سوره بقره آیه سی و پنج مورخ94/02/30

چاپ

درس تفسیر حضرت آیة الله حسینی بوشهری(دامت برکاته)

موضوع کلی: سوره بقره                                                                تاریخ: 30 اردیبهشت 1394

موضوع جزئی: تفسیر آیه 35                                                                        مصادف با: 1 شعبان 1436

سال: پنجم                                                                                                                        جلسه: 76

 

 

 

 

 

 

 

 

«الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

ادامه تفسیر آیه 35

«وَ قُلْنا يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَ كُلا مِنْها رَغَداً حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمينَ».[1]

(و گفتيم: «اى آدم! تو با همسرت در بهشت سكونت كن؛ و از(نعمتهاى) آن، از هر جا مى‌خواهيد، گوارا بخوريد؛ (اما) نزديك اين درخت نشويد؛ كه از ستمگران خواهيد شد.)

در جلسات گذشته در رابطه با واژگانی که در این آیه شریفه به کار رفته است سخن گفتیم، اکنون به چند نکته تفسیری در رابطه با این آیه، اشاره می‏کنیم:

1- با توجه به آیات دیگری که در قرآن آمده است و خدای متعال وعده داده است که «إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَه»[2]، (من در روى زمين، جانشينى ‌[ نماينده‌اى‌] قرار خواهم داد.) معلوم می‏‎شود که انسان برای سکونت در زمین آفریده شده است و چون زمین و عالَم ماده از ویژگی‎های خاصی برخوردار است لذا حضرت آدم (ع) باید برای ورود به این عرصه تمرین می‎کرد تا متوجه شود که زندگی در دنیا محدودیت‎هایی دارد بنابراین، خدای متعال نخست آدم (ع) را در آن جایگاه [بهشت غیر خلد] قرار داد تا در معرض تمرین و آزمایش قرار گیرد و بعد به این دنیا بیاید.

2- برخی از مفسرین گفته‎اند که این آیه نوعی تسلیت و دلداری به پیغمبر (ص) است که اگر حین تبلیغ و دعوت مردم، با مخالفت آنان مواجه شد نگران نباشد زیرا آیه نشان می‎دهد که بشر از ابتدای خلقت این‎گونه بوده است.

3- این آیه در مقام بیان و تفهیم آثار وضعی تخلف و معصیت است یعنی هر کار و عملی، عکس العملی دارد. لذا باید مراقب رفتارهای خود باشیم تا دچار آثار وضعیِ معصیت، مانند سقوط و هبوط نشویم هرچند با پذیرش توبه از جانب خداوند، آثار تکلیفی و عذاب از بین می‎رود.

4- اگر انسان دچار لغزش و خطا شد نباید نا امید شود چرا که راه توبه و بازگشت باز است و در نتیجه ممکن است انسان مورد عنایت خداوند قرار بگیرد.

اقوال، در رابطه «جنّة»

در رابطه با اینکه منظور از «جنة» چیست؟ چند قول مطرح شده است:

قول اول: منظور از جنّة، جنة خُلد که همان موعود انسان‎هاست، می‏باشد؛

قول دوم: منظور، جنة برزخی است؛

قول سوم: منظور، باغی از باغ‎های دنیا است؛

قول چهارم: عده‎ای از مفسرین گفته‎اند که نوع بهشت برای ما مشخص نیست. 

بررسی اقوال مذکور

نظر اکثر مفسرین این است که مقصود از «جنة» در آیه مذکور، جنة الخُلد نیست زیرا جنة الخلد، نعمت جاودانی ذات باری تعالی است. بعلاوه اینکه جنة الخلد جایگاه جولان دادن شیطان نیست و محیط عصیان نیست، قرآن نیز در این رابطه فرموده است: «لا لَغْوٌ فيها وَ لا تَأْثيم‏»[3]؛ نه بيهوده‌گويى در آن است و نه گناه.

برخی از مفسرین معتقدند که «جنة» در آیه مذکور، جنة دنیا و باغی از باغ‎های دنیاست، این مفسرین برای مدعای خود به روایت ذیل استدلال کرده‎اند.

عَنِ الْحَسَنِ بْنِ بَشَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ جَنَّةِ آدَمَ فَقَالَ: «جَنَّةٌ مِنْ جَنَّاتِ الدُّنْيَا تَطْلُعُ عَلَيْهِ فِيهَا الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ لَوْ كَانَتْ مِنْ جَنَّاتِ الْخُلْدِ مَا خَرَجَ مِنْهَا أَبَداً‌»[4]؛ حسن بن بشّار می‏گوید از امام صادق (ع) درباره جنّتی که آدم (ع) در آن سکونت داشته سؤال کردم، حضرت (ع) فرمود که منظور از آن جنّت، باغی از باغ‎های دنیاست که ماه و خورشید در آن طلوع می‎کند و منظور از «جنة» در آیه مذکور، جنة الخلد نیست زیرا اگر جنة الخلد، مورد نظر بود هرگز آدم (ع) از آن خارج نمی‎شد.

سؤالی که در این جا مطرح می‎شود این است که معنای سقوط و هبوط چیست؟

مفسّرین مذکور در پاسخ گفته‏‎اند که مقصود از سقوط، سقوط مکانی نیست بلکه سقوط مقامی است.

کلام علامه طباطبایی (ره)

مرحوم علامه طباطبایی (ره) و بعضی از بزرگان معاصر، هم جنة الخلد و هم جنة الدنیا را رد کرده‎اند. ادله‎ای که در ردّ جنة الخلد مطرح کرده‎اند همان ادله‎ای است که در بالا ذکر شد. اما در رابطه با جنّة الدنیا گفته‎اند که در دنیا بودن، مقام بالایی نیست تا هبوط و سقوط در آن تصور شود. همچنین گفته‎اند که الف و لام در «الجنة»، الف و لام عهد خارجی است که نشان دهنده این است که بهشت برای آدم، معهود بوده است؛ در حالی که معلوم نیست بهشت دنیایی برای آدم معهود باشد.

مهمترین استدلالی که در این رابطه مطرح کرده‏اند، این است که اوصافی که برای این بهشت ذکر شده است، نمی‎تواند از اوصاف دنیا باشد زیرا در سوره طه اوصافی برای این بهشت ذکر شده است که دنیا چنین اوصافی ندارد؛

«إِنَّ لَكَ أَلاَّ تَجُوعَ فيها وَ لا تَعْری* وَ أَنَّكَ لا تَظْمَؤُا فيها وَ لا تَضْحى‏»[5]؛(امّا تو در بهشت راحت هستى! و مزيّتش) براى تو اين است كه در آن گرسنه و برهنه نخواهى شد و در آن تشنه نمى‌شوى و حرارت آفتاب آزارت نمى‌دهد!

بحث جلسه آینده: اشکالی در رابطه با استدلال مذکور مطرح شده است که ان شاء الله در جلسه آینده ذکر خواهد شد.

«والحمد لله رب العالمین»



[1]. «البقره»: 35.

[2]. همان: 30.

[3]. «الطور»: 23.

[4]. علل الشرائع، ج2، ص600.

[5]. «طه»:119-118.