سوره بقره آیه 26 مورخ 92/11/16

    درس تفسیر حضرت آیت الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: سوره بقره                               تاریخ: 16 بهمن 1392  

موضوع جزئی: تفسیر آیه 26              مصادف با: 5 ربیع الثانی 1435                                 جلسه   50

 

 

 

 

 

 

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

 

ادامه تفسیر آیه26:

«إِنَّ اللَّهَ لاَ يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلاً مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ مَا ذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهذَا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَ يَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَ مَا يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِينَ »[4]

بحث رسید به این فقره از آیه شریفه: «يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَ يَهْدِي بِهِ كَثِيراً» اینجا صحبت از اضلال و هدایت مطرح شده است. ممکن است از این آیه چنین مطلبی برداشت شود که خداوند نسبت به بندگانش حالت جبر دارد و عده‏ای را گمراه و عده‏ای را هدایت می‌کند ولی باید گفت اضلال و هدایت نسبت به خداوند دو قسم است:

قسم اول اضلال و هدایت ابتدایی و قسم دوم اضلال کیفری و هدایت پاداشی.

قسم اول: هدایت و اضلال ابتدایی

هدایت ابتدایی از صفات کمالیه خداوند است؛ اینکه در قرآن می‌فرماید: «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً»[5] ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس!

و در جایی دیگر می‌فرماید: «هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى‏»[6] 

این نوع از هدایت یعنی هدایت ابتدایی که از اوصاف خداوند است، بر دو قسم است: هدایت تشریعی که به معنای ارائه طریق از ناحیه خداوند است و همه انسان‏ها مشمول هدایت تشریعی هستند. و هدایت تکوینی که به معنای عام و فراگیرتر از هدایت تکوینی است، بوده و همه عالم آفرینش و ممکنات را پوشش می‏دهد، و هیچ چیزی خارج از آن نیست. «قالَ رَبُّنَا الَّذي أَعْطى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى»[7] پروردگار ما همان كسى است كه به هر موجودى، آنچه را لازمه آفرينش او بوده داده؛ سپس هدايت كرده است.

قسم دوم: هدایت پاداشی و اضلال کیفری

اضلال ابتدایی که از اوصاف سلبی خدا است و اضلال تشریعی در مورد خداوند معنا ندارد که خدای متعال قانونی وضع کند که باعث گمراهی شود. البته اضلالی که در قرآن آمده است معنای آن عدم توفیق است. اینکه پیامبر (ص) می‏فرماید: «إِلَهِي وَ إِلَهَ آبَائِي لاتَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْن‏»[8] معنای این دعا این است که: «خدایا مرا به اضلال و توفیق ندادن مبتلا مکن و به حال خود وامگذار» یعنی به من توفیق بده.

هدایت پاداشی ‏ با هدایت ابتدایی متفاوت است؛ در هدایت ابتدایی ارائه طریق است اما در هدایت پاداشی، ایصال الی مطلوب است، البته هدایت پاداشی برای کسانی است که با اختیار خودشان ایمان آورده‏اند و هدایت ابتدایی را پذیرفته‌اند و عمل کرده‌اند و لذا خداوند توفیق می‌دهد که ادامه مسیر دهند. چنانچه در آیات زیر به این مسئله به وضوح اشاره شده است:

1) «وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنين»[9] و آنها كه در راه ما (با خلوص نيّت) جهاد كنند، قطعاً به راه‏هاى خود، هدايتشان خواهيم كرد؛ و خداوند با نيكوكاران است.

2) «فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‏ وَ اتَّقى‏ وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى‏ فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى»[10]‏ امّا آن كس كه (در راه خدا) انفاق كند و پرهيزگارى پيش گيرد و جزاى نيك(الهى) را تصديق كند، ما او را در مسير آسانى قرار مى‏دهيم.

3) «و الَّذينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ »[11]كسانى كه هدايت يافته‏اند، خداوند بر هدايتشان مى‏افزايد و روح تقوا به آنان مى‏بخشد. (منظور از «الَّذينَ اهْتَدَوْا» هدایت تکوینی و منظور از «زادَهُمْ هُدىً» هدایت پاداشی است.)

4) «مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ»[12]هر كس به خدا ايمان آورد، خداوند قلبش را هدايت مى‏كند؛ و خدا به هر چيز داناست. (این هدایت پاداشی است.)

5) «إِنْ تُطيعُوهُ تَهْتَدُوا وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبينُ»[13]امّا اگر از او اطاعت كنيد، هدايت خواهيد شد؛ و بر پيامبر چيزى جز رساندن آشكار نيست. (البته این هدایت غیر از هدایت اولیه است که همان هدایت پاداشی است.)

6) «آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدىً»[14]آنها جوانانى بودند كه به پروردگارشان ايمان آوردند، و ما بر هدايتشان افزوديم. (منظور از هدایت افزودنی، همان هدایت پاداشی است.)

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. پاينده، ابوالقاسم‏، نهج الفصاحة، ص523، حدیث1736.

[2]. بحار الأنوار، ج‏72، ص49. (قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع‏): «أَشْرَفُ خِصَالِ الْكَرَمِ غَفْلَتُكَ عَمَّا تَعْلَمُ.» و قال (ع): «مِنْ أَشْرَفِ أَفْعَالِ الْكَرِيمِ غَفْلَتُهُ عَمَّا يَعْلَمُ.» وَ قَالَ (ع)‏: «مَنْ نَظَرَ فِي عَيْبِ نَفْسِهِ اشْتَغَلَ عَنْ عَيْبِ غَيْرِهِ.» وَ قَالَ (ع): «مَنْ نَظَرَ فِي عُيُوبِ النَّاسِ فَأَنْكَرَهَا ثُمَّ رَضِيَهَا لِنَفْسِهِ فَذَلِكَ الْأَحْمَقُ بِعَيْنِهِ.» وَ قَالَ (ع): «أَكْبَرُ الْعَيْبِ أَنْ تَعِيبَ مَا فِيكَ مِثْلُهُ.» وَ قَالَ (ع)‏: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ طُوبَى لِمَنْ شَغَلَهُ عَيْبُهُ عَنْ عُيُوبِ النَّاسِ وَ طُوبَى لِمَنْ لَزِمَ بَيْتَهُ وَ أَكَلَ قُوتَهُ وَ اشْتَغَلَ بِطَاعَةِ رَبِّهِ وَ بَكَى عَلَى خَطِيئَتِهِ فَكَانَ نَفْسُهُ مِنْهُ فِي شُغُلٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَة»)

[3]. الحدید/23.

[4]. بقره/ 26.

[5]. انسان /3.

[6].  بقره /185.

[7]. ‏طه/ 50.

[8]. من لا يحضره الفقيه، ج‏4، ص188.

[9]. عنکبوت/ 69.

[10]. اللیل/ 5-7.

[11]. محمد/ 17.

[12]. تغابن/ 11.

[13]. النور/54.

[14]. الکهف/ 13.

Please publish modules in offcanvas position.