درس تفسیر حضرت آیتالله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: تفسیر سوره «بقره» تاریخ: 15 اردیبهشت 1395 موضوع جزئی: تفسیر آیه 42 مصادف با: 26 رجب 1437 سال تحصیلی: 95-94 جلسه:97 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
تفسیر آیه 42
«وَ لاَ تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَ تَكْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»[1]؛ و حق را با باطل نياميزيد! و حقيقت را با اينكه مىدانيد كتمان نكنيد.
خداوند متعال در این آیه شریفه، خطاب به عالمان یهود دو دستور را مطرح کرده و فرموده است که حق را با باطل نیامیزید و آن را پنهان نکنید. با توجه به این دو دستور مشخص میشود که در رفتار علمای بنی اسرائیل نوعی تحریف وجود داشته است، خداوند تبارک و تعالی نیز در توصیف این رفتار علمای بنی اسرائیل فرموده است: «مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ»[2]؛ بعضى از يهود، سخنان را از جاى خود، تحريف مىكنند.
حتی برخی از علمای یهود، پیغمبر (ص) را به عنوان یکی از مدعیان دروغین به مردم معرفی کردهاند؛ در حالی که این عملکِرد آنان از روی جهل و نادانی نبوده است بلکه نسبت به حق، آگاهی و شناخت داشتهاند اما به خاطر منافع زودگذر دنیا، حق را کتمان کردهاند لذا در پایان آیه شریفه، به قید «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» اشاره شده است.
وجوه متصور در رابطه با قید «و أنتم تعلمون»
بر اساس نظر برخی از مفسران مقصود از ذکر این قید یکی از چهار وجه ذیل است؛
وجه اول: علمای بنیاسرائیل نسبت به حق آگاهی و شناخت داشتهاند ولی آن را [حق] کتمان کردهاند.
وجه دوم: علمای بنیاسرائیل به وصف رسول گرامی اسلام (ص) علم داشتهاند، اما در عین حال اسم ایشان و حق بودن نبوت ایشان را کتمان میکردند.
وجه سوم: مقصود از قید «وانتم تعلمون»، مطلق علم است؛ بدین معنا که علمای بنی اسرائیل انسانهای بیسواد و جاهل نبودهاند لذا کتمان حق از جانب آنان پذیرفته نیست.
وجه چهارم: علمای بنی اسرائیل نسبت به تشخیص حق از باطل، علم داشتهاند، اما در عین حال حق را کتمان میکردند.
بنابراین، علمای بنی اسرائیل هرچند نسبت به حق بودن نبوت پیامبر اسلام (ص) و تطبیق تورات و انجیل با قرآن، علم و آگاهی داشتهاند اما از پذیرش حق سر باز میزدند لذا قید«وانتم تعلمون» نوعی توبیخ از ناحیه خداوند متعال است.
نکته دیگری که در رابطه با آیه مذکور (آیه 42) قابل ذکر است این است که بنی اسرائیل به دو گناه مبتلا شدند؛ اولین گناه آنان گمراهی و کفر نسبت به آیات الهی بود که این گناه اختصاص به علمای بنی اسرائیل ندارد بلکه بین آنها و مردم عادی مشترک است؛ گناه دوم که اختصاص به علمای یهود دارد این بود که با کتمان حق نه تنها خودشان گمراه شدند بلکه دیگران را نیز گمراه کردند و زمینه گمراهی دیگران را نیز فراهم کردند زیرا مردم به علما نگاه میکنند و از آنان الگو میگیرند.
خداوند متعال نیز هم خطر ضلالت را و هم خطر إضلال را گوشزد کرده است و در قرآن کریم هم اصل گمراهی [ضلالت] و هم کسانی که موجب گمراهی دیگران میشوند [اضلال] را محکوم کرده است که از آن جمله میتوان به آیات ذیل استناد کرد؛
1- «وَ جَحَدُوا بِهَا وَ اسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ»[3]؛ و آن را از روى ظلم و سركشى انكار كردند؛ در حالى كه در دل به آن يقين داشتند.
2- «فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ»[4]؛ هنگامى كه اين كتاب و پيامبرى را كه از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد به او كافر شدند.
3- «الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِيقاً مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ»[5]؛ كسانى كه كتاب آسمانى به آنان دادهايم، او [ پيامبر] را همچون فرزندان خود مىشناسند؛ (ولى) جمعى از آنان، حق را آگاهانه كتمان مىكنند.
بنابراین، در برخی از موارد به جای اینکه «علم»، چارهساز و راهگشا باشد موجب حجاب میشود زیرا در چنین علمی اخلاص وجود ندارد لذا امام (ره) نیز در تعبیری فرموده است: «العلم هو الحجاب الاکبر».
پس، تحریفکنندگان قرآن و کتمانکنندگان حقایق، بدترین ستم را روا داشتهاند زیرا دوام مسیحیتِ محرَّف و یهودیتِ محرَّف با این عمل زیر سؤال رفته است لذا اگر مبلغان مسلمان به آنچه که میگویند عامل باشند و مردم نیز راه علمای عامل را در پیش گیرند، دیگر فضایی برای جولان دیگران باقی نخواهد ماند.
در قرآن کریم در مذمت کتمانکنندگان حق، آیاتی وارد شده که از آن جمله میتوان به آیات ذیل اشاره کرد؛
1- «إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَ الْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولئِكَيَلْعَنُهُمُاللَّهُوَيَلْعَنُهُمُاللاَّعِنُونَ»[6]؛ كسانى كه دلايل روشن و وسيله هدايتى را كه نازل كردهايم، بعد از آنكه در كتاب براى مردم بيان نموديم، كتمان كنند، خدا آنها را لعنت مىكند و همه لعنكنندگان نيز آنها را لعن مىكنند.
2- «إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَ يَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً أُولئِكَمَايَأْكُلُونَفِيبُطُونِهِمْإِلاَّالنَّارَوَلاَيُكَلِّمُهُمُاللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لاَ يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ*أُولئِكَالَّذِينَاشْتَرَوُاالضَّلاَلَةَبِالْهُدَىوَالْعَذَابَبِالْمَغْفِرَةِفَمَاأَصْبَرَهُمْعَلَىالنَّارِ* ذلِكَبِأَنَّاللَّهَنَزَّلَالْكِتَابَبِالْحَقِّوَإِنَّالَّذِينَاخْتَلَفُوافِيالْكِتَابِ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ»[7]؛ كسانى كه آنچه را خدا از كتاب نازل كرده است كتمان مىكنند و آن را به بهاى كمى مىفروشند آنها جز آتش چيزى نمىخورند (و هدايا و اموالى كه از اين رهگذر به دست مىآورند، در حقيقت آتش سوزانى است.) و خداوند، روز قيامت، با آنها سخن نمىگويد و آنان را پاكيزه نمىكند و براى آنها عذاب دردناكى است. اينان، همانهايى هستند كه گمراهى را با هدايت و عذاب را با آمرزش، مبادله كردهاند؛ راستى چقدر در برابر عذاب خداوند، شكيبا هستند. اينها به خاطر آن است كه خداوند، كتاب (آسمانى) را به حق (و توأم با نشانهها و دلايل روشن،) نازل كرده و آنها كه در آن اختلاف مىكنند (و با كتمان و تحريف، اختلاف به وجود مىآورند،) در شكاف و (پراكندگى) عميقى قرار دارند.
به تعبیر برخی از مفسران کمتر گناهی مانند کتمان حق وجود دارد که خداوند متعال در رابطه با آن هشت تهدید پیدرپی آورده باشد، البته این تهدیدات تنها منحصر به بنی اسرائیل نیست زیرا قرآن اختصاص به طایفه و زمان خاصی ندارد لذا اگر کسی حق را با باطل آمیخته سازد و حق را پنهان کند، این تهدیدات شامل او نیز خواهد شد.
«والحمد لله رب العالمین»