فصلٌ فی المطهّرات 95/01/17

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی: فصلٌ فی المطهّرات                                                 تاریخ: 17 فروردین 1395

موضوع جزئی: الثامن من المطهرات، الاسلام                                                   مصادف با: 26 جمادی‎الثانی 1437

سال تحصیلی: 95-94                                                                                                   جلسه: 57

                       

     «الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

خلاصه جلسه گذشته

مرحوم سید (ره) در ذیل مسأله 382 انواع کافر و احکام مربوط آنها را اشاره کرده بود، یکی از اقسام کافر، مرتد فطری بود که گفته شد در رابطه با مرتد فطری چهار قول وجود دارد؛

1- اول اینکه بر اساس نظر مشهور، توبه و اسلام مرتد فطری [چه ظاهری و چه باطنی]، قابل قبول نیست و این افراد داخل آتش می‎شوند.

2- دوم اینکه جمعی از محققین در این رابطه گفته‎اند که توبه و اسلامِ مرتد فطری [چه ظاهری و چه باطنی]، مقبول است اما در عین حال احکام چهارگانه [قتل، جدایی همسر، نگه داشتن عده از جانب همسر و تقسیم اموال بین ورثه] نیز نسبت به او جاری می‎شود؛ به تعبیر روشن‎تر هرچند چنین شخصی بعد از اینکه توبه کرد و اسلام آورد، کافر محسوب نمی‎شود ولی کشته می‎شود، همسرش باید از او جدا شود و عده وفات نگه ‎دارد و اموالی که تا آن زمان به دست آورده است بین ورثه‎ تقسیم می‎شود.

3- سوم اینکه توبه و اسلام مرتد فطری، باطناً [مقصود از توبه باطنی، توبه بین شخص و خداست] مقبول است ولی از نظر ظاهری توبه و اسلام او مقبول نیست و لذا با او معامله نجس می‎شود [بر اساس نظر کسانی که قائل به نجاست کافر هستند].

4- بر اساس نظر ابن جنید اسکافی توبه و اسلامِ مرتد فطری [چه ظاهری و چه باطنی]، مقبول است و حتی نیازی به اجرای احکام چهارگانه [قتل شخص مرتد، جدایی همسرش از او، نگه داشتن عده توسط همسر، تقسیم اموالش بین ورثه] نیست.

بسیاری از محققین از بین اقوال چهارگانه مذکور، قول دوم [پذیرفته شدن توبه و اسلام مرتد فطری و جاری شدن احکام چهارگانه نسبت به او] را بر سایر اقوال ترجیح داده‎اند و دلیل این ترجیح را اطلاقاتی دانسته‎اند که از قبولی توبه شخص مرتد حکایت دارد از جمله روایات ذیل؛

روایت اول: عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع): «فِي الْمُرْتَدِّ يُسْتَتَابُ فَإِنْ تَابَ وَ إِلَّا قُتِلَ الْحَدِيثَ»[1].

روایت دوم: عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع)؛ قَالَ: مَنْ كَانَ مُؤْمِناً فَحَجَّ وَ عَمِلَ فِي إِيمَانِهِ ثُمَّ أَصَابَتْهُ فِي إِيمَانِهِ فِتْنَةٌ فَكَفَرَ ثُمَّ تَابَ وَ آمَنَ؛ قَالَ (ع): «يُحْسَبُ لَهُ كُلُّ عَمَلٍ صَالِحٍ عَمِلَهُ فِي إِيمَانِهِ وَ لَا يَبْطُلُ مِنْهُ شَيْ‏ءٌ»[2].

از سوی دیگر بعید است که خداوند رحمان و رحیم نسبت به شخصی که از عمل خود پشیمان شده است و به درگاه رحمت الهی روی آورده است بی‎تفاوت باشد و توبه او را نپذیرد. بنابراین، نسبت به قول اول که به مشهور نسبت داده شده است، تردید می‎شود و شاید این قول بر اساس نظر مشهور نباشد بلکه به‎نظر می‎رسد که بر اساس نظر مشهور توبه و اسلام مرتدی که توبه کرده است مقبول است ولی توبه و اسلام او مانع از اجرای احکام چهارگانه مذکور نمی‎شود.

البته روایاتی نیز وجود دارد که ظاهر آن روایات بر عدم مقبولیت توبه و اسلامِ مرتد فطری دلالت دارد که از آن جمله می‎توان به روایات ذیل اشاره کرد؛

روایت اول: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ؛ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) عَنِ الْمُرْتَدِّ؛ فَقَالَ(ع): «مَنْ رَغِبَ عَنِ الْإِسْلَامِ وَ كَفَرَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ (ص) بَعْدَ إِسْلَامِهِ فَلَا تَوْبَةَ لَهُ وَ قَدْ وَجَبَ قَتْلُهُ وَ بَانَتْ مِنْهُ امْرَأَتُهُ وَ يُقْسَمُ مَا تَرَكَ عَلَى وُلْدِهِ»[3].

محمد بن مسلم گفته است که از امام صادق (ع) درباره مرتد سؤال کردم؛ حضرت (ع) در پاسخ فرمود که کسی که بعد از اسلام آوردن، از اسلام دوری گزیند و کافر شود، توبه‎اش قبول نیست و قتل او واجب می‎شود و زن او از این شخص جدا می‎شود و اموال او تقسیم می‎شود.

نکته: اگر واژه «رغب» به لفظ «عن» متعدی شود به معنای «دور شدن» است.

روایت دوم: عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ؛ قَالَ: قَرَأْتُ بِخَطِّ رَجُلٍ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) رَجُلٌ وُلِدَ عَلَى الْإِسْلَامِ ثُمَّ كَفَرَ وَ أَشْرَكَ وَ خَرَجَ عَنِ الْإِسْلَامِ هَلْ يُسْتَتَابُ أَوْ يُقْتَلُ وَ لَا يُسْتَتَابُ؛ فَكَتَبَ (ع): «يُقْتَلُ»[4].

حسین بن سعید گفته است که شخصی به امام رضا (ع) نامه‎ای نوشت و عرض کرد که آیا توبه شخصی که بر اسلام متولد می‎شود و سپس کافر می‎شود و از اسلام خارج می‎شود، قبول است یا قبول نیست و کشته می‎شود؟ امام (ع) در پاسخ نوشت: «کشته می‎شود».

روایت سوم: عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ مُسْلِمٍ تَنَصَّرَ؛ قَالَ (ع): «يُقْتَلُ وَ لَا يُسْتَتَابُ»[5].

روایت چهارم:عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ يَقُولُ(ع): «كُلُّ مُسْلِمٍ بَيْنَ مُسْلِمِينَ ارْتَدَّ عَنِ الْإِسْلَامِ وَ جَحَدَ مُحَمَّداً (ص) نُبُوَّتَهُ وَ كَذَّبَهُ فَإِنَّ دَمَهُ مُبَاحٌ لِمَنْ سَمِعَ ذَلِكَ مِنْهُ وَ امْرَأَتُهُ بَائِنَةٌ مِنْهُ  (يَوْمَ ارْتَدَّ) وَ يُقْسَمُ مَالُهُ عَلَى وَرَثَتِهِ وَ تَعْتَدُّ امْرَأَتُهُ عِدَّةَ الْمُتَوَفَّى عَنْهَا زَوْجُهَا وَ عَلَى الْإِمَامِ أَنْ يَقْتُلَهُ وَ لَا يَسْتَتِيبُهُ»[6].

برخی از بزرگان در رابطه با این دسته از روایات نکته جالبی را مطرح کرده و گفته‎اند که اینکه در این روایات به مضامینی مانند «فَلَا تَوْبَةَ لَهُ وَ قَدْ وَجَبَ قَتْلُهُ وَ بَانَتْ مِنْهُ امْرَأَتُهُ وَ يُقْسَمُ مَا تَرَكَ عَلَى وُلْدِهِ» اشاره شده است، بر این نکته دلالت دارد که توبه و اسلام چنین شخصی، تنها نسبت به احکام چهارگانه [قتل، جدایی زن، عده وفات، تقسیم اموال] مقبول نیست لذا بعد از توبه، این شخص مسلمان شناخته می‎شود ولی در عین حال احکام چهارگانه مذکور نسبت به او جاری می‎شود.

به علاوه بعد از اسلام آوردن و توبه کردنِ شخص مرتد، ادله و اطلاقات مربوط به بیع و تجارت، معاملات این شخص را نیز شامل می‎شود لذا اگر معامله‎ای انجام بدهد صحیح است و مالک ثمن یا مثمن محسوب می‎شود.

مرحوم آیت الله خویی (ره) در این رابطه فرموده است که گاهی مشاهده می‎شود که افراد به فرقه بهائیت تمایل پیدا می‎کنند یا اینکه طرفدار مارکسیست‎ها می‎شوند اما بعد از مدتی از این کار خود پشیمان شده و مجدداً اسلام می‎آورند و از نظر عرف، تجارت و کسب و کارشان صحیح و مقبول است.

«والحمد لله رب العالمین»

 



[1]. شیخ حر عاملی، وسایل الشیعة، ج28، کتاب الحدود و التعزیرات، ابواب حد المرتد، باب 3، ص 327، ح2.

[2]. همان، ج1، ابواب مقدمة العبادات، باب 30، ص125، ح1.

[3]. همان، ج28، کتاب الحدود و التعزیرات، ابواب حد المرتد، باب 1، ص323، ح2.

[4]. همان، ص 325، ح6.

[5]. همان، ص 325، ح 5.

[6]. همان، ص324، ح3.

Please publish modules in offcanvas position.