|
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
خلاصه جلسه گذشته:
سخن در این بود که آیا ازاله نجاست از مسجد واجب است یا نه؟ دلیل اول را که اجماع ادعا شده از طرف شیخ طوسی، ابن ادریس و شهید اول بود ذکر کردیم، لکن گفته شد صاحب مدارک و صاحب حدائق با این اجماع مخالفت کرده و ازاله نجاست از مسجد را واجب ندانستهاند و صاحب حدائق در این زمینه به روایتی هم تمسک کرده که در جلسه گذشته به آن روایت و پاسخ از آن اشاره کردیم.
حال باید ببینیم از ناحیه کتاب و سنت دلیلی بر وجوب ازاله نجاست از مسجد اقامه شده یا نه؟
دلیل دوم: کتاب
«وَ إِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَنْ لاَ تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْقَائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ»[1] (به خاطر بياور) زمانى را كه جاى خانه (كعبه) را براى ابراهيم آماده ساختيم (تا خانه را بنا كند؛ و به او گفتيم:) چيزى را همتاى من قرار مده! و خانهام را براى طوافكنندگان و قيامكنندگان و ركوعكنندگان و سجودكنندگان پاك ساز.
کیفیت استدلال به این آیه به این نحو است که گفته شود:
الف) «طهِّر» به معنای ازاله نجاست است.
ب) «طهِّر» امر است و امر ظهور در وجوب دارد.
ج) بین مسجد الحرام و سایر مساجد فرقی نیست، یعنی در اینجا قول به فصل هم وجود ندارد که کسی بگوید وجوب ازاله نجاست مخصوص مسجد الحرام است ولی حکم سایر مساجد متفاوت است.
نتیجه اینکه ازاله نجاست از مسجد واجب است.
بررسی دلیل دوم:
اشکالی که به این استدلال شده این است که ما هم قبول داریم امر به تطهیر متوجه حضرت ابراهیم (ع) شده اما سؤال این است که آیا خطاب «طهِّر» که در عصر حضرت ابراهیم (ع) و حضرت اسماعیل (ع) به این دو بزرگوار متوجه شده همان طهارت به معنای اصطلاحی است که به معنای ازاله نجاست و شستن میباشد یا اینکه مراد از تطهیر در عصر حضرت ابراهیم (ع) معنای اصطلاحی آن نبوده بلکه یک معنای لغوی مورد نظر بوده و معنای لغویِ تطهیر، تنظیف است؟ پس احتمال دارد مقصود از «طهِّر» در این آیه شریفه معنای لغوی آن که تنظیف است باشد.
امام (ره) هم میفرماید: «لا يبعد أن يكون المراد من «التطهير» فيها هو التنظيف العرفي و الكنس، لا التطهير من النجاسة»[2]؛ بعید نیست مراد از تطهیر در این آیه شریفه نظافت عرفی و جارو کشیدن و امثال آن باشد نه تطهیر از نجاست. پس اگر منظور از تطهیر، معنای لغوی آن که تنظیف است باشد استدلال به این آیه تمام نیست و نمیتواند وجوب ازاله نجاست از مسجد را ثابت کند.
دلیل سوم: روایات
روایت اول: صحیحه علی بن جعفر
عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: «سَأَلْتُهُ عَنِ الدَّابَّةِ تَبُولُ فَيُصِيبُ بَوْلُهَا الْمَسْجِدَ أَوْ حَائِطَهُ أَ يُصَلَّى فِيهِ قَبْلَ أَنْ يُغْسَلَ؟ قَالَ: إِذَا جَفَّ فَلَا بَأْسَ»[3]؛ علی بن جعفر از برادر بزرگوارشان موسی بن جعفر (ع) درباره چهارپا سؤال میکند که بول میکند و بول او به مسجد یا دیوار آن اصابت میکند، آیا شخصی که بول کردن چهارپا در مسجد را مشاهده کرده میتواند قبل از اینکه محل آلوده شده به بول را بشوید در آنجا نماز بخواند؟ حضرت (ع) فرمودند: اگر خشک شده باشد مشکلی ایجاد نمیکند.
تقریب استدلال به این روایت به این نحو است که گفتهاند این صحیحه ظهور دارد در اینکه اصل وجوب ازاله نجاست برای راوی یک مسئله ارتکازی و امری مفروغٌ عنه بوده و تنها تردیدی که سائل (علی بن جعفر) داشته تردید از ناحیه وقت ازاله است که ازاله نجاست باید قبل از نماز صورت گیرد یا بعد از آن؛ یعنی نخست باید مکانی را که بول به آنجا اصابت کرده بشوید و بعد نماز بخواند (وجوب فوری ازاله نجاست) یا ابتدا نماز بخواند سپس آن مکان را بشوید (عدم وجوب فوری ازاله)؟
پس بنابراین با توجه به اینکه:
اولاً: اصل مسئله (وجوب ازاله نجاست از مسجد) برای سائل مفروغٌ عنه بوده و از ناحیه امام (ع) هم در مقام پاسخ، ردع و منعی نیامده، یعنی حضرت (ع) نفرمودهاند: ازاله نجاست از مسجد لازم نیست، لذا حضرت (ع) هم با عدم منع و ردع، فهم سائل (وجوب ازاله نجاست از مسجد) را تقریر کردهاند.
ثانیاً: سؤال به خاطر تردیدی بوده که برای سائل پیش آمده که آیا وجوب ازاله نجاست از مسجد فوری است یا نه.
نتیجه گرفته میشود ازاله نجاست از مسجد واجب است.
برای تبیین این استدلال تکملهای را اضافه میکنیم و آن این است که بگوییم «دابة» در لغت چهارپا است و نوع چهارپا به اسب، الاغ، قاطر، گاو، گوسفند و امثال آن اطلاق میشود، البته چهارپا عنوان عامی است که کلب و امثال آن را هم شامل میشود اما اطلاق کلمه «دابه» در حیوانات مذکور است و بول این حیوانات پاک است، پس علت سؤالِ سائل (علی بن جعفر) در عین حال که نوعاً بول «دابة» پاک است این بوده که ممکن است ایشان احتمال نجاست این ابوال را میداده یا اینکه معتقد به نجاست آنها بوده است کما اینکه در بعضی از اخبار- حتی اخبار وارده از طریق شیعه- ابوال این دوابّ نجس دانسته شده است، البته ما سابقاً در بحث نجاسات، این اخبار را حمل بر تقیه کردیم؛ چون بعضی از عامه به نجاست بول این دواب معتقدند لذا گفتیم اگر از لسان معصوم (ع) هم استفاده میشود که بول اینها مشکل دارد از باب تقیه است.
پس تکمیل استدلال این شد که سائل (علی بن جعفر) ازاله نجاست از مسجد را مفروغٌ عنه قرار داده سپس از بول «دابه» سؤال میکند در عین حالی که بول «دابة» به حسب ظاهر پاک است و این یا به خاطر این بوده که ایشان احتمال نجاست این ابوال را میداده یا اینکه معتقد به نجاست آنها بوده است لذا تردید سائل فقط از این ناحیه بوده که آیا ازاله نجاست از مسجد واجب فوری است یا نه؟ امام (ع) در مقام پاسخ ردع و منعی نکرده و فرمودهاند: اگر خشک شود مشکلی ایجاد نمیکند.
بررسی صحیحه علی بن جعفر:
این روایت مشکل سندی ندارد اما اشکالی که متوجه این روایت است این است که ممکن است گفته شود وجه سؤال این نیست که شما تقریر کردید که سؤالِ سائل به خاطر تردید او در وجوب فوری یا غیر فوری ازاله نجاست میباشد و وجوب ازاله نجاست برای او امری مفروغٌ عنه بوده، چون ممکن است وجه سؤال چیز دیگری مثل ترجیح احد المستحبین بر دیگری باشد؛ به این بیان که در واجبات موسَّع، مستحب است انسان به خواندن نماز اول وقت مبادرت کند لذا خواندن نماز اول وقت مستحب است کما اینکه تنظیف مسجد هم امر مستحبی است، پس از یک طرف مبادرت به نماز اول وقت در واجب موسع، مستحب است و از طرف دیگر هم تنظیف مسجد یک امر مستحب است و سؤال سائل این بوده که کدام یک از این دو مستحب را مقدم بدارم؟ آیا ابتدا نماز بخوانم یا ابتدا مسجد را تنظیف کنم سپس نماز بخوانم؟ حضرت (ع) هم فرمودهاند: اگر بول خشک شده باشد اشکالی ندارد که ابتدا نمازت را بخوانی. نه اینکه گفته شود وجوب ازاله نجاست از مسجد مفروغٌ عنه بوده و سؤالِ سائل از فوری بودن یا نبودن ازاله نجاست از مسجد است.
نکته: این نکته را توجه داشته باشید که سائل، علی بن جعفر است که یک شخص معمولی نبوده بلکه یک فقیه کامل و آشنا به احکام شرعیه بوده و حکم بول دابه را میدانسته، بنابراین اینکه گفته شود ایشان احتمال نجاست ابوال دواب را میداده یا معتقد به نجاست آنها بوده لکن در فوریت و عدم فوریت ازاله تردید داشته سخن صحیحی نیست، بحث تقیه هم در اینجا مطرح نمیشود چون علی بن جعفر از برادر خود موسی بن جعفر (ع) سؤالی را پرسیده و حضرت (ع) هم پاسخ دادهاند و نیازی به تقیه نبوده است.
مؤید این مطلب این است که اگر در نظر سائل، بول چهارپا محکوم به نجاست بود نباید با تفصیل امام (ع) (اگر خشک باشد مشکلی ندارد که مفهوم آن این است که اگر مرطوب باشد باید برطرف شود) قانع شود، چون اگر ازاله نجاست از مسجد واجب باشد فرقی بین خشک و تر بودن آن نیست، پس اینکه امام (ع) بین صورت جفاف و غیر آن تفصیل میدهند و علی بن جعفر سکوت میکند دال بر این است که بول «دابه» محکوم به نجاست نیست بر خلاف جایی که خود سائل (علی بن جعفر) به طهارت بول دابه معتقد باشد و در عین حال که میداند ابوال دوابّ، پاک است سؤال میکند لذا در این صورت بین خشک بودن و خشک نبودن بول دابه فرق است و آن این است که اگر مرطوب باشد بوی بد و رایحه کریهه دارد لذا باید برطرف شود چون یک نوع اهانت به مسجد تلقی میشود و با شرافت مسجد سازگار نیست ولی زمانی که بول، خشک شده باشد آن بوی بد را ندارد لذا مستحب است انسان ابتدا نماز اول وقت را بخواند سپس آن مکان را بشوید.
نتیجه این که این روایت (صحیحه علی بن جعفر) نمیتواند مدعای ما را که وجوب ازاله نجاست از مسجد بود، ثابت کند.
«والحمد لله رب العالمین»