درس تفسیر حضرت آیة الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: سوره بقره تاریخ: 19 فروردین 1393 موضوع جزئی:تفسیر آیه 34 مصادف با: 18 جمادی الثانی 1436 سال: پنجم جلسه: 71 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
ادامه تفسیر آیه34
«وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ أَبى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرينَ».[1]
بحث در این بود که آیا «ابلیس» از أجنّه است یا از ملائکه؟ عرض کردیم در این رابطه دو قول وجود دارد؛ قول اول این بود که «ابلیس» از أجنّه است، ادله این قول را در جلسه گذشته ذکر کردیم.
ادله قول دوم
قول دوم که از طرف شیخ طوسی (ره) و بعضی از علمای اهل سنت مثل طبری مطرح شده است این بود که «ابلیس» از ملائکه است.
دلیل اول
شیخ طوسی (ره) فرموده است که «کان» در آیه شریفه «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ أَبى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرينَ»[2] به معنای «صار» است لذا «ابلیس» از ملائکه بوده است که بعد از نافرمانی از دستور الهی از أجنّه گردید و بر فرض که گفته شود که «کان» به معنای «صار» نیست، جن بودن ابلیس با مَلَک بودن او منافاتی ندارد زیرا جن طایفهای از طوایف ملائکه میباشند و چون خازنان جنت و بهشت بودند و یا به خاطر پوشیدگی آنها از رؤیت چشم (دیده نشدن أجنّه با چشم چرا که جن به معنای چیزی که پنهان است) جن نامیده شدهاند.
اشکال: «کان» به معنای «صار» نیست زیرا معصیت خدا کردن و مخالف دستور خدا عمل کردن ماهیت را تغییر نمیدهد، شیخ طوسی (ره) فرمود است که «کان» به معنای «صار» است یعنی بعد از اینکه «ابلیس» از اطاعت دستور الهی مبنی بر سجده کردن بر آدم (ع) تخلف کرد از کافرین شد لکن ما عرض میکنیم که این سخن، صحیح نیست زیرا تخلف و گناه، ماهیت را تغییر نمیدهد لذا ما معتقدیم که بین جن و فرشته تفاوت ماهوی وجود دارد و این ماهیت عوض نمیشود.
دلیل دوم
شیخ طوسی (ره) در پاسخ از استدلال شیخ مفید (ره) [که گفته بودند که «ابلیس» نمیتواند از ملائکه باشد چون خداوند متعال برای «ابلیس» ذریه و فرزند قائل شده است در حالی که فرشتگان زاد و وَلد و ذرّیه ندارند] فرموده است که این مسأله با خبر واحد ثابت شده است و خبر واحد حجت نیست، بنابراین سخن شیخ مفید (ره) نمیتواند مَلَک بودن «ابلیس» را مورد خدشه قرار دهد. بر فرض که گفته شود که ابلیس دارای ذریه است باز هم به مَلَک بودن «ابلیس» خدشهای وارد نمیشود زیرا اشکال ندارد که خدای متعال در خصوص یکی از فرشتگانش (ابلیس) شهوت نکاح را برای او و برای تغلیظ تکلیف، قرار داده باشد؛ یعنی اگر در شخصی کشش و جاذبه شهوت باشد، تکلیفی که متوجه اوست سختتر است زیرا غرائض او را به یک سمت و عقل او را به سمت دیگری میکشاند و حفظ تکلیف خیلی سختتر است کما اینکه در روایت نیز آمده است: «إِنَّ اللَّهَ رَكَّبَ فِي الْمَلَائِكَةِ عَقْلًا بِلَا شَهْوَةٍ وَ رَكَّبَ فِي الْبَهَائِمِ شَهْوَةً بِلَا عَقْلٍ وَ رَكَّبَ فِي بَنِي آدَمَ كِلْتَيْهِمَا فَمَنْ غَلَبَ عَقْلُهُ شَهْوَتَهُ فَهُوَ خَيْرٌ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ مَنْ غَلَبَ شَهْوَتُهُ عَقْلَهُ فَهُوَ شَرٌّ مِنَ الْبَهَائِمِ».[3]
و آن چه که بر عصمت فرشتگان دلالت دارد، مربوط به خازنان آتش است، «عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اللَّه»[4] لذا بحث عصمت ذیل آن گروه از ملائک مطرح شده است که به عنوان حافظان و نگهبانان جهنم هستند و نه همه ملائکه لذا ممکن است که برخی از ملائکه نیز حالت نسیان داشته باشند.
اشکال: مرحوم شیخ مفید (ره) بر مدعای خود به خبر واحد استناد نکرده است تا گفته شود خبر واحد حجیت نیست بلکه مستند کلام شیخ مفید (ره) نص قرآن است که خداوند متعال فرموده است: «أَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِه»[5]، بنابراین، کلام شیخ مفید (ره) تمام است و ذرّیه داشتن «ابلیس» دلیل بر این است که جزء ملائکه نیست.
اما اینکه شیخ طوسی (ره) فرمود که اشکال ندارد که خدای متعال در خصوص یکی از فرشتگانش (ابلیس) شهوت نکاح را برای او و برای تغلیظ تکلیف، قرار داده باشد، درست نیست زیرا با توجه به اینکه فرشتگان معصوماند از اوامر الهی تخلّف نمیکنند و در این جا که «ابلیس» از فرمان پروردگار تخلف کرده است نشان دهنده این است که از فرشتگان نیست.
«والحمد لله رب العالمین»