درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصلٌ فی المطهّرات تاریخ: 14 فروردین 1395 موضوع جزئی: السابع من المطهرات، الانتقال- الثامن، الاسلام مصادف با: 23 جمادیالثانی 1437 سال تحصیلی: 95-94 جلسه: 54 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
مسأله 381: «إذا وقع البق على جسد الشخص فقتلهو خرج منه الدم لم يحكم بنجاسته إلا إذا علم أنه هو الذي مصه من جسده بحيث أسند إليه لا إلى البق فحينئذ يكون كدم العلق»[1].
مرحوم سید (ره) فرموده است که اگر پشهای روی بدن انسان قرار گیرد و انسان آن را بکشد و خون پشه خارج شود، به نجاست آن حکم نمیشود مگر اینکه انسان علم پیدا کند که این پشه، همان پشهای است که خون او را مکیده است و خون موجود در بدن پشه خون انسان است نه خون پشه که در این صورت آن خون نجس میباشد، همانطور که خون انسانی که زالو آن را مکیده است نجس است زیرا این خون به انسان نسبت داده میشود.
بنابراین، آنچه که در این مسأله به عنوان مِلاک شناخته میشود علم و یقین است لذا اگر علم وجود داشته باشد که خون موجود در بدن پشه، همچنان منتسب به انسان است، نمیتوان به طهارت آن حکم کرد. البته اگر شک ایجاد شود که خون خارج شده از پشه، خون انسان است یا خون پشه، میتوان به قاعده طهارت تمسک کرد و به طهارت آن خون حکم کرد و یا اینکه به استصحاب رجوع کرده و حالت سابقه [طهارت خون پشه] را استصحاب کرد.
الثامن من المطهرات، الإسلام
«الثامن الإسلامو هو مطهر لبدن الكافر و رطوباته المتصلة به من بصاقه و عرقه و نخامته و الوسخ الكائن على بدنه و أما النجاسة الخارجية التي زالت عينها ففي طهارته منها إشكال و إن كان هو الأقوى نعم ثيابه التي لاقاها حال الكفر مع الرطوبة لا تطهر على الأحوط بل هو الأقوى فيما لم يكن على بدنه فعلا»[2].
هشتمین مورد از مطهِّرات، «اسلام» است که مطهِّرِ کافر میباشد.
مرحوم سید (ره) فرموده است که اسلام، بدن کافر و رطوبتهای متصل به بدن او مانند آب دهان، عرق و اخلاط را پاک میکند و به طهارت آنها حکم میشود. همچنین چرکهایی که متصل به بدن کافر است نیز به واسطه اسلام پاک میشود [پس اجزایی که به بدن کافر متصل است؛ مانند مو، آب دهان، عرق و اخلاط با اسلام آوردن پاک میشوند و نمیتوان به نجاست آنها حکم کرد].
مطهِّریت اسلام در مورد کافران، در مواردی است که کافر به عنوان یکی از نجاسات شناخته شود که نظر مشهور فقها نیز همین است. مرحوم علامه (ره) در منتهی المطلب و شهید اول (ره) در ذکری در رابطه با مطهِّریت اسلام ادعای اجماع کردهاند و حتی مرحوم نراقی (ره) در کتاب مستند الشیعة، مطهِّریت اسلام را از ضروریات دین برشمرده است. بنابراین، با توجه به اینکه کافر به عنوان یکی از نجاسات شناخته میشود، هنگامی که اسلام میآورد عنوان کافر بودن از او برداشته میشود و لذا دیگر نمیتوان به نجاست او حکم کرد؛ به تعبیر دیگر با اسلام آوردن، تبدّل موضوع صورت گرفته و موضوع کافر بودن از بین میرود لذا وجهی برای حکم به نجاست وجود ندارد و باید به طهارت حکم کرد که این امر در سایر اعیان نجسه نیز صادق است؛ به عنوان مثال اگر خمر به سرکه تبدّل عنوان پیدا کند دیگر نمیتوان به نجاست آن حکم کرد.
نکته دیگر اینکه مطهِّریت اسلام اشیاء خارجیهای را که قبل از اسلام آوردن با بدن کافر ملاقات کردهاند و رطوبت بدن او به آنها سرایت کرده است، شامل نمیشود و نمیتوان به طهارت آنها حکم کرد [؛ به تعبیر روشنتر اگر بدن کافر قبل از اسلام آوردن با فرش یا ظرفی ملاقات کرده باشد و رطوبت او به فرش یا ظرف سرایت کرده باشد، اسلام آوردن کافر باعث تطهیر ظرف یا فرش نمیشود بلکه باید آن ظرف یا فرش شسته شود تا طهارت حاصل گردد زیرا امور خارجیه مشمول تبعیت نمیشوند و اسلام آوردن شخص کافر موجب طهارت آنها نمیشود].
مرحوم سید (ره) در ادامه فرموده است که اگر نجاستِ عرضی [مانند بول و خون] به بدن شخص کافر اصابت کند و بعد عین آن زایل شود، [بعد از اسلام آوردن شخص کافر] در حکم به طهارت آن اشکال وجود دارد هرچند أقوی این است که به طهارت حکم شود.
مرحوم آیت الله خویی (ره) در ذیل کلام مرحوم سید (ره) فرموده است که عدهای بر این عقیدهاند که اسلام آوردن شخص کافر موجب طهارت او از تمام جهات میشود و طهارت منحصر به نجاست کُفریه نیست، این عده در مقام بیان دلیل کلام خود به سیره تمسک کرده و گفتهاند که در زمان پیغمبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) و خلفا، بعد از اسلام آوردن شخص کافر، به تطهیر و شستن امر نشده است در حالی که اینگونه افراد غالباً با نجاساتی مانند خمر و گوشت خوک ارتباط داشتهاند. بر اساس نظر این عده، همانطور که اسلام موجب برطرف شدن نجاست ذاتی کفار است، نجاست عرضی را نیز برطرف میکند.
البته به نظر میرسد که وجهی برای این نظر وجود نداشته باشد زیرا هرچند در عصر پیغمبر (ص) و ائمه معصومین (ع) به شستن و تطهیر امر نشده است ولی این مسأله به معنای طهارت نجاست عرضیه نیست چون این احتمال وجود دارد که در عصر پیغمبر (ص)، همه ابعاد نجاست عرضیه تشریع نشده باشد و احکام تدریجاً و به مرور زمان برای مردم آن زمان بیان شده باشد.
همچنین در زمان ائمه معصومین (ع) نیز هرچند تمام احکام شرعیه نازل شده بود ولی این احتمال نیز وجود دارد که احکام شرعی به طور تدریجی برای شخص تازه مسلمان، بیان شده باشد. بنابراین، الزامی وجود ندارد که بلافاصله بعد از اسلام آوردن، تمام احکام از جمله احکام مربوط به تطهیر و طهارت بیان شود.
«والحمد لله رب العالمین»