تفسیر سوره بقره 93/07/16

چاپ

درس تفسیر حضرت آیة الله حسینی بوشهری

موضوع کلی: سوره بقره                      تاریخ: 16 مهر 1393  

موضوع جزئی:تفسیر آیه 30                  مصادف با: 13 ذی‏ الحجه 1435                  سال: پنجم                      جلسه: 62

 

 

 

 

 

 

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

 

ادامه تفسیر آیه 30:

مرحوم ملا فتح الله کاشانی در کتاب منهج الصادقین احتمال دوم (منظور از ملائکه، کل ملائکه است) را انتخاب کرده، دلیل ایشان این است که جمع محلّی به الف و لام بر عموم دلالت دارد.

عده‏ای در مقام پاسخ از ایشان بر آمده و گفته‏اند: دلالت جمع محلّی به الف و لام بر عموم، به وضع نیست، نه «الف و لام» برای عموم وضع شده و نه مدخول آن که «ملائکة» باشد و نه مجموع لام و مدخول آن (الملائکة)، لذا هیچ کدام از اینها برای عموم وضع نشده‏اند بلکه عموم را باید از مقدمات حکمت (مولی در مقام بیان باشد، قرینه‏ای بر خلاف نباشد، قدر متقینی در کار نباشد و...) فهمید و مقدمات حکمت هم در ما نحن فیه، چنین اقتضایی را ندارد که گفته شود همه ملائکه، مورد نظر هستند؛ چون در میان فرشتگان گروهی هستند که فانی و مستغرق در خداوند متعال هستند و دائماً در حال تسبیح هستند و اساساً خود را نمی‏بینند تا در مقام قیاس خود با آدم بر آیند، لذا شرائط این فرشتگان اقتضاء نمی‏کند که بگویند: «أَ تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ»، هر چند سخن آنها جنبه اعتراض نداشته باشد و به خاطر درک حقیقت مطلب و رفع ابهام بوده باشد. بنابراین نمی‏توان گفت جمیع ملائکه مورد نظر هستند، اما اینکه کدام دسته از ملائکه مورد نظرند بحث دیگری است.

سؤال:

چرا خداوند متعال جریان جانشینی انسان را با ملائکه در میان گذاشت و بعد هم در ضمن آیاتی که بر پیامبر (ص) نازل کرده پیامبر (ره) را در جریان این امر قرار داده، فلسفه این کار چه بوده است و چه ضرورتی داشته است؟

پاسخ:

مفسرین در پاسخ از این سؤال چند احتمال را ذکر کرده‏اند که به شرح ذیل است:

احتمال اول: صاحب تفسیر منهج الصادقین می‏گوید: خداوند متعال می‏خواسته به انسان و فرشتگان بیاموزد که برتری و بزرگی کسی نباید مانع از مشورت شود، یعنی خداوند متعال می‏گوید: منِ خدا با این همه عظمت شما فرشتگان و پیامبر خودم را در جریان امور قرار می‏دهم لذا شما هم باید بدانید که در امور و کارها باید مشورت کنید.

احتمال دوم: این احتمال هم از طرف صاحب تفسیر منهج الصادقین مطرح شده، ایشان می‏گوید: گاهی انسان می‏خواهد کاری انجام دهد که ممکن است این کار، شرّ قلیلی داشته باشد و در کنار آن شرّ قلیل، خیر کثیری بر آن مترتب می‏شود و خداوند متعال می‏خواهد به فرشتگان بگوید: حال اگر چه به نظر شما خلقت انسان فساد و خونریزی را در پی خواهد شد اما خیر کثیری که بر آن مترتب می‏شود در مقابل شرّ قلیلی که در پی خواهد داشت قابل مقایسه نیست و خیر آن بیشتر است؛ زیرا پیامبرانی از نسل این انسان به پیامبری مبعوث می‏شوند و جهان آفرینش به اذن خداوند در قبضه قدرت انسان قرار می‏گیرد که اینها جزء موارد خیری است که بر خلقت انسان مترتب می‏شود، بنابراین نباید خیر کثیر را فدای شرّ قلیل کرد.

احتمال سوم: این احتمال در تفسیر المنار آمده و آن اینکه خداوند متعال با مطرح کردن جریانِ جانشینی انسان اعلام می‏کند که خداوند از پرسش درباره اسرار آفرینش کراهت ندارد و خداوند راضی است به اینکه بندگانش و فرشتگان الهی از اسرار آفرینش سؤال کنند و پاسخ بگیرند. البته این احتمال شبیه همان احتمال است لکن با این تفاوت که در احتمال اول بحث مشورت مطرح بود و در این احتمال، خداوند متعال می‏خواهد به فرشتگان و بندگان خود یاد بدهد که سؤال کردن از اسرار آفرینش اشکالی ندارد، بنابراین سؤال از حکمت و فلسفه امور، اشکالی ندارد.[1]

احتمال چهارم: وقتی بعضی از اسرار حکمت الهی بر فرشتگان با آن همه قُربی که به درگاه الهی دارند، مخفی باشد، به طریق اولی آن اسرار بر انسان مخفی خواهد بود. بنابراین انسان نباید انتظار کشف همه اسرار آفرینش را داشته باشد، پس خداوند متعال می‏خواهد به انسان بگوید: وقتی ملائکه من با این همه قربی که به من دارند بعضی از اسرار آفرینش را نمی‏دانند و با سؤال کردن در صدد رسیدن به پاسخ آن هستند، به طریق اولی اسرار آفرینش بر تو (انسان) که علمت نسبت به ملائکه محدودتر است پوشیده و مخفی خواهد بود.[2]

احتمال پنجم: طرح مسئله جانشینی انسان برای ملائکه تسلّی برای رسول اکرم (ص) است، به این بیان که ای پیامبر (ص) اگر کفار تو را اذیت می‏کنند و با تو محاجّه می‏کنند و دنبال دلیل هستند، تو نگران نباش؛ چون فرشتگان هم بعضی مسائل را نمی‏دانند و به دنبال دلیل و برهان هستند. پس اگر کسی دنبال دلیل بود باعث نگرانی تو نشود؛ چون منِ خدا هم مورد سؤال قرار می‏گیرم لکن سؤالی که فرشتگان از من می‏پرسند برای رفع ابهام و کشف حقیقت است، لذا اگر از تو هم سؤال می‏شود و هدفشان کشف حقیقت است نه از روی لجاجت، امری طبیعی است و اشکالی ندارد و به سؤال آنها پاسخ بده. صاحب المنار این امر را از پیامبر (ص) به همه رهبران دینی تسرّی داده و گفته همه رهبران دینی باید به سؤالِ دیگران گوش و از آن پاسخ دهند. [3]

احتمال ششم: مرحوم مغنیه در تفسیرِ الکاشف دیدگاه‏های خوبی را در رابطه با طرح مسئله جانشینی انسان از طرف خداوند متعال برای فرشتگان مطرح کرده است، ایشان می‏گوید: طرح این مسئله (سؤال فرشتگان و پاسخ خداوند متعال) به جامعه بشری می‏آموزد که آدمی در هر درجه‏ای از علم و قدرت و پاکدلی و حُسنِ نیت و خیرخواهی و امثال آن باشد نباید از سؤالِ دیگران هراسی داشته باشد بلکه باید میدان را برای گفتگو باز کند و از سؤالِ دیگران پاسخ دهد.[4]

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. تفسیر المنار، ج1، ص254-255.

[2]. همان.

[3]. همان.

[4]. تفسیر الکاشف، ج1، ص81.