درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصلٌ فی المطهّرات تاریخ: 21دی 1394 موضوع جزئی: الرابع من المطهرات، الاستحاله- استحاله در باب متنجِّسات مصادف با: 30 ربیع الاول 1437 سال تحصیلی: 95-94 جلسه: 28 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
خلاصه جلسه گذشته
مرحوم سید (ره) در ادامه مباحث مربوط به استحاله، به این نکته اشاره کرده است که اگر شک در استحاله ایجاد شود، نمیتوان به طهارت حکم کرد. عرض شد که مسأله شک در استحاله از دو مَنظر قابل بررسی است؛ اول آنکه شک در استحاله در باب اعیان نجسه باشد و دوم آنکه شک در استحاله در باب متنجّسات باشد که هر کدام از این دو، گاهی در شبهه موضوعیه مطرح میشود و گاهی در شبهه مفهومیه مطرح میشود.
آنچه که در جلسه گذشته بیان شد در رابطه با شک در استحاله در باب اعیان نجسه بود که هم در شبهه موضوعیه و هم در شبهه مفهومیه مورد بررسی قرار گرفت. عرض شد که اگر استحاله در باب اعیان نجسه در شبهه موضوعیه باشد، استصحاب جاری میشود و لذا نمیتوان به طهارت شیء مورد نظر حکم کرد؛ مثلاً اگر کلبی در نمکزار بیفتد و شک باشد که آیا تبدیل به نمک شده است یا نشده است، باید بقای نجاست [کلبیت] را استصحاب کرد.
اما اگر استحاله در باب اعیان نجسه و در شبهه مفهومیه باشد، نمیتوان استصحاب را جاری کرد زیرا زمینهای برای اجرای استصحاب در رابطه با حکم و موضوع وجود ندارد. دلیل این امر نیز این است که اگر موضوع از ابتدا ضیق بوده باشد، طبیعتاً موضوع تغییر کرده است؛ به عنوان نمونه اگر عذره تنها شامل عذره غیر محروقه باشد، دیگر نمیتوان آن را به عذره محروقه توسعه داد لذا در اینجا موضوع به کلی تغییر کرده است لذا وقتی موضوع تغییر کرد و متعدد شد، جایی برای جریان استصحاب نخواهد بود. همچنین، اگر موضوع از ابتدا دارای سعه باشد، مثلاً عذره اعم از عذره محروقه و غیر محروقه باشد، در این صورت، بعد از سوختن عذره، اصلاً شکی نخواهد بود تا به وسیله استصحاب مرتفع شود. در رابطه با عدم جریان استصحاب در ناحیه حکم نیز گفته شد که وقتی جریان استصحاب در ناحیه موضوع ممکن نباشد، به طریق اولی جریان استصحاب در ناحیه حکم ممکن نخواهد بود چون شرط اصلی جریان استصحاب وحدت موضوع است؛ در حالی که در مانحنفیه قضیه متیقنه و قضیه مشکوکه واحد نیستند لذا نمیتوان استصحاب را جاری کرد.
شک در استحاله در باب متنجّسات
گفته شده است که اگر شک در استحاله در باب متنجّسات، در شبهه موضوعیه باشد، استصحاب جاری میگردد و حکم به بقای نجاست میشود؛ به عنوان نمونه، اگر چوبِ متنجّسی سوزانده شود و سپس شک حاصل شود که آیا به خاکستر تبدیل شده است یا به خاکستر تبدیل نشده است، استصحاب بقای نجاست جاری میشود که در این مورد، منظور از استصحاب، بقای ماده مشترک بین چوب و خاکستر است که در حالت سابقه متصف به جسمیت بوده است.
اما در رابطه با شبهه مفهومیه در بین علما و بزرگان کمی اختلاف شده است.
کلام آقای خویی (ره) مبنی بر عدم تصویر شبهه مفهومیه در باب متنجّسات
نظر مرحوم آیت الله خویی (ره) این است که در باب متنجّسات، وجهی برای شبهه مفهومیه وجود ندارد [به استثناء دو مورد که در ادامه بیان خواهد شد]. ایشان در مقام بیان ادله خود فرموده است که در باب اعیان نجسه، نجاست بر عناوین خاصه [مانند عذره و کلب] مترتب است لذا بحث سعه و ضیق مطرح میشود، اما در باب متنجّسات، نجاست بر عناوین خاصه مترتب نیست؛ به عنوان نمونه، نجاست بر پشم، لباس و امثال آن مترتب نیست و به تعبیر روشنتر، اصالتی برای ترتب نجاست بر آنها [پشم و لباس] وجود ندارد، بلکه نجاست بر جسم مترتب است و لذا بحث سعه و ضیق در این مورد معنا ندارد چون عنوان جسمیت قبل و بعد از استحاله و تبدّل، بر شیء مورد نظر صادق است و سعه و ضیقی در کار نیست لذا جایی برای جریان استصحاب نیست.
البته آقای خویی دو مورد را استثناء کرده است و فرموده است که در دو مورد میتوان برای شبهه مفهومیه اعتبار قائل شد که شک در استحاله نسبت به جواز سجده یا جواز تیمم بر تراب و أرض آن موارداند. ایشان گفته است که در فقه عنوانی وجود دارد که دلالت بر این امر دارد که جواز سجده مترتب بر عنوان أرض است لذا سجده بر هر چیزی که عنوان أرض بر آن صدق کند، جایز است. همچنین، جواز تیمم نیز مترتب بر عنوان أرض و تراب است، یعنی تیمم بر هر چیزی که عنوان أرض بر آن صادق باشد، جایز است.
مرحوم آقای خویی (ره) گفته است که شبهه مفهومیه در دو مورد مذکور متصور است؛ به این نحو که اگر خاکِ متنجّس پخته شود و به سفال یا آجر تبدیل شود شک به وجود میآید که آیا عنوان خاک معنای مُضیّقی دارد که فقط خاک غیر پخته شده را شامل میشود یا معنای آن موسع است که علاوه بر خاک غیر پخته شده خاک پخته شده را نیز شامل میشود؟ اگر معنای مضیّق برای أرض در نظر گرفته شود، جایی برای استصحاب باقی نمیماند زیرا در جایی که خاک پخته شود، موضوع تغییر کرده است و متعدد شده است و موضوع واحدی در کار نیست تا استصحاب شود. همچنین، اگر أرض به معنای موسّع در نظر گرفته شده باشد نیز جایی برای استصحاب باقی نمیماند زیرا با پخته شدن خاک، شکی به وجود نیامده است تا با جریان استصحاب، برطرف کردن آن شک هدف باشد؛ به تعبیر دیگر، چون عنوان أرضیت و تُرابیت با پخته شدن و تبدیل به آجر یا سفال، تغییر نکرده است لذا اصلاً شکی در کار نیست تا با استصحاب مرتفع شود.
بحث جلسه آینده: برخی آتش را نیز از مطهِّرات دانستهاند و برای مدعای خود به برخی روایات از جمله صحیحه حسن ابن محبوب تمسک کردهاند که إنشاءالله در جلسه آینده مدعای این عده بررسی خواهد شد.
«والحمد لله رب العالمین»