موضوع کلی: فصلٌ فی المطهّرات تاریخ: 7 آذر 1394 موضوع جزئی: الثالث من المطهّرات، الشمس-تطهیر حصیر و بوریای متنجّس به وسیله خورشید مصادف با: 16 صفر 1437 سال تحصیلی: 95-94 جلسه: 17 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
خلاصه جلسه گذشته
عرض شد که خورشید از مطهِّرات است و مطهِّریت آن تعمیم دارد، یعنی علاوه بر زمین غیر زمین، را نیز شامل میشود و از غیر زمین نیز فقط غیر منقول به وسیله تابش خورشید تطهیر میشوند، ولی تطهیر اشیاء منقول به وسیله خورشید ممکن نیست و باید به وسیله آب [یا در مواردی با یکی دیگر از مطهرات،] تطهیر شوند. البته از منقولات، حصیر و بوریا استثناء شدهاند و گفته شده است که حصیر و بوریای نجس با اینکه منقولند، به وسیله خورشید پاک میشوند.
تطهیر حصیر و بوریا به وسیله خورشید
مرحوم سید (ره) نوشته است: «و لا تطهر من المنقولات إلا الحصر و البواري فإنها تطهرهما أيضا على الأقوى»[1]؛ خورشید پاک کننده منقولات نیست مگر حصیر و بوریا که خوشید قابلیت تطهیر آنها را دارد.
برای این مطلب (تطهیر حصیر و بوریا به وسیله خورشید) دو دلیل اقامه شده است:
دلیل اول: روایات
روایت اول، روایت ابوبکر حضرمی بود که در جلسه گذشته ذکر و بررسی شد. روایت دومی که برای استثناء حصیر و بوریا به آن استناد شده است، روایت صحیحه علی بن جعفر (ع) است:
عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ(ع) فی حدیث؛ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْبَوَارِي يُصِيبُهَا الْبَوْلُ هَلْ تَصْلُحُ الصَّلَاةُ عَلَيْهَا إِذَا جَفَّتْ مِنْ غَيْرِ أَنْ تُغْسَلَ؟ قَالَ: «نَعَمْ لَا بَأْس»[2]؛ علی بن جعفر (ع) از امام کاظم (ع) سؤال کرده است که آیا بر روی بوریایی که به وسیله بول نجس شده است و بدون اینکه شسته شود، خشک شده است، میشود نماز خواند؟ حضرت (ع) فرموده است که اشکالی ندارد.
مورد سؤال در این روایت، در رابطه با جواز صلاة است. سائل در این روایت از حضرت (ع) سؤال کرده است که آیا بر بوریایی که بول به آن اصابت کرده است و سپس خشک شده است، بدون اینکه شسته شود، میتوان نماز خواند؟ حضرت (ع) نیز در پاسخ فرموده است: «اشکالی ندارد». یکی از ارکان نماز، سجده است که باید بر روی مکان پاک انجام شود لذا با توجه به پاسخ حضرت (ع) که فرموده است: «نماز بر بوریایی که بول به آن اصابت کرده است و خشک شده است، اشکال ندارد»، به پاک شدن آن بوریا به وسیله تابش خورشید حکم میشود.
اشکالات وارد شده بر این استدلال به روایت علی بن جعفر (ع)
اشکال اول: اشکالی که به استدلال به این روایت وارد شده است، این است که در روایت، عبارت «إذا جفّت» آمده است، ولی به «شمس»، اشارهای نشده است، در حالی که به صرف خشک شدن نجاست، طهارت حاصل نمیشود، بلکه خشک شدنی مورد نظر است که به وسیله تابش خورشید حاصل شود لذا این روایت مطلق است و مشخص نیست که آیا خشک شدن به وسیله خورشید صورت گرفته یا توسط چیز دیگری حاصل شده است.
پاسخ: پاسخ این است که با توجه به قاعده اصولیِ «حمل مطلق بر مقیّد»، گفته میشود که اطلاق روایت مذکور (روایت علی بن جعفر) به وسیله روایاتی که حالت جفاف و خشکی را ناشی از تابش خورشید دانسته است [، مثل صحیحه زراره و موثقه عمار ساباطی،] تقیید میخورد لذا خشک بودنی در طهارت تأثیرگذار است که ناشی از تابش خورشید باشد.
اشکال دوم: در روایت مذکور، عبارت «هَلْ تَصْلُحُ الصَّلَاةُ عَلَيْهَا»، آمده که در آن واژه «علی» به کار رفته است، هرچند استفاده از واژه «علی» مُشعِر به این معناست که صلاة و از جمله سجده، بر مکان مورد نظر صلاحیت دارد، ولی این اشعار به مرتبه ظهور نمیرسد زیرا استفاده از واژه «علی» متعارف است و تنها محدود به سجده نیست؛ به طوری که انسان میتواند مکانی را برای نماز قرار دهد (، مثلاً در مکانی که نجاست در آنجا هست نماز بخواند)، ولی بر محل پاکی سجده کند. به تعبیر روشنتر، واژه «علی» در مورد مکان به کار برده میشود و مکان اعم از محل سجده و غیر آن است لذا اینکه امام (ع) فرموده است نماز خواندن در آن مکان اشکال ندارد، بر اینکه محل سجده پاک شده است، دلالت ندارد زیرا چه بسا شخص در مکان نجسی نماز بخواند، ولی بر مکان پاکی سجده کند و اینکه حضرت (ع) فرموده است نماز خواندن اشکال ندارد، حاکی از این است که در عین حال که آن محل نجس است، نماز خواندن بر آن مکان نجس، اشکال ندارد و تنها چیزی که باید پاک باشد، محل سجده است.
شاهد بر این مطلب نیز صحیحه زراره است:
عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع)؛ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الشَّاذَكُونَةِ يَكُونُ عَلَيْهَا الْجَنَابَةُ أَ يُصَلَّى عَلَيْهَا فِي الْمَحْمِلِ؟ قَالَ (ع): «لَا بَأْسَ»[3]؛ زراره گفت از امام باقر (ع) در مورد شاذکونه (نوعی پارچه یا لباسی است که در یمن میسازند) که جنابت به آن اصابت کرده است، سؤال کردم که آیا میتوان بر روی آن شاذکونة نماز خواند؟ حضرت (ع) فرمود: «اشکالی ندارد».
در این روایت، لفظ «علی»، الزاماً به معنای سجده بر محل جنابت نیست چون امکان دارد شخص بر محل نجس نماز بخواند، ولی سجده بر محل دیگری [پاکی] واقع شده باشد. پس واژه «علی»، الزاماً برای محل سجده به کار نمیرود، بلکه ظهور در این دارد که نماز خواندن بر محل نجس جایز است؛ به این معنی که سائل سؤال کرده است که آیا میتوان بر شاذکونة که جنابت به آن اصابت کرده است، نماز خواند؟ حضرت (ع) فرموده است که اشکالی ندارد.
گفته شده است که در این صورت که واژه «علی»، الزاماً برای محل سجده به کار نمیرود، مجالی برای استدلال به روایت علی بن جعفر (ع) باقی نخواهد ماند و نیازی به تقیید کلمه «جفّت» و منحصر دانستن آن به خشک شدن از طریق تابش خورشید نخواهد بود زیرا اگر مکان نجس به وسیله غیر خورشید نیز خشک بشود، نماز خواندن در آنجا جایز خواهد بود چون عرض شد که آنچه لازم است پاک باشد، محل سجده است زیرا مکان نماز خواندن لازم نیست که پاک باشد و صرف خشک بودن نجاست آن، کافی است لذا فرقی نمیکند که خشک شدن از طریق تابش خورشید حاصل شده باشد یا از طریق دیگری حاصل شده باشد.
مرحوم آقای خویی (ره) و آقای حکیم (ره) نیز معتقدند که استدلال به روایت علی بن جعفر (ع) بر مدعا (تطهیر حصیر و بوریا به وسیله خورشید)، تمام نیست.
پاسخ: آیتالله فاضل (ره) در کتاب تفصیل الشریعة فی شرح تحریر الوسیلة، اشکال مذکور را نپذیرفته است و گفته است که اگر گفته شود که روایت علی بن جعفر (ع) در جواز نماز خواندن [از جمله سجده که یکی از اجزاء صلاة است] بر مکان نجسی که با تابش خورشید پاک شده است، ظهور ندارد و از این طریق استدلال به روایت زیر سؤال برده شود، لازمهاش این است که استناد به بسیاری از روایات، زیر سؤال خواهد رفت لذا این امر ضرری به ظهور وارد نمیکند. بنابراین، عرض میشود که عبارت: «هَلْ تَصْلُحُ الصَّلَاةُ عَلَيْهَا»، شامل سجده نیز میشود.
دلیل دوم بر تطهیر حصیر و بوریا به وسیله خورشید
دلیل دیگر این است که بر فرض که روایات مذکور، پذیرفته نشود، به استصحاب [استصحاب تعلیقی نه استصحاب تنجیزی] تمسک میشود؛ به این بیان که گفته میشود حصیر و بوریا قبل از اینکه از حالت گیاه بودن خارج شود و به شکل حصیر و بوریا درآید، از ملحقات زمین بود و تطهیر آن به وسیله خورشید ممکن بود و اکنون که به صورت بوریا و حصیر درآمده است، شک هست که آیا با تابش خورشید پاک میشود یا پاک نمیشود که حصول طهارت سابق استصحاب میگردد و به طهارت حصیر و بوریای نجس به وسیله تابش خورشید، حکم میشود. به تعبیر روشنتر، با استفاده از استصحاب تعلیقی، حکم حالت وصل [یعنی زمانی که حصیر و بوریا، گیاه بودند] ،در حالت فصل [یعنی الان که حصیر و بوریا از گیاه بودن جدا شدند]، جاری میشود.
اشکال به دلیل دوم: اشکال این است که بین دو استصحاب تنجیزی [استصحاب مصطلح که حالت سابقه آن یقین و حالت لاحقه آن شک است] و تعلیقی معارضه ایجاد میشود و اگر بین این دو استصحاب تعارض حاصل شود، تساقط میکنند و در نتیجه به قاعده طهارت رجوع میشود.
پاسخ: اساساً استصحاب تعلیقی پذیرفته نیست لذا دو استصحاب نیست تا گفته شود که بین آن دو استصحاب تعارض به وجود میآید و تساقط میکنند و باید به قاعده طهارت رجوع شود، بلکه یک استصحاب بیشتر نیست و آن استصحاب تنجیزی است. بر فرض پذیرش استصحاب تعلیقی و تعارض بین دو استصحاب تعلیقی و تنجیزی، هر دو تساقط میکنند و به قاعده طهارت رجوع نمیشود، بلکه باید به عمومات و اطلاقات رجوع شود و عمومات و اطلاقات وارد شده، بر این دلالت دارند که آن موضع نجس باید به وسیله آب تطهیر شود.
بنابراین، هرچند مرحوم آیتالله خویی (ره) استثناء حصیر و بوریا از سایر منقولات و حصول تطهیر این دو به وسیله خورشید را نپذیرفته است، ولی بر حسب آنچه که بیان شد، به نظر میرسد که حصیر و بوریا از سایر منقولات استثناء شدهاند و تطهیر این دو به وسلیه خورشید ممکن است.
«والحمد لله رب العالمین»