فصلٌ فی المطهرات 95/06/16

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی:فصلٌ فی المطهرات                                                               تاریخ: 16 شهریور 1395

موضوع جزئی:موارد استحبابِ نضحِ (آب پاشیدن) ملاقی                               مصادف با:4 ذی‎الحجه1437

سال تحصیلی: 96-95                                                                                                       جلسه: 2

                                                                                                  

 

   «الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

مرحوم سید (ره) در ادامه مسأله 392 فرموده است: «و يستحبّ النضح أي الرشّ بالماء في موارد: كملاقاة الكلب و الخنزير و الكافر بلا رطوبة، و عرق الجنب من الحلال، و ملاقاة ما شك في ملاقاته لبول الفرس و البغل و الحمار، و ملاقاة الفأرة الحية مع الرطوبة إذا لم يظهر أثرها، و ما شك في ملاقاته للبول أو الدم أو المني، و ملاقاة الصفرة الخارجة من دبر صاحب البواسير، و مَعبد اليهود و النصارى و المجوس إذا أراد أن يصلّي فيه»[1].

به نظر مرحوم سید (ره) در چند مورد، نضح و رش [یعنی پاشیدن آب] مستحب است؛

اول: ملاقات با کلب و خنزیر و کافر، بدون رطوبت [یعنی دست یا لباس انسان با سگ یا خوک ملاقات کند و رطوبتی نیز در کار نباشد]؛

دوم: ملاقات با عرق جنب از حلال؛

سوم: زمانی که شک شود آیا بدن یا لباس با بول اسب، قاطر و الاغ ملاقات کرده است؛

چهارم: ملاقات با موشی که زنده است و مرطوب است و اثر رطوبت نیز بر بدن یا لباس ظاهر نشود؛

پنجم: زمانی که شک شود آیا بدن یا لباس با بول، خون یا منی ملاقات کرده است؛

ششم: ملاقات بدن یا لباس با مایع زرد رنگی که از مخرج فردی که دچار بواسیر است خارج می‎شود؛

هفتم: ملاقات با معبد یهود و نصاری و مجوس اگر انسان بخواهد در آنجا نماز بخواند.

در رابطه با استحباب نضح و رش تمام موارد مذکور روایت وارد شده است که به بعضی از آن روایات اشاره می‎شود؛

روایات مربوط به استحباب رش و نضح ملاقی با موارد مذکور؛

مورد اول: ملاقات با کلب و خنزیر و کافر، بدون رطوبت

روایت اول:عَنِ الْفَضْلِ أَبِي الْعَبَّاسِ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): «إِذَا أَصَابَ ثَوْبَكَ مِنَ الْكَلْبِ رُطُوبَةٌ فَاغْسِلْهُ وَ إِنْ مَسَّهُ جَافّاً فَاصْبُبْ عَلَيْهِ الْمَاءَ»[2]؛ فضل أبی العباس گفته است که امام صادق (ع) فرموده است که اگر لباست به سگ اصابت کرد و رطوبت نیز داشته باشد [یعنی لباس شخص یا بدن سگ مرطوب باشد] آن را بشوی اما اگر لباس در حالی که خشک است با سگ ملاقات کرد آب روی آن بریز.

از این روایت استفاده می‌شود که در فرض عدم رطوبت، رش و ریختن آب کافی است.

روایت دوم: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي الْخِصَالِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيٍّ (ع) فِي حَدِيثِ الْأَرْبَعِمِائَةِ قَالَ: «تَنَزَّهُوا عَنْ قُرْبِ الْكِلَابِ فَمَنْ أَصَابَ الْكَلْبَ وَ هُوَ رَطْبٌ فَلْيَغْسِلْهُ وَ إِنْ كَانَ جَافّاً فَلْيَنْضِحْ ثَوْبَهُ بِالْمَاءِ»[3]؛ از علی (ع) نقل شده است که حضرت (ع) فرموده است که از نزدیک شدن به سگان دوری کنید، پساگر کسی به سگ اصابت کرد [؛ درحالی لباس شخص که اصابت می‎کند مرطوب است یا سگ مرطوب باشد] باید محل اصابت را بشوید، اما اگر رطوبت نداشت و خشک بود آب روی لباسش که اصابت کرده است، بپاشد [چون ملاقات نجس با جفاف، موجب سرایت نمی‎شود].

سؤال: رش الماء (پاشیدن آب) چه ضرورتی دارد، زیرا مرطوب نبوده بلکه خشک بوده است و پاشیدن آب بر آن که نه تنها دردی را دوا نمی‎کند بلکه به نظر می‎رسد که کار خوبی نباشد.

استاد: استحباب رش الماء (پاشیدن آب) در موارد مذکور، یک حکم تعبدی است، شاید معنایش این است که چون یقین نداریم که نجس شده است، این رش برای رفع آن احتمال نیز هست؛ به تعبیر روشن‌تر تلقی شود که آب است و چیز دیگری نیست؛ یعنی آن احتمال کم نسبت به نجاست نیز با پاشیدن آب از بین برود.

روایت مربوط به استحباب رش و نضحِ ملاقی با خنزیر، بدون رطوبت؛

عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُصِيبُ ثَوْبَهُ خِنْزِيرٌ فَلَمْ يَغْسِلْهُ فَذَكَرَ وَ هُوَ فِي صَلَاتِهِ كَيْفَ يَصْنَعُ بِهِ؟ قَالَ: «إِنْ كَانَ دَخَلَ فِي صَلَاتِهِ فَلْيَمْضِ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ دَخَلَ فِي صَلَاتِهِ فَلْيَنْضِحْ مَا أَصَابَ مِنْ ثَوْبِهِ إِلَّا أَنْ يَكُونَ فِيهِ أَثَرٌ فَيَغْسِلُهُ»[4]؛ علی بن جعفر در این روایت صحیحه گفته است که از برادرم موسی بن جعفر (ع) درباره شخصی که لباسش به خوک اصابت می‎کند و آن را نمی‎شوید و زمانی که مشغول نماز خواندن است یادش می‎آید سؤال کردم که وظیفه‎اش چیست؟ حضرت (ع) فرمود که اگر در حال نماز خواندن است نمازش را ادامه دهد [و به آنچه به ذهنش خطور کرده است توجه نکند] اما اگر هنوز داخل نماز نشده است بر آن قسمتی از لباس که به خوک اصابت کرده است آب بپاشد مگر اینکه اثر رطوبت در لباسش باشد که در این صورت باید آن را بشوید [، یعنی اگر اصابت لباس با خوک بدون رطوبت بوده است و تماس در حالی واقع شده است که خشک بوده است پاشیدن آب کافی است ولی اگر همراه با رطوبت بوده است باید آن را بشوید].

روایت مربوط به استحباب رش و نضحِ ملاقی با کافر، بدون رطوبت؛

عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِيٍّ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الصَّلَاةِ فِي ثَوْبِ الْمَجُوسِيِّ فَقَالَ: «يُرَشُّ بِالْمَاءِ»[5]؛ حلبی در این روایت صحیحه گفته است که از امام صادق (ع) در رابطه با نماز خواندن در لباس مجوسی سؤال کردم، حضرت (ع) فرمود که آب بر آن بپاش.

این روایت نیز بر استحبابِ رَش، حمل شده است. ذکر «مجوسی» نیز خصوصیتی ندارد لذا حکم مذکور در روایت اختصاص به مجوسی ندارد و به سایر اصناف از کفار نیز تسرّی داده می‎شود. 

مورد دوم: ملاقات با عرق جنب از حلال

عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الْقَمِيصِ يَعْرَقُ فِيهِ الرَّجُلُ وَ هُوَ جُنُبٌ حَتَّى يَبْتَلَّ الْقَمِيصُ فَقَالَ: «لَا بَأْسَ وَ إِنْ أَحَبَّ أَنَّ يَرُشَّهُ بِالْمَاءِ فَلْيَفْعَلْ»[6]؛ ابوبصیر گفته است که از امام صادق (ع) در رابطه با قمیصی که شخص جنب در آن عرق می‎کند تا حدی که آن قمیص خیس می‎شود سؤال کردم، حضرت (ع) فرمود که اشکالی ندارد ولی اگر دوست داشت که آب بر آن بپاشد این کار را بکند.

«إن أحَبَّ» که در این روایت آمده است بر استحباب حمل می‎شود.

مورد سوم: شک در اینکه لباسش به بول اسب، قاطر و الاغ ملاقات کرده است

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ فی حدیثٍ قَالَ: سَأَلْتُ أبا عبدالله (ع) عَنْ أَبْوَالِ الدَّوَابِّ وَ الْبِغَالِ وَ الْحَمِيرِ فَقَالَ: «اغْسِلْهُ فَإِنْ لَمْ تَعْلَمْ مَكَانَهُ فَاغْسِلِ الثَّوْبَ كُلَّهُ، فَإِنْ شَكَكْتَ فَانْضِحْهُ»[7].

ذیل این روایت که حضرت (ع) فرموده است «فإن شککتَ فانضِحهُ» اشاره دارد به اینکه اگر شک کردی که لباست به بول اسب، قاطر و الاغ اصابت کرده است مستحب است که آب بر آن بپاشی.

مورد چهارم: ملاقات با موشی که زنده است و مرطوب است و اثر رطوبت نیز در بدن یا لباس ظاهر نشود

عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى (ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْفَأْرَةِ الرَّطْبَةِ قَدْ وَقَعَتْ فِي الْمَاءِ فَتَمْشِي عَلَى الثِّيَابِ أَ يُصَلَّى فِيهَا قَالَ: «اغْسِلْ مَا رَأَيْتَ مِنْ أَثَرِهَا وَ مَا لَمْ تَرَهُ انْضِحْهُ بِالْمَاءِ»[8].

علی بن جعفر در این روایت صحیحه گفته است که از برادرم موسی بن جعفر (ع) درباره موشِ خیسی که در آب افتاده است و بعد از آن بر روی لباس راه رفته است سؤال کردم که آیا می‎توان با آن لباس نماز خواند؟ حضرت (ع) فرمود که آنچه از اثر رطوبت که می‎بینی را بشوی و اگر اثری از رطوبت نمی‎بینی آب بر آن بپاش.

مورد پنجم: شک شود که آیا بدن یا لباس با بول، خون یا منی ملاقات کرده است

عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا إِبْرَاهِيمَ (ع) عَنْ رَجُلٍ يَبُولُ بِاللَّيْلِ فَيَحْسَبُ أَنَّ الْبَوْلَ أَصَابَهُ فَلَا يَسْتَيْقِنُ فَهَلْ يُجْزِيهِ أَنْ يَصُبَّ عَلَى ذَكَرِهِ إِذَا بَالَ وَ لَا يَتَنَشَّفَ قَالَ: «يَغْسِلُ مَا اسْتَبَانَ أَنَّهُ قَدْ أَصَابَهُ وَ يَنْضِحُ مَا يَشُكُّ فِيهِ مِنْ جَسَدِهِ وَ ثِيَابِهِ وَ يَتَنَشَّفُ قَبْلَ أَنْ يَتَوَضَّأَ».[9]

عبدالرحمن بن حجاج گفته است که از امام کاظم (ع) درباره مردی که در شب بول می‌کند، پس گمان می‎کند که بول به او اصابت کرده است ولی یقین ندارد سؤال کردم که آیا زمانی که بول کرده است کفایت می‎کند که آب بر آلتش بریزد؟ حضرت (ع) فرمود که آنچه را آشکار است که بول به آن اصابت کرده است بشوید و آنچه را شک دارد آب بر آن بپاشد و قبل از آنکه وضو بگیرد، خود را خشک کند.

روایت مربوط به صورتی که شک دارد خون یا منی به لباسش اصابت کرده است؛

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ رَجُلٍ أَصَابَ ثَوْبَهُ جَنَابَةٌ أَوْ دَمٌ، قَالَ: «إِنْ كَانَ عَلِمَ أَنَّهُ أَصَابَ ثَوْبَهُ جَنَابَةٌ قَبْلَ أَنْ يُصَلِّيَ ثُمَّ صَلَّى فِيهِ وَ لَمْ يَغْسِلْهُ فَعَلَيْهِ أَنْ يُعِيدَ مَا صَلَّى وَ إِنْ كَانَ لَمْ يَعْلَمْ بِهِ فَلَيْسَ عَلَيْهِ إِعَادَةٌ وَ إِنْ كَانَ يَرَى أَنَّهُ أَصَابَهُ شَيْ‌ءٌ فَنَظَرَ فَلَمْ يَرَ شَيْئاً أَجْزَأَهُ أَنْ يَنْضِحَهُ بِالْمَاءِ»[10].

عبدالله بن سنان گفته است که از امام صادق (ع) درباره مردی که منی یا خون به لباسش اصابت کرده است سؤال کردم، حضرت (ع) فرمود که اگر قبل از اینکه نماز بخواند نسبت به اینکه منی به لباسش اصابت کرده است علم داشته باشد ولی آن را نشسته است [فراموش کرده است] و با همان حالت نماز خوانده است، در این صورت باید نمازش را دوباره بخواند ولی اگر نسبت به اصابت منی به لباسش علم نداشته باشد و نماز خوانده باشد، اعاده کردن نماز لازم نیست. حال اگر ببیند که چیزی به او اصابت کرد پس نگاه کند و چیزی مشاهده نکند در این صورت پاشیدن آب بر لباسش کفایت می‎کند.

درست است که پاسخ امام (ع) به سائل فقط به جنابت و بحث منی اشاره شده است و به دم (خون) اشاره‎ای نشده است لکن ذکر جنابت از باب مثال است و با توجه به اینکه سؤالِ سائل از هر دو (جنابت و دم) بوده است، پاسخ نیز هر دو را شامل می‎شود همان‎طور که مرحوم آیت الله حکیم (ره) در مستمسک فرموده است: «و الاقتصار في الجواب على ذكر الجنابة كأنه من باب المثال، و إلا يلزم إهمال الجواب عن حكم الدم»[11].

مورد ششم: ملاقات بدن یا لباس با مایع زرد رنگی که از مخرج فردی که دچار بواسیر است خارج میشود

عَنْ صَفْوَانَ قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا الْحَسَنِ (ع) وَ أَنَا حَاضِرٌ فَقَالَ: إِنَّ بِي جُرْحاً فِي مَقْعَدَتِي فَأَتَوَضَّأُ ثُمَّ أَسْتَنْجِي ثُمَّ أَجِدُ بَعْدَ ذَلِكَ النَّدَى وَ الصُّفْرَةَ تَخْرُجُ مِنَ الْمَقْعَدَةِ أَ فَأُعِيدُ الْوُضُوءَ؟ قَالَ: «قَدْ أَنْقَيْتَ؟» قَالَ: نَعَمْ قَالَ: «لَا وَ لَكِنْ رُشَّهُ بِالْمَاءِ وَ لَا تُعِدِ الْوُضُوءَ»[12].

صفوان گفته است که مردی از امام رضا (ع) سؤال کرد- در حالی که من نیز حضور داشتم- و گفت که در نشیمن‎گاه من جراحتی است، پس من وضو می‎گیرم بعد از آن استنجاء می‎کنم و مشاهده می‎کنم که رطوبت و زردی از مقعدم خارج می‎شود، آیا باید دوباره وضو بگیرم؟ حضرت (ع) فرمود که یقین داری؟ سائل گفت: بله، حضرت (ع) فرمود که آب بر آن بپاش و لازم نیست دوباره وضو بگیری.

بزنطی نیز در روایتی صحیحه، شبیه روایت مذکور را نقل کرده است؛

عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ: سَأَلَ الرِّضَا (ع) رَجُلٌ وَ ذَكَرَ نَحْوَ حَدِيثِ صَفْوَانَ[13].

«الحمدلله رب العالمین».



[1]. سید محمد کاظم، طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص150.

[2].  شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج3، کتاب الطهارة، ابواب النجاسات، باب 26، ص، ح2.

[3]. همان، باب 12، ص417، ح 11.

[4]. همان، باب13، ص417، ح1.

[5]. همان، باب 73، ص، ح.

[6]. همان، باب 27، ح 8.

[7]. همان، باب7، ص403، ح6؛  کلینی، کافی، ج3، باب ابوال الدواب و أرواثها، ص57، ح2.

[8]. همان، باب 33،ص460، ح2.

[9]. همان، باب 37، ص، ح2.

[10]. همان، باب 40، ص475، ح3.

[11]. سيد محسن طباطبايى،‌ حكيم، مستمسك العروة الوثقى‌، ج2، ص147.

[12]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب نواقض الوضوء، باب16، ص292، ح3.

[13]. همان، ح4.

Please publish modules in offcanvas position.