درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصلٌ فی المطهّرات تاریخ: 9 فروردین 1395 موضوع جزئی: السادس من المطهرات، ذهاب الثلثین مصادف با: 27 جمادیالثانی 1437 سال تحصیلی: 95-94 جلسه: 52 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
مسأله 377: «إذا شك في أنه حصرم أو عنبيبنى على أنه حصرم»[1].
مرحوم سید (ره) نوشته است که اگر شک شود که غوره است یا انگور بنا بر این گذاشته میشود که غوره است.
دلیل مسأله این است که ابتدا غوره به ثمر میرسد و سپس به انگور تبدیل میشود لذا زمانی که بین انگور و غوره بودن شک میشود، حالت سابقه [غوره] استصحاب میشود و در نتیجه در صورت غلیان به طهارت یا حلیت آن حکم میشود.
البته برخی از بزرگان نظیر مرحوم آیت الله حکیم (ره) در این زمینه به جای تمسک به استصحاب موضوعی به استصحاب حکمی تمسک کردهاند. این در حالی است که استصحاب حکمی در طول استصحاب موضوعی است لذا تا زمانی که استصحاب موضوعی وجود دارد، نوبت به استصحاب حکمی نمیرسد؛ به تعبیر روشنتر در مانحنفیه استصحاب حلیت یا طهارت [استصحاب حکمی] جاری نمیشود بلکه استصحاب غوره بودن [استصحاب موضوعی] جاری میشود.
مسأله 378: «لا بأس بجعل الباذنجان أو الخيار أو نحو ذلك في الحب مع ما جعل فيه من العنب أو التمر أو الزبيب ليصير خلا أو بعد ذلك قبل أن يصير خلا و إن كان بعد غليانه أو قبله و علم بحصوله بعد ذلك«[2].
مرحوم سید (ره) نوشته است که اشکالی ندارد که بادمجان یا خیار یا مثل آن همراه با انگور یا خرما یا کشمش در داخل حبانه [نوعی ظرف] قرار گیرد تا به سرکه تبدیل شوند. البته گاهی از اوقات انگور یا خرما یا کشمش غلیان پیدا میکنند سپس خیار یا بادمجان به آن اضافه میکنند و گاهی از اوقات انگور یا خرما یا کشمش دچار غلیان نشدهاند و خیار یا بادمجان به آن اضافه میکنند ولی یقین وجود دارد که در نهایت به سرکه تبدیل میشوند.
آنچه که در رابطه با این مسأله حائز اهمیت است، حکم عصیر عنبی بعد از غلیان و قبل از ذهاب ثلثین است که برخی از بزرگان قائل به نجاست و برخی دیگر قائل به حرمت آن میباشند.
مرحوم آیت الله خویی (ره) قول قائلین به نجاست عصیر عنبی بعد از غلیان را مورد اشکال قرار داده است و فرموده است که هنگامی که عصیر عنبی دچار غلیان میشود، حکم نجاست بر آن بار میشود لذا نجاست آن به خیار و بادمجان نیز سرایت میکند بنابراین، گرچه بعد از ذهاب ثلثین و یا انقلاب، حکم طهارت بر عصیر عنبی بار میشود ولی به دلیل ملاقات با بادمجان و خیار متنجّس، مجدداً نجس میشود زیرا ذهاب ثلثین و یا انقلاب، فقط باعث طهارت عصیر عنبی شده و طهارت آن شامل خیار و بادمجان نمیشود بنابراین، بر اساس مبنای کسانی که نجاست عصیر عنبی بعد از غلیان را قائل شدهاند، حکم مذکور در مسأله 378 مبنی بر طهارت خیار و بادمجانی که همراه عصیر عنبی بوده است دارای اشکال است. البته ممکن است برخی مسأله تبعیت را در مانحنفیه مطرح کنند که به نظر میرسد وجهی برای آن وجود نداشته باشد. مرحوم آیت الله خویی (ره) نسبت به این سخن نیز اشکالی را مطرح کرده و فرموده است که مسأله تبعیت مربوط به مواردی است که عادتاً در عملآوری سرکه و یا ذهاب ثلثین نقش دارند [مانند دیگ و قاشق] در حالی که بادمجان و خیار نقشی در عملآوری سرکه ندارند. حتی اگر لباس نیز عادتاً در هنگام غلیان، متنجّس شود از باب تبعیت میتوان به طهارت آن حکم کرد و در غیر اینصورت [غیر عادت] وجهی برای تمسک به تبعیت و حکم به طهارت وجود ندارد.
البته تصور ما این است که مرحوم سید (ره) دایره تبعیت را گسترش داده است لذا بر اساس نظر ایشان چون عصیر عنبی بعد از ذهاب ثلثین پاک میشود آنچه که مربوط و همراه عصیر است نیز پاک میشود. مرحوم آیت الله حکیم (ره) نیز در این زمینه فرموده است که اگر خمر به سرکه تبدیل شود، حکم طهارت بر آن بار میشود و این طهارت شامل همه چیزهایی است که در خمر ریخته شده است. حال چگونه است که این بزرگان نسبت به خمر و چیزهای همراه آن قائل به طهارت شدهاند ولی نسبت به عصیر عنبی و چیزهای همراه آن اشکال و به عدم طهارت آن حکم کردهاند، از کلام مرحوم آیت الله حکیم (ره) استفاده میشود که ایشان نظر مرحوم سید (ره) را تأیید کرده است.
اما عدهای دیگر حرمت عصیر عنبی بعد از غلیان و قبل از ذهاب ثلثین را قائل شدهاند. بنابراین، بعد از غلیان تنها حکم حرمت بر بادمجان و خیار مترتب میشود و ملاقات با شیء حرام، موجب حرمت شیء دیگر نمیشود لذا بعد از ذهاب ثلثین به حلیت عصیر عنبی یا سرکه حکم میشود.
مسأله 379: «إذا زالت حموضة الخل العنبيو صار مثل الماء لا بأس به إلا إذا غلى فإنه لا بد حينئذ من ذهاب ثلثيه أو انقلابه خلا ثانيا»[3].
به نظر مرحوم سید (ره) اگر سرکهای که از انگور تهیه شده است، ترشی و طعم خود را از دست بدهد و مانند آب شود، خوردن آن اشکالی ندارد اما اگر همین سرکه دچار غلیان شود، به حرمت یا نجاست آن حکم میشود مگر اینکه ذهاب ثلثین یا انقلاب اتفاق بیفتد که در این صورت به حلیت یا طهارت آن حکم میشود.
در رابطه با این مسأله سه فرض متصور است که فقط یک فرض با نظر مرحوم سید (ره) مطابقت دارد و دو فرض دیگر با کلام ایشان در تعارض است.
فرض اول: اگر بعد از اینکه ترشیِ سرکه [سرکهای که از انگور تهیه شده است] از بین رفت، از نظر عرف به عنوان «آب» شناخته شود، وجهی وجود ندارد که حکم عصیر عنبی بر آن جاری شود لذا اگر غلیان نیز پیدا کند، به طهارت یا حلیت آن حکم میشود و نیازی نیست که ذهاب ثلثین شود.
فرض دوم: اگر بعد از اینکه ترشیِ سرکه از بین رفت، از نظر عرف به عنوان «عصیر عنبی» شناخته شود، تمام آثار عصیر عنبی بر آن مترتب میشود و لذا بعد از غلیان و قبل از ذهاب ثلثین به نجاست یا حرمت آن حکم میشود.
فرض سوم: اگر بعد از اینکه ترشیِ سرکه از بین رفت، از نظر عرف به عنوان «سرکه فاسد» شناخته شود، نمیتوان بعد از غلیان و قبل از ذهاب ثلثین به نجاست یا حرمت آن حکم کرد.
بنابراین، بر اساس مسأله مذکور نمیتوان به صورت مطلق به نجاست یا حرمت سرکه بعد از غلیان و قبل از ذهاب ثلثین حکم کرد. لذا اینکه مرحوم سید (ره) به صورت مطلق فرموده است که اگر سرکهای که از انگور گرفته شده است آثار سرکه بودنش را از دست بدهد، اشکالی ندارد مگر اینکه غلیان پیدا کند که اگر غلیان پیدا کرد تا دو ثلث آن از بین نرفته است یا تبدیل به سرکه نشده است نجس یا حرام است، صحیح نیست بلکه مسأله سه فرض دارد که عرض شد.
«والحمد لله رب العالمین»