درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصلٌ فی المطهّرات تاریخ: 10 بهمن 1394 موضوع جزئی: الخامس من المطهرات، الانقلاب مصادف با: 19 ربیع الثانی 1437 سال تحصیلی: 95-94 جلسه: 38 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
مسأله 365: «بخار البول أو الماء المتنجس طاهر فلا بأس بما يتقاطر من سقف الحمام إلا مع العلم بنجاسة السقف«[1].
به نظر مرحوم سید (ره) بخار بول یا بخار آب متنجس، پاک است لذا اگر بخار آن به سقف برسد و مجدداً تبدیل به مایع شود و از سقف بچکد، اشکالی ندارد مگر اینکه نسبت به نجاست سقف علم وجود داشته باشد.
دلیل حکم مطرح شده در مسأله مذکور، این است که بخار شدن بول یا آبِ متنجس از مصادیق تبدّل نوعیه محسوب میگردد زیرا اگر به کارشناس و عرف رجوع شود، بخار را چیزی غیر از بول و آب متنجس میدانند. بنابراین، از نظر عرف، بخار با بول و آب متنجس تفاوت دارد و لذا حکم طهارت بر آن مترتب میشود. البته برخی در این زمینه فتوای دیگری دادهاند که مایه تعجب است. این عده در کتب فقهی خود، نسبت به بخارِ بول یا بخار آب نجس حکم به احتیاط دادهاند و در بیان دلیل این امر، گفتهاند که قذارتی که در بول و آب متنجس وجود دارد، به بخار آنها نیز سرایت میکند، لکن با توجه به ادلهای که بیان شد، وجهی برای این احتیاط وجود ندارد.
مسأله 366: «إذا وقعت قطرة خمر في حب خلو استهلكت فيه لم يطهر و تنجس الخل إلا إذا علم انقلابها خلا بمجرد الوقوع فيه»[2].
به نظر مرحوم سید (ره)، اگر قطره خمری در ظرف سرکه بیفتد و در آن مستهلک شود، نمیتوان به طهارت آن حکم کرد و حتی باعث نجس شدن سرکه نیز میشود مگر اینکه علم حاصل شود که قطره خمر به مجرد ملاقات با سرکه، دچار انقلاب شده است که در این صورت، میتوان به طهارت آن حکم کرد.
مرحوم شیخ (ره) نیز در کتاب نهایه، فرض اولی که مرحوم سید (ره) مطرح کرده است را مورد اشاره قرار داده است و گفته است: «إذا وقع شيء من الخمر في الخلّ، لم يجز استعماله إلّا بعد أن يصير ذلك الخمر خلّ»[3].
مسأله مذکور (366) دو فرض دارد:
فرض اول: مرحوم سید (ره) در فرض اول از این مسأله، به بقاء نجاست قطره خمری که در ظرف سرکه افتاده است و در آن مستهلک شده است، حکم کرده است و گفته است که با استهلاک قطره خمر در سرکه، خمر پاک نمیشود و حتی باعث نجس شدن سرکه نیز میگردد. دلیل این امر نیز روشن است زیرا استهلاک، جزء مطهِّرات محسوب نمیشود لذا نمیتوان به طهارت قطره خمری که در سرکه مستهلک شده است، حکم کرد. ایشان در ادامه به این نکته اشاره کرده است که نه تنها قطره خمر پاک نمیشود، بلکه باعث نجاست ظرف سرکه نیز میگردد زیرا سرکه مضاف است و به مجرد ملاقات با شئ نجس، متنجّس میشود.
فرض دوم: مرحوم سید (ره) در فرض دوم، فرموده است که اگر قطره خمر به مجرد ملاقات با سرکه انقلاب پیدا کند، میتوان به طهارت آن حکم کرد. اما به نظر میرسد که این فرض دومی که مرحوم سید (ره) مطرح کرده است، امکان پذیر نباشد زیرا در اولین لحظهای که خمر با سرکه ملاقات میکند، باعث تنجّس سرکه میشود لذا دیگر چیز طاهری در ظرف باقی نمیماند، به علاوه، آنچه که از روایات استفاده میشود، این است که صرف ملاقات خمر با سرکه برای حصول طهارت کافی نیست، بلکه خمر باید انقلاب پیدا کند.
البته مرحوم آیت الله خویی (ره) سخن دیگری را در رابطه با فرض دوم مطرح کرده است که دور از ذهن به نظر میرسد و از ما نحن فیه خارج است. ایشان فرموده است که فرض دومی که مرحوم سید (ره) مطرح کرده است، در صورتی درست است که قطره خمر قبل از ملاقات با سرکه حالت انقلاب پیدا کند و زمانی که با سرکه ملاقات میکند، از تحت عنوان خمر خارج شده باشد.
مسأله 367: «الانقلاب غير الاستحالةإذ لا يتبدل فيه الحقيقة النوعية بخلافها و لذا لا يطهر المتنجسات به و تطهر بها«[4].
به نظر مرحوم سید (ره) بین انقلاب و استحاله تفاوت وجود دارد زیرا بر خلاف استحاله، در انقلاب، تبدّل حقیقت نوعیه رخ نمیدهد لذا متنجّسات به وسیله انقلاب پاک نمیشوند، بلکه فقط با استحاله تطهیر میشوند.
دلیل مسأله مذکور، در جلسات قبل به صورت کامل بررسی شد و گفته شد که مرحوم آیت الله خویی (ره) در این زمینه فرموده است که بین اعیان نجسه و متنجّسات تفاوت وجود دارد زیرا نجاست در اعیان نجسه بر عنوان بار میشود؛ در حالی که در متنجّسات، نجاست بر جسم بار میشود. بنابراین، اگر در اعیان نجسه، عنوان تغییر کند، حکم نیز تغییر میکند، اما در متنجّسات با تغییر عنوان، حکم نجاست همچنان به قوت خود باقی است زیرا نجاست در متنجّسات بر جسم بار میشود لذا تنها در صورتی نجاست از بین میرود که ذات جسم منعدم شود و حالت استحاله رخ دهد.
مسأله 368: «إذا تنجس العصير بالخمر ثمَّ انقلب خمراو بعد ذلك انقلب الخمر خلا، لا يبعد طهارته لأن النجاسة العرضية صارت ذاتية بصيرورته خمرا لأنهما هي النجاسة الخمرية؛ بخلاف ما إذا تنجس العصير بسائر النجاسات فإن الانقلاب إلى الخمر لا يزيلها و لا يصيرها ذاتية فأثرها باق بعد الانقلاب أيضا«[5].
به نظر مرحوم سید (ره) اگر عصیر عنبی به وسیله خمر، متنجّس شود و سپس به خمر تبدیل شود و بعد این خمر به سرکه تبدیل شود، بعید نیست که بتوان به طهارت آن حکم کرد زیرا با ملاقات خمر با عصیر عنبی، عصیر نجاست عرضی پیدا میکند، ولی زمانی که به خمر تبدیل میشود، این نجاست به نجاست ذاتی [نجاست خمر] و سپس به سرکه تبدیل میشود لذا میتوان به طهارت آن حکم کرد. اما اگر عصیر عنبی با نجاست دیگری، مانند بول، متنجّس شود و سپس به خمر تبدیل شود و بعد این خمر به سرکه تبدیل شود، نمیتوان به طهارت سرکه حکم کرد زیرا ادله بر این دلالت دارد که خمر به سرکه تبدیل شود و در این باره به نجاست دیگری اشاره نشده است.
بحث جلسه آینده: توضیح مسأله 368 إنشاءالله در جلسه آینده بیان خواهد شد.
«والحمد لله رب العالمین»