درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری موضوع کلی: عرق جنب از حرام- مسئله207 تاریخ: 30 دی 1391 موضوع جزئی: اقوال و بررسی آنها مصادف با: 7 ربیع الاول 1434 سال: چهارم جلسه: 47 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
مسئله 207: «إذا اجنب مِن حرامٍ ثمّ مِن حلالٍ أو مِن حلالٍ ثمّ مِن حرامٍ فالظّاهر نجاسةُ عرقِه ایضاً خصوصاً فی الصّورة الاولی»، مرحوم سید مسئلهای را طرح میکنند که اگر کسی نخست از حرام و سپس از حلال جنب شد، یا ابتدا از حلال و سپس از حرام جنب شد، ظاهر این است که عرق او نجس است خصوصاً در صورت اول که ابتدا از حرام و سپس از حلال جنب شده است.
گفتیم سخن سید مبتنی بر چند مطلب است:
مطلب اول این است که در صورتی فرع مذکور مطرح میشود که قائل به نجاست عرق جنب از حرام باشیم.
مطلب دوم این است که تعدد جنابت را بپذیریم، یعنی قبول کنیم که اگر کسی یک بار جنب شد و غسل نکرد و دوباره خود را جنب کرد، امکان اطلاق جنابت بر او وجود دارد اما اگر جنابت را به وجود خارجی آن دانستیم و با یک بار جنب شدن، جنابت صدق کند و بعد عنوان جنابت بر آن منطبق نباشد، جایی برای طرح این مسئله نیست.
پس اگر قائل شدیم عرق جنب از حرام نجس نیست و همچنین قائل شدیم که تعدد در جنابت، معنی ندارد از باب سالبه به انتفاء موضوع، زمینهای برای طرح این مسئله باقی نمیماند؛ حتی اگر یکی از این دو مطلب را پذیرفتیم باز هم زمینه برای طرح این مسئله فراهم نیست.
تفصیل بحث: اگر قائل شدیم جنابتی که در روایات وارد شده جنابتی است که در موضوع حکم به نجاست اخذ شده (در صورتی که از حرام باشد) یا جنابتی است که در موضوع حکم به طهارت، یعنی طهارت عرق شخص، اخذ شده (در صورتی که از حلال باشد) اشکالی نیست در اینکه اعتبار جنابت به وجود اول است، یعنی اگر از حرام باشد حکم به نجاست عرقش میشود ولی اگر از حلال باشد حکم به طهارت آن میشود، زیرا جنابت بعد از جنابت وجهی ندارد و این نکته را گفتیم که معلول به اسبق عللش نسبت داده میشود، مثل اینکه شما روی هیزم نفت ریخته و کبریت زدهاید و وقتی برای بار دوم نفت میریزید با اینکه ممکن است آتش را شعلهورتر کند ولی تأثیری ندارد و احداث آتش با همان نفت اول و کبریت اول صورت گرفته است، پس جنابت در فرض اول به عمل حرام سابق استناد داده میشود، اما عمل ثانی مسبِّب جنابت نیست.
ولی اگر قائل شدیم جنابتی که در روایات وارد و در موضوع حکم اخذ شده به عنوان مشیر به سبب است نه به عنوان جنابت یعنی گویا روایات دلالت میکند بر اینکه اگر سبب جنابت، حرام شد، به نجاست عرق جنب از حرام حکم میشود و برای نماز مانعیت ایجاد میکند و اگر سبب جنابت، حلال شد، به نجاست و مانعیت حکم نمیشود. معنی این فرض این است که دو سبب و دو فعل صادر شده که یکی حرام و دیگری حلال است، در اینجا هم معنی این است که عرق جنب از حرام، نجس است چه جنب از حرام، مقدم شود و چه مؤخر، چون در روایات به مسئله سبب اشاره شده و در اینجا سبب جنابت، دو فعل است که یکی از راه حلال و دیگری از راه حرام است، پس سبب جنابت دو چیز است؛ یکی حرام و دیگری حلال، اعم از اینکه حرام مقدم باشد یا مؤخّر، پس عرق جنب از آن حرام نجس است. بنابراین ظاهر عبارت مرحوم سید گویا عنوان مشیر به سبب است که فرموده عرق شخص جنب از حرام نجس است چه جنابت از حرام مقدم باشد و چه مؤخر باشد.
مسئله 208: «المجنب من حرامٍ اذا تیمّم لعدم التمکن من الغسل فالظاهر عدم نجاست عرقه و إن کان الاحوط الاجتناب عنه ما لم یغتسل و إذا وجد الماء و لم یغتسل بعده فعرقه نجسٌ لبطلان تیمّمه بالوجدان»[1]؛ میفرماید: کسی که از حرام جنب شد اگر به خاطر عدم تمکن از غسل تیمم کرد، ظاهراً عرق این شخص نجس نیست، یعنی تیمم، حکم طهارت مائیه را دارد که اگر این شخص جنب از حرام میشد و غسل میکرد عرق بعد از غسل عنوان نجاست را نداشت لذا وقتی هم که به جای غسل، تیممم کند عرقش نجس نیست، گرچه احوط اجتناب از این عرق است، تا زمانی که غسل نکرده است. اما زمانی که آب پیدا کرد و هنوز غسل نکرده عرق او نجس است، زیرا با دسترسی به آب تیمم او باطل است.
در اینجا سه احتمال وجود دارد:
احتمال اول:
اثر تیمم عبارت است از اباحه، یعنی همین که تیمم کردیم مجوّز برای نماز پیدا میکنیم و تیمم، «المبیح للصلوة» میباشد و مس قرآن و دخول در مسجد و امثال آن- از مواردی که متوقف بر طهارت است- جایز است. بنا بر این احتمال در عین حال که تیمم حالت مبیح بودن و مجوز داشتن برای این موارد را دارد، شخص بر جنابت باقی است، یعنی اعتبار و اثر تیمم در همین حد است که مبیح برای نماز و امثال آن است اما جنابت باقی است و با بقاء بر جنابت و عدم حصول طهارت واقعیه، عرق آن شخص نجس است.
بررسی احتمال اول:
به نظر میرسد که این احتمال مخالف نص کتاب و روایات است، چون هم کتاب و هم روایات، تیمم را احد الطهورین میدانند، مثلاً آیه شریفهی «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاَةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ وَ إِنْ كُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ مِنْهُ مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَ لِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ »[2] که در ذیل آن عبارت «وَ لكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ» آمده است دلالت دارد بر اینکه فلسفه وجودی تیمم هم مثل فلسفه وجودی غسل، طهارت است.
در روایات هم به این مطلب اشاره شده: زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: «إِنَّ التَّيَمُّمَ أَحَدُ الطَّهُورَيْنِ».[3]
لذا اگر بنا باشد که بعد از تیمم، جنابت همچنان باقی باشد با تعبیرات معصوم (ع) نمیسازد، زیرا از یک طرف میفرمایند: «لَا صَلَاةَ إِلَّا بِطَهُورٍ»[4] و از طرف دیگر هم گفتهاند اگر کسی با تیمم نمازش را بخواند صحیح است پس معنایش این است که چون با طهور نماز خوانده، نماز صحیح است لذا عنوان طهارت دارد و اینکه میگویید جنابت همچنان باقی است معنی ندارد. در نتیجه احتمال اول، که بگوییم تیمم، مبیح و مجوز برای نماز و امثال آن است و جنابت همچنان باقی است، قابل قبول نیست.
احتمال دوم:
اثر تیمم، عبارت از رفع حدث جنابت است تا زمانی که آب پیدا نشده، در نتیجه تیمم، رافع جنابت است اما رافعیت آن «محدود و موقت» است که منحصر به ظرف فقدان ماء است. لذا وقتی تیمم کرد، اگر بعد از آن عرقی از او خارج شود نجس نیست.
این احتمال هم محل بحث است زیرا از احتمالاتی است که ظاهر ادله با آن سازگاری ندارد.
احتمال سوم:
اثر تیمم، اباحه برای دخول در نماز است و طهارت نیز حاصل میشود ولی جنابت باقی است و جنابت هم موقتاً مرتفع نمیشود بر خلاف احتمال دوم که جنابت موقتاً بر طرف میشد، پس آثار غسل که عبارت از دخول در نماز و مس کتاب الله و امثال آن است بر تیمم بار میشود اما عرقی که بعد از تیمم از شخص خارج میشود نجس است، چون نجاست عرق، از آثار جنابت است و فرض ما این است که جنابت باقی است، زیرا از ادله استفاده نمیشود که تیمم بدل از غسل، رافع جنابت باشد بلکه ادله بر کفایت و بدلیت در مطهریت دلالت دارد، اما اینکه طهارت ترابیه همه آثار طهارت مائیه را داشته باشد یعنی رافع جنابت هم باشد، معلوم نیست.
«والحمد لله رب العالمین»
[1]. عروة الوثقی، ج1، ص72.
[2]. مائده/6.
[3]. حرّ عاملى، وسائل الشيعة، ج3، ص386، باب 23 من ابواب أن المتيمم يستبيح ما يستبيحه المتطهر بالماء.
[4]. همان، ج1، ص315، باب 9 من ابواب وجوب الاستنجاء و إزالة النجاسات للصلاة.