فصل فی المطهرات 95/07/04

درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته)

موضوع کلی:فصلٌ فی المطهرات                                                                               تاریخ: 4 مهر 1395

موضوع جزئی: فصل فی حکم الأوانی                                                                       مصادف با:23 ذی‎الحجه1437

سال تحصیلی: 96-95                                                                                                 جلسه: 9

                                                                                                 

    «الحمدلله رب العالمين و صلي‌الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»

مرحوم سید (ره) در ادامه مسأله 398 نوشته است: «و كذا غير الظروف من جلدهما، بل و كذا سائر الانتفاعات غير الاستعمال، فإنّ الأحوط ترك جميع الانتفاعات منهما و أمّا ميتة ما لا نفس له كالسمك و نحوه فحرمة استعمال جلده غير معلوم و إن كان أحوط»[1].

مرحوم سید (ره) فرموده است که احتیاط این است که همه انتفاعاتی که از پوست نجس‎العین و پوست میته برده می‎شود، ترک شود، یعنی انتفاع از آنها، به نحو استعمال و انتفاع به نحو غیر استعمال، هر دو ترک شود.

مقصود از سایر انتفاعاتِ غیر از استعمال که در کلام مرحوم سید (ره) آمده است، چیست؟ به عبارت دیگر، چگونه می‎توان از پوست حیوان نجس‎العین یا پوست میته انتفاع برد؛ در حالی که استعمال نشده باشد؟

بزرگان گفته‎اند که انتفاعِ بدون استعمال، مثل این است که از پوست نجس‎العین یا پوست میته به عنوان غذای حیوانات استفاده شود یا اینکه پوست حیوانات مذکور، به عنوان وسیله برای صید ماهی و امثال آن، مورد استفاده قرار گیرد.

به نظر می‎رسد که کلام مرحوم سید (ره) مبنی بر اینکه احتیاط واجب این است که همه انتفاعات از پوست نجس‎العین و پوست میته باید ترک شود، وجهی نداشته باشد چون همان‎طور که در جلسه گذشته نیز گفته شد، کلام مرحوم سید (ره) در بحث مربوط به نجاست میته در مسأله 183 [: «يحرم بيع الميتة، لكنّ الأقوى جواز الانتفاع بها فيما لا يشترط فيه الطهارة»[2]]، با این نظر، مبنی بر احتیاط در ترک از همه انتفاعات از پوست نجس‎العین و پوست میته، منافات دارد. بنابراین، وجهی برای ترک تمام انتفاعات از نجس‎العین و میته باقی نمی‎ماند.

استعمال پوستِ میته حیواناتی مثل ماهی که خون جهنده ندارند، چه حکمی دارد؟

نظر مرحوم سید (ره) این است که دلیلی بر حرمت استعمال پوست حیوانات مذکور، وجود ندارد؛ هرچند احتیاط مستحب این است که از آن اجتناب شود.

مرحوم آقای حکیم (ره) نیز در تأیید فرمایش مرحوم سید (ره) مبنی بر عدم دلیل بر حرمت استعمال پوست میته حیواناتی که خون جهنده ندارند، گفته است که علت اینکه دلیلی بر حرمت استعمال پوست حیوانات مذکور نیست، این است که ادله منع از استعمال، فقط حیواناتی را شامل می‎‎شود که خون جهنده دارند لذا حق با مرحوم سید (ره) است.

البته از بعضی از روایات از جمله روایت ذیل، حرمت استعمال پوستِ میته حیوانی که خون جهنده ندارد، استفاده شده است، لکن این روایات، نیز بر میته نجسه حمل شده است و بر مطلق میته [اعم از نجس و طاهر] حمل نمی‎شود:

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ؛ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْجِلْدِ الْمَيِّتِ؛ أَ يُلْبَسُ فِي الصَّلَاةِ إِذَا دُبِغَ؟ قَالَ: «لَا وَ لَوْ دُبِغَ سَبْعِينَ مَرَّةً».[3]

محمد بن مسلم گفته است که از امام (ع) درباره پوست میته سؤال کردم که آیا جلد میته را، اگر دباغی شده باشد، می‎توان در نماز پوشید؟ حضرت (ع) فرمود که نه؛ هرچند که هفتاد مرتبه نیز دباغی شده باشد.

بعضی با تمسک به اطلاق روایت مذکور، گفته‎اند که راوی از پوست میته به طور مطلق، سؤال کرده است و پاسخ امام (ع) مبنی بر عدم جواز استفاده از چنین پوستی نیز مطلق است لذا استعمالِ پوست میته حیوانی که خون جهنده ندارد را نیز شامل می‎شود.

اما آیت الله حکیم (ره) و بعضی دیگر از بزرگان گفته‎اند که روایت مذکور، بر میته نجس حمل می‎شود، نه میته‎ای که از حیوان پاکِ بی‎خونِ جهنده باشد لذا این روایت، حیواناتی مثل ماهی که خون جهنده ندارند و میته آنها پاک است را شامل نمی‎شود یا آنها از اطلاق مذکور، خارج می‎شوند. در نتیجه، دلیلی بر حرمت استعمال پوست میته حیواناتی که خون جهنده ندارند، وجود ندارد.

کلام آقای خویی (ره) مبنی بر عدم جواز انتفاع از میته

مرحوم آقای خویی (ره) فرموده است که تفصیل بین میته‎ای که خون جهنده دارد و بین میته‎ای که خون جهنده ندارد، در صورتی صحیح است که روایات، از جمله دو روایت ذیل، بتوانند بین این دو، تفصیل درست کنند؛ در حالی که این تفصیل قبول نیست.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ؛ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ (ع)؛ فَقُلْتُ: إِنَّ أَهْلَ الْجَبَلِ تَثْقُلُ عِنْدَهُمْ أَلَيَاتُ الْغَنَمِ، فَيَقْطَعُونَهَا؛ قَالَ: «هِيَ حَرَامٌ»؛ قُلْتُ: فَنَصْطَبِحُ بِهَا؛ فَقَالَ: «أَ مَا تَعْلَمُ أَنَّهُ يُصِيبُ الْيَدَ وَ الثَّوْبَ وَ هُوَ حَرَامٌ»[4].

حسن بن علی گفته است که از امام رضا (ع) در رابطه با مردمی که در کوهستان زندگی می‎کنند و دنبه‎های گوسفندان آنها سنگین می‎شود و آنها آن دنبه‎ها را قطع می‎کنند، سؤال کردم؛ حضرت (ع) فرمود که این کار حرام است؛ عرض کردم که از آن دنبه‎ها برای روشنایی استفاده می‎کنند؛ حضرت (ع) فرمود که مگر نمی‎دانید که دنبه‎ای که در حال زنده بودن حیوان، بریده شود، به دست و لباس اصابت می‎کند و این کار، حرام است.

الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ شُعْبَةَ فِي تُحَفِ الْعُقُولِ عَنِ الصَّادِقِ (ع) فِي حَدِيثٍ؛ قَالَ: «وَ أَمَّا وُجُوهُ الْحَرَامِ مِنَ الْبَيْعِ وَ الشِّرَاءِ: ... - إِلَى أَنْ قَالَ: - وَ الْبَيْعُ لِلْمَيْتَةِ أَوِ الدَّمِ أَوْ لَحْمِ الْخِنْزِيرِ أَوِ الْخَمْرِ أَوْ شَيْ‌ءٍ مِنْ وُجُوهِ النَّجِسِ فَهَذَا كُلُّهُ حَرَامٌ وَ مُحَرَّمٌ لِأَنَّ ذَلِكَ كُلَّهُ مَنْهِيٌّ عَنْ أَكْلِهِ وَ شُرْبِهِ وَ لُبْسِهِ وَ مِلْكِهِ وَ إِمْسَاكِهِ وَ التَّقَلُّبِ فِيهِ فَجَمِيعُ تَقَلُّبِهِ فِي ذَلِكَ حَرَامٌ»[5].

دو روایت مذکور، بر حرمت استفاده از پوست میته نجس دلالت دارند و حرمت را به پوست میته نجس اختصاص داده‎اند لذا این دو روایت، می‎توانند مفصِّل باشند؛ بین میته حیوانی که خون جهنده دارد و میته حیوانی که خون جهنده ندارد.

مرحوم آقای خویی (ره) فرموده است: "إلا أنا لا نعتمد على شي‌ء منهما لما ذكرناه في محله و إنما نعتمد في المنع عن الانتفاع بالميتة، على تقدير القول به، على صحيحة علي بن أبي مغيرة؛ قال: قلت لأبي عبد اللّه عليه السلام: الميتة ينتفع بها بشي‌ء؟ قال: «لا...»[6] و نحوها من الأخبار و هي مطلقة تشمل الميتات النجسة و الطاهرة و دعوى انصرافها إلى النجسة، مما لا ينبغي التَّفَوُّه به فعلى القول بحرمة الانتفاع بالميتة، لا وجه للتفصيل بين الميتة النجسة و الطاهرة."[7].

آقای خویی (ره) گفته است که اگر مستندِ تفصیل بین میته حیوانی که خون جهنده دارد و میته حیوانی که خون جهنده ندارد، دو روایت مذکور باشد، این تفصیل معنی دارد و دو روایت مذکور، مورد قبول ما نیست، اما به نظر می‎رسد که بر طبق روایت صحیحه علی بن ابی مغیره، بین میته حیوانی که خون جهنده دارد و میته حیوانی که خون جهنده ندارد، فرقی نیست چون صحیحه مذکور، اطلاق دارد لذا انتفاع از میته جایز نیست؛ چه میته حیوانی باشد که خون جهنده دارد و نجس است و چه میته حیوانی باشد که خون جهنده ندارد و پاک است.

آقای خویی (ره) گفته است که اگر کسی اشکال کند و بگوید که میته‎ای که در صحیحه علی بن ابی مغیره آمده است به میته نجسه انصراف دارد، بنابراین، میته حیوانی که خون جهنده ندارد را شامل نمی‎شود، خواهیم گفت که تفوُّه و دهان گشودن به چنین کلامی سزاوار نیست. بنابراین، جایی برای تفصیل بین میته نجسه و میته طاهره نیست.

قول به جواز انتفاع از میته مطلقا

عده‎ای گفته‎اند که انتفاع از پوست میته مطلقا جایز است؛ اعم از اینکه خون جهنده داشته باشد (نجس باشد) یا خون جهنده نداشته باشد (پاک باشد).

دلیل قول مذکور، صحیحه بزنطی است:

مُحَمَّدُ بْنُ إِدْرِيسَ فِي آخِرِ السَّرَائِرِ نَقْلًا مِنْ جَامِعِ الْبَزَنْطِيِّ صَاحِبِ الرِّضَا (ع)؛ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ تَكُونُ لَهُ الْغَنَمُ يَقْطَعُ مِنْ أَلَيَاتِهَا وَ هِيَ أَحْيَاءٌ؛ أَ يَصْلُحُ لَهُ أَنْ يَنْتَفِعَ بِمَا قَطَعَ؟ قَالَ: «نَعَمْ يُذِيبُهَا وَ يُسْرِجُ بِهَا وَ لَا يَأْكُلُهَا وَ لَا يَبِيعُهَا»[8].

امام (ع) در پاسخ از سؤال از حکم انتفاع از دنبه‎ای که از گوسفند زنده جدا شده است، فرمود که بله، آن را ذوب می‎کند و با آن روشنایی درست می‎کند، لکن خوردن و بیع آن جایز نیست.

روایت مذکور، در دلالت بر جواز انتفاع به میته، اعم از میته نجسه و میته طاهره، صراحت دارد.

درنتیجه، انتفاع از میته در هر موردی که طهارت در آن شرط باشد، جایز نیست و هر موردی که طهارت در آن شرط نباشد، استفاده از میته در آن مورد، اشکالی ندارد؛ هرچند که میته، نجس باشد و میته حیوانِ دارای خون جهنده باشد.

«والحمدلله رب العالمین»

 



[1]. سید محمدکاظم، طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص153.

[2]. همان، ص62.

[3]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج4، کتاب الصلاة، ابواب لباس المصلی، باب1، ص343، ح1.

[4]. همان، ج24، کتاب الأطعمة و الأشربة، ابواب الأطعمة المحرمة، باب32، ص178، ح1.

[5]. همان، باب66، ص238، ح1 و ج17، کتاب التجارة، ابواب ما یکتسب به، باب2، ص83، ح1.

[6]. همان، ج3، کتاب الطهارة، ابواب النجاسات، باب61، ص502، ح2.

[7]. آیت الله خویی، التنقيح في شرح العروة الوثقى‌، ج3، ص294.  

[8]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج17، کتاب التجارة، ابواب ما یکتسب به، باب6، ص98، ح6.

Please publish modules in offcanvas position.