکان اسلام در مقابل ناهنجاریها و تهاجم فرهنگی مقاومت کند و راه برونرفتی باشد نسبت به ناهنجاریهای جامعه مسئله امر به معروف و نهی از منکر است. وعده دادیم تا آنجایی که مجال هست، چند هفتهای پیرامون این فریضه فراموش شده نکاتی را عرض کنیم.
1- اولین موضوع این است که معروف چیست و منکر کدام است؟
2- معیار تشخیص معروف و منکر
3- شیوههای امر به معروف و نهی از منکر و به تعبیر دیگر مراحلی را که آمر به معروف و ناهی از منکر باید انجام دهد، یا به نتیجه برسد یا نرسد که در روایات دینی پیشبینی شده است.
4- آثار و برکات امر به معروف و نهی از منکر در یک جامعه اسلامی و زیانهای ترک آن
اینها بخشی از سرفصل بلندی است که در رابطه با امر به معروف و نهی از منکر میتوان ارائه داد و ان شاء الله به فضل پروردگار عالم خواهران و برادران ایمانی بتوانند از این موضوع دینی و اسلامی بهره لازم را ببرند. من امروز به دو سرفصل کوتاه اشاره میکنم. بخش اول بحث من راجع به تعریف معروف و منکر است. آیا معروف آن است که براساس پیام الهی و آنچه در قرآن و روایات به عنوان معروف آمده، مصادیق آن توسط وحی و کلمات نورانی اهل بیت باید تعیین شود یا فراتر از آن، آنچه را که عقل سلیم میپذیرد... معروف چیزی است که شایستگی لازم را برای انجام دارد و منکر آن چیزی است که شایستگی انجام دادن ندارد و عقل تشخیص میدهد، آیا این به عنوان معروف و منکر است یا علاوه بر این دو عرف قطعی جامعه اسلامی اگر در یک جامعه اسلامی جامعهای که نه یک فرد یا دو فرد اساساً قضاوت جامعه این است که این مورد از مصادیق معروف است و آن مورد از مصادیق منکر است... آیا این بخش سوم را هم میشود زیرمجموعه معروف یا منکر قرار داد و به تعبیر روشنتر معروف و منکر را بر اساس آن تبیین کرد؟ آنچه شرع مقدس اسلام و عقل سلیم و عرف قطعی جامعه اسلامی به عنوان معروف میشناسد، میتوان به عنوان معروف نام برد و آنچه را که منکر میشناسد، میتوان به عنوان منکر شناخت. اگر عمل و فعلی شایستگی در شرع، عقل و عرف (این که من عرف را اضافه میکنم به این خاطر است که در بخش قابل توجهی نسبت به موضوعات احکام شارع مقدس به عرف ارجاع داده است، یعنی عرف میتواند تعیینکننده موضوع حکم فقهی باشد، بنابراین چرا نتواند تعیینکننده معروف و منکر باشد؟) علاوه بر این عدهای مسئله معروف و منکر را در یک سلسله از مسائل عبادی و اجتماعی میدانند، در صورتی که دایره معروف و منکر به مسائل اعتقادی و سیاسی و یک سری مسائل اعتقادی سرایت میکند و میتوان به صراحت گفت این معروف اعتقادی یا سیاسی یا اجتماعی است. اگر گستره معروف و منکر را به این سمت برسانیم، میتوانیم زمانی که سخن از امر به معروف و نهی از منکر میزنیم، در اذهان متدینین و حتی کسانی که این واژه را از ما می شنوند یک دایره محدود تنها تداعی نکنیم بلکه گستره آن کل فضای فردی و اجتماعی تحت پوشش امر به معروف و نهی از منکر قرار داد و لذا بی جهت نبوده که از اول انقلاب تا الآن یکی از دیدگاه هایی که همیشه مطرح بوده در لسان متدینین و کسانی که دغدغه مند بوده اند... میگفتند جایگاه امر به معروف و نهی از منکر آنچنان رفیع و بلند است و به نظر من حتی این هم کم است که اگر یک وزارتخانه به آن اختصاص داده شود... منتها چون عدهای امر به معروف و نهی از منکر را در یک مسائل ریز و جزئی پیاده کردند، ذهن جامعه از آن معنای گسترده به یک معنای محدود منتقل شده است. نکته دیگر این است که چه ضرورتی دارد که در جامعه پرچم و بیرق امر به معروف و نهی از منکر را بلند کنیم و اعلام کنیم فریضه ای است که در سایه آن سایر واجبات و ارزشهای الهی حفظ می شود، چه نیازی است مسئله امر به معروف و نهی از منکر را مطرح کنیم؟ آنچه از کلمات رسول گرامی اسلام و دین برمیآید این است که امر به معروف و نهی از منکر هم دارای پشتوانه عقلانی و هم دارای پشتوانه وحیانی است. به این خاطر که انسان در جامعه زندگی میکند و افراد جامعه به یکدیگر مرتبط است... همانگونه که من تأثیرگذار در جامعه هستم، از جامعه نیز متأثر میشوم... تأثیر و تأثر در جامعه وجود دارد. اگر جامعه رو به صلاح و سداد رفت، من هم در این فضای معطر بوی خوش استشمام میکنم و اگر جامعه به سمت فساد و آلودگی رفت، عملکرد من برای جامعه مؤثر است و عملکرد جامعه برای من و همانگونه که من مأمور به اصلاح نسبت به خود هستم، مأمور به اصلاح جامعه هستم که اگر بی اعتنایی به آن کنم، بیاعتنایی نسبت به اصلاح خود در جامعه کردهام. چون رابطه ای دوسویه بین فرد و جامعه است. لذا پیغمبر در رابطه با ضرورت این مسئله داستان سوراخ کردن کشتی را توسط فردی مطرح میکند که تنها اینگونه نیست که آن فرد به خاطر سوراخ شدن کشتی غرق شود... کل افرادی که در کشتی هستند، غرق میشود. پس عملکرد بد یک فرد تأثیرگذار در جامعه است... این در بعد عقلانی. در بعد وحیانی هم بحث طولانی است هم بررسی آیات و روایات که به خطبه بعد موکول میکنم به فضل پروردگار عالم.
خطبه دوم
قال مولانا أمیر المؤمنین: «إذا اتَّقَیتَ فَاتَّقِ محارم الله»[2]
بندگان خدا خودم و شما را به تقوای الهی سفارش میکنم. در این کلام نورانی امیر مؤمنین می فرماید: هرگاه خواستی تقوا پیشه کنی، از محرمات الهی پرهیز کن. و لذا یکی از توصیه های بزرگان همیشه این بوده قبل از اینکه مستحبی را انجام دهید، آنچه که سفارش واجب است برای حرکت به یک سمت سیر و سلوک اول باید رفت سراغ ترک محرمات که باطن پالایش شود از رذائل تا زمینه برای جایگزینی فضائل آماده شود.
در دهه کرامت هستیم که از اول ماه ذیقعده شروع شد با میلاد کریمه اهل بیت فاطمه معصومه سلام الله علیها و پایان آن هم میلاد باسعادت امام رئوف ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه الصلاة و السلام است. اگر بخواهیم راجع به شخصیت علی بن موسی الرضا سخن بگوید، ساعتها و هفته ها باید وقت بگذارد پیرامون کلمات و سیره نورانی و شخصیت برجسته و تأثیرگذاری او در جهان اسلام. منتها من به همین مقدار بسنده میکنم و جملهای را نقل میکنم از وجود مقدس موسی بن جعفر علیه الصلاة و السلام میفرماید: «سَمِعتُ أبی غیر مرةٍ یقولُ لی إنَّ عالم آل محمدٍ لفی صُلبِکَ لیتنی أَدرَکتُهُ»[3] پدرم امام صادق علیه الصلاة و السلام فرمود: در صلب تو عالم آل محمد است، ای کاش من آن زمان را درک میکردم... این نشانگر عظمت و جایگاه علی بن موسی الرضا است. یکی از مظاهر شخصیت آن حضرت علاوه بر بعد عبادی و زهد او، بعد علم و دانش آن حضرت است. شاگردانی که در محضر او تربیت پیدا کردند، فضایی که در زمان آن حضرت برای گسترش فرهنگ اهل بیت ایجاد شد خیلی مهم است... شخصیتهایی مثل یونس بن عبد الرحمان، حسن بن محبوب، صفوان بن یحیی که از چهرههای تراز اول شاگردان و تربیتشدگان مکتب علی بن موسی الرضا است و هرکدام صاحب دهها اثر تألیفیاند. احتجاجات و مناظرات آن حضرت... مأمون برای رضای خدا این برنامه ها را پیاده نمیکرد و میخواست امام را در دیدگاه صاحبان ادیان و مذاهب و متکلمین و فقها کوچک کند. اما علم و دانش آن حضرت باعث میشد که مأمون طرفی نبندد و غالب و پیروز میدان وجود مقدس علی بن موسی الرضا باشد. سه ویژگی اتفاق افتاد در زمان آن حضرت:
1- برتری علمی مدرسه اهل بیت نسبت به ارباب تمام ادیان و مذاهب
2- فرهنگ اهل بیت تا دورترین نقاط جامعه اسلامی و امتها و ملتهایی که تشنه معارف اهل بیت بودند، گسترش پیدا کرد.
3- به دور از هیاهو در جامعه اسلامی پیوند فکری بین مردم و اهل بیت برقرار شد.
دشمن با دست خود فضا را برای ترویج مکتب اهل بیت فراهم کرد. کلامی از وجود مقدس حضرت است. سُئِلَ عن خیار العباد حضرت چند خصوصیت را بیان میکند[4]:
1- الذین إذا أَحسَنوا إستَبشِروا موقعی که کار خوبی انجام میدهند خوشحال میشوند، به فقرا کمک میکنند، قدمی در گسترش فرهنگ اهل بیت برمیدارند، در یک عرصه اجتماعی ورود پیدا میکنند.
2- و إذا أسائوا إستَغفِروا زمانی که کار زشتی از آنها سر میزند، استغفار میکنند و پشیمان میشوند.
3- و إذا أُعطوا شَکَروا ناسپاس نیستند... اگر چیزی به آنها داده شد، شاکرند.
4- و إذا ابتلوا صبروا زمانی که دچار ناملایمات در زندگی میشوند، مثل کوه مقاوم و صبور و بردبارند.
5- و إذا غضبوا عَفَوا زمانی که خشمگین میشوند، عفو و بخشش شعار آنهاست.
مناسبت دوم 23 مرداد روز مقاومت و پیروزی قهرمانانه حزب الله لبنان در مقابل ارتش تا دندان مسلح رژیم صهیونیستی در جنگ 33 روزه است. در این جنگ حزب الله یک جهاد به تمام عیار به نمایش گذاشت که اولین ویژگی آن این بود که مجموعهای از یک کشور عربی در مقابل رژیم صهیونیستی به پیروزی رسیدند و تجربه تاریخی غیر از این میگفت. رژیم صهیونیستی یک افسانه شکست ناپذیر شده بود. در تمام جنگهایی که بین اسرائیل و کشورهای عربی اتفاق افتاده بود، چیزی جز شکست به دست نیامده بود. اما در اینجا جریان به عکس شد و این پیروزی، پیروزی یک مجموعه محدود نبود... پیروزی اسلام و قرآن و جهاد همراه با صبر و اخلاص بود. من اینجا لازم میدانم از مقاومت و رهبر مقاومت جناب سید حسن نصر الله رهبر شجاع، هوشمند، آگاه و قهرمان انقلابی به خاطر حضورش هم در عرصه لبنان و هم در عرصه بینالمللی از طرف خودم و شما ملت بزرگ قدردانی و تشکر کنم.
28 مرداد سالروز کودتای ننگین آمریکاییها علیه دولت قانونی دکتر مصدق بود. آمریکاییها بعد از این کودتا یک فضای خفقان با تشکیل ساواک ایجاد کردند. شرائط سختی از آن روز تا پیروزی انقلاب بر ملت ما گذشت. نکتهای که در لابلای تاریخ باید گفته شود این است که آیا میشد کاری کرد که این اتفاق نیفتد؟ آیا مسئول واقعه 28 مرداد را باید تنها دیگران دانست یا کوتاهیهای داخل نیز تأثیرگذار بود؟ روز 27 مرداد مرحوم آیت الله کاشانی رضوان الله تعالی علیه نامه مینویسد برای دکتر مصدق و در ضمنی که از او گلایه میکند برای بعضی از نامهربانیها این نکته را متذکر میشود: «جناب مصدق وزیر معظم من مطلع شدم که زاهدی قصد کودتا دارد. به شما هشدار میدهم اقداماتی که انجام گرفته زمینه را برای اینها فراهم کرده... تو مطالبه حق قانونگذاری شخصی در مقابل مجلس داری... آیا میشود تغییری در روشت ایجاد کنی» مصدق پاسخ میدهد: «نامه شما توسط آن آقا رسید. من به پشتیبانی ملت مستحضرم» یعنی نیازی به نصیحت تو ندارم. اگر آن روز اعلامیه مشترکی بین مصدق و آیت الله کاشانی در رادیو منتشر میشد و به مردم اطلاعرسانی میشد که مردم در صحنه میآمدند، چنین اتفاقی یا نمیافتاد یا احتمال اتفاق افتادن آن کم بود. اما متأسفانه به نصیحت بزرگی چون آیت الله کاشانی ترتیب اثر داده نشد.
در ملاقاتی که وزیر اطلاعات و مجموعه اطلاعات با رهبر معظم انقلاب داشتند، رهبر از وزارت اطلاعات تقدیر و تشکر کردند. چون کار این وزارت هم رسیدگی به مسائل امنیتی است و هم اطلاعرسانی به مسئولین و هم رصد نسبت به مسائل و مفاسد اقتصادی و تأکیدی که رهبر دارند این است که جهتگیری انقلاب باید توسط وزارت حفظ شود و خط فاصل بین ما و رأس استکبار یعنی آمریکا محفوظ بماند.
همه ما بهره بردیم از سخنرانی سرور عزیز حضرت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای قاضی عسکر نماینده مقام معظم رهبری در بعثه، شخصیتی که من پارسال در محضرشان بودم... با چه فداکاری این شرائط دشوار را به خوبی اداره کردند و امروز هم از بیانات ایشان استفاده کردیم. به نکات خوبی اشاره کردند و پاسخ به انتقاداتی دادند که در فضای جامعه نیاز به روشنگری داشت. پروردگارا این عزیزان را مورد تأیید و عنایت خود قرار ده.