درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی:فصلٌ فی المطهرات تاریخ: 3 آبان 1395 موضوع جزئی: فصلٌ فی حکم الأوانی- حکم استعمال ظروف طلا و نقره مصادف با:22 محرم 1438 سال تحصیلی: 96-95 جلسه: 15 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
خلاصه جلسه گذشته
بحث در مسأله401 بود. عرض شد که مقام اولی که در رابطه با این مسأله مورد بحث قرار میگیرد، این است که استعمال ظروف طلا و نقره چه حکمی دارد؟ آیا استعمال ظروف طلا و نقره، جایز است یا جایز نیست؟ به نظر مرحوم سید (ره) و بعضی از فقهای دیگر، استعمال ظروف طلا و نقره حرام است. عمده دلیلی که در رابطه با این مسأله اقامه شده است، روایات است و اجماع ادعا شده در این رابطه، ممکن است اجماع مدرکی باشد [، یعنی مستند آن اجماع، روایات است] لذا معتبر نیست. در رابطه با روایات نیز گفته شد که روایات وارد شده در این رابطه، سه طایفهاند که در جلسه گذشته ذکر شد.
اما اشکال شده است که گرچه کلمه «لاینبغی» در لغت به معنای حرمت است، لکن در عصر حاضر، این کلمه در معنای کراهت استفاده میشود و چون معلوم نیست که کلمه «لاینبغی»، چه زمانی از معنای لغوی خود به معنای اصطلاحی نقل داده شده است [، یعنی تاریخِ نقل معلوم نیست] و همچنین، معلوم نیست که آیا نقل معنای کلمه مذکور از معنای لغوی به معنای اصطلاحی، مقدم بر صدور روایات بوده است یا اینکه نخست روایات، صادر شده است و بعد از آن، نقل مذکور صورت گرفته است لذا معنای «لاینبغی» مجمل است و قرینهای نیز وجود ندارد که این کلمه بر معنای حرمت یا کراهت حمل شود و تنها چیزی که مشکل را حل میکند، این است که متسالمٌعلیه بین اصحاب این است که کلمه «لاینبغی» در حرمت به کار رفته است و خلافی در این جهت نیست. بنابراین، با توجه به اجماعی که بین اصحاب وجود دارد مبنی بر اینکه کلمه «لاینبغی» در معنای حرمت به کار رفته است، این کلمه بر معنای حرمت حمل میشود.
شبههای که باقی میماند، این است که بر اساس اخباری که ذکر آنها گذشت، حرمت أکل در ظروف طلا و نقره و حرمت شرب در ظروف نقره به صراحت در روایات آمده و روایات به این حرمت تصریح کردهاند، حال سؤال این است که با توجه به این مطلب، آیا باید به حرمت أکل در ظروف طلا و نقره و حرمت شرب در ظروف نقره قائل شد یا اینکه هرچند در روایات به حرمت شرب در ظروف طلا تصریح نشده است، لکن شربِ در ظروف طلا نیز حرام است؟
پس طایفه اول و دوم از روایات متعرض حرمت شرب در ظروف طلا نشده است و تنها طایفه سوم از روایات که متضمن کلمه «لاینبغی» است متعرض شرب در ظروف طلا شده است [عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: «لَا يَنْبَغِي الشُّرْبُ فِي آنِيَةِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ»[1].] که در مورد معنای کلمه «لاینبغی» نیز همانطور که عرض شد، از حیث اینکه در معنای لغویاش که حرمت باشد، استفاده شده است یا در معنای اصطلاحیاش که کراهت باشد، استفاده شده است، تردید وجود دارد لذا سؤال این است که آیا شرب در ظروف طلا نیز حرام است یا حرام نیست؟
پاسخ چنین است که:
اولاً: حرمت شرب و أکل در ظروف طلا و نقره جای بحث ندارد و متسالمٌعلیه، این است که أکل و شرب در ظروف طلا و نقره حرام است، همانطور که گفته شد که متسالمٌعلیه بین اصحاب این است که کلمه «لاینبغی» در حرمت به کار رفته است و خلافی در این جهت نیست. بنابراین، با توجه به اجماعی که بین اصحاب وجود دارد مبنی بر اینکه کلمه «لاینبغی» در معنای حرمت به کار رفته است، این کلمه بر معنای حرمت حمل میشود.
ثانیاً: روایات مطلقهای در این مورد وجود دارند که این روایات به اطلاقشان بر حرمت أکل و شرب در ظروف طلا و نقره دلالت دارند:
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع)؛ «أَنَّهُ نَهَى عَنْ آنِيَةِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ»[2].
نهی امام (ع) از ظروف طلا و نقره اطلاق دارد و این اطلاق شامل شرب از ظروف طلا نیز میشود.
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ؛ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) عَنْ آنِيَةِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ فَكَرِهَهُمَا...[3].
لفظ «کرههما» در روایت مذکور، به معنای مبغوضیت دانسته شده است لذا این مبغوضیت اطلاق دارد و شامل شرب در ظروف طلا نیز میشود.
بنابراین، هرچند در روایات، به صراحت به نهی از شرب در ظروف طلا تصریح نشده است، لکن روایات مطلقهای [، مثل دو روایت مذکور] در اینجا وجود دارند که به اطلاقشان حرمت أکل و شرب در ظروف طلا و نقره را شامل میشوند لذا صحیح است که گفته شود که طایفه اول و دوم از روایات نیز بر حرمت أکل و شرب در ظروف طلا و نقره دلالت میکنند.
مقام دوم از مباحث مربوط به مسأله 401
استعمال ظروف طلا و نقره برای وضو گرفتن، غُسل کردن، تطهیر نجاسات و امثال آن، چه حکمی دارد؟
بحث در این مقام، از دو ناحیه مورد بررسی قرار میگیرد؛ یکی، بحث از ناحیه حکم وضعی [، یعنی صحت و بطلان] است و دیگری، بحث از ناحیه حکم تکلیفی [، یعنی حرمت و جواز] است. حکم وضعی، انشاءالله، در بحث «وضو» به طور مفصل بیان خواهد شد.
اما درباره حکم تکلیفی، اقوالی مطرح شده است:
قول اول
عدهای، مثل مرحوم سید (ره)، قائل به حرمت وضو، غسل و تطهیر نجاسات به وسیله ظروف طلا و نقره شدهاند [«يحرم استعمال أواني الذهب و الفضّة في الأكل و الشرب و الوضوء و الغسل و تطهير النجاسات»[4]].
در این زمینه ادعای «لاخلاف» نیز شده است؛ کما اینکه صاحب حدائق (ره) تعبیر «لاخلاف» را به کار برده است. در تذکره در این مورد، عبارت «عند علمائنا اجمع» آمده است. در مدارک نیز در این مورد، «اجماع بر تحریم» مطرح شده است.
قول دوم
عدهای به عدم حرمت وضو، غسل و تطهیر نجاسات به وسیله ظروف طلا و نقره قائل شدهاند.
منشأ این اختلاف [که عدهای قائل به حرمت و عدهای قائل به جواز وضو، غسل و تطهیر نجاسات به وسیله ظروف طلا و نقره شدهاند]، این است که آیا حرمتی که ظروف طلا و نقره دارند، مطلق استعمال است یا اینکه این حرمت مربوط به أکل و شرب است. عدهای معتقدند که این حرمت، در مورد مطلق استعمال نیست که حتی استعمال ظروف طلا و نقره در وضو، غسل و تطهیر نجاسات را نیز شامل شود، بلکه این حرمت، فقط مربوط به أکل و شرب است. در مقابل، کسانی که به حرمت استعمال ظروف طلا و نقره در وضو و غسل قائل شدهاند، معتقدند که حرمت، اطلاق دارد و همه استعمالات را شامل میشود.
حال باید ادله بررسی شوند که آیا بر اساس ادله، مطلق استعمالات از ظروف طلا و نقره حرام است یا اینکه ادله فقط بر حرمت أکل و شرب در ظروف طلا و نقره دلالت دارند.
کسانی که قائل به عدم حرمت استعمال ظروف طلا و نقره در وضو، غسل و تطهیر نجاسات شدهاند به روایات متقدمه استناد کردهاند، یعنی به روایاتی که فقط به حرمت أکل و شرب از ظروف طلا و نقره تصریح کردهاند.
کسانی که قائل به عدم حرمت استعمال ظروف طلا و نقره در وضو، غسل و تطهیر نجاسات شدهاند، به روایات متقدمه استناد کردهاند، یعنی به روایاتی که فقط به حرمت أکل و شرب از ظروف طلا و نقره تصریح کردهاند و به استدلال به روایات مطلق ذیل پاسخ دادهاند:
روایت اول: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ؛ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) عَنْ آنِيَةِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ فَكَرِهَهُمَا...[5].
در صحیحه مذکور، در مورد ظرف طلا و نقره از امام رضا (ع) سؤال شده است و حضرت (ع) آنها را مبغوض دانسته است و قول امام (ع) که نسبت به ظروف طلا و نقره ابراز کراهت و مبغوضیت کرده، مطلق بوده و مقید به أکل و شرب نبوده است لذا این مبغوضیت، همه استعمالات از ظروف طلا و نقره را شامل میشود.
تنها مطلبی که ممکن است در این مورد گفته شود، این است که عبارت «فکرههما» مطلق است و مقید به أکل و شرب نیست، لکن بر فرض اطلاق حرمت یا کراهت، باید فعل مناسب با آن در تقدیر گرفته شود و فعل مناسب با «فکرههما»، أکل و شرب است، «أی کره الأکل و شُربهما». مطلق استعمالات ظروف طلا و نقره منظور نیست؛ کما اینکه در مورد میته آمده است: «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ...»[6]. فعل مناسبی که در این مورد باید در تقدیر گرفته شود، أکل میته و دم است.
همچنین، در آیه شریفه «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْأُمَّهَاتُكُمْ...»[7]، فعل مناسب آن که نکاح است، در تقدیر گرفته میشود.
بنابراین، فعل مناسب در روایت مذکور، أکل و شرب است و همه استعمالات نیست.
روایت دوم: عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ «أَنَّهُ كَرِهَ آنِيَةَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْآنِيَةَ الْمُفَضَّضَةَ»[8].
گفته شده است که «کَرِه» مطلق است و همه استعمالات از ظروف طلا و نقره را شامل میشود و اینگونه نیست که فقط أکل و شرب را شامل شود.
البته همان مطلب اخیر به عنوان پاسخ به این استدلال، در ذیل این روایت نیز بیان شده است.
روایت سوم: عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى (ع)؛ قَالَ: «آنِيَةُ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ مَتَاعُ الَّذِينَ لا يُوقِنُونَ»[9].
ظروف طلا و نقره متاع کسانی است که به خدا ایمان ندارند [، یعنی مال دنیاگرایان است].
جالب این است که این گروه قائل به قول دوم، میگویند که حتی نسبت به اطلاقِ روایات مطلقه [، مثل روایت؛ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع)؛ «أَنَّهُ نَهَى عَنْ آنِيَةِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ»[10]] باید چیزی در تقدیر گرفته شود و گفته شود که از أکل و شرب در ظروف طلا و نقره نهی شده است؛ نه اینکه از مطلق ظروف طلا و نقره نهی شده است. بنابراین، روایات مذکور، سایر استعمالاتِ [غیر از أکل و شرب] را شامل نمیشود.
دلیل کسانی که حرمتِ مطلق استعمالات از ظروف طلا و نقره را قائل شدهاند، ادلهای است که از مطلق استعمالات نهی کردهاند که روایت ذیل از آن جمله است:
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع)؛ «أَنَّهُ نَهَى عَنْ آنِيَةِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ»[11].
«والحمدلله رب العالمین»
[1]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج3، کتاب الطهارة، ابواب النجاسات، باب65، ص507، ح5.
[2]. همان، ص506، ح3؛ احمد بن محمد بن خالد، ابو جعفر برقى، المحاسن، ج2، کتاب الماء، باب 11، ص582، ح59.
[3]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج3، کتاب الطهارة، ابواب النجاسات، باب65، ص506، ح1.
[4]. سید محمدکاظم، طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص156.
[5]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج3، کتاب الطهارة، ابواب النجاسات، باب65، ص506، ح1.
[6]. «المائدة»:3.
[7]. «النساء»: 23.
[8]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج3، کتاب الطهارة، ابواب النجاسات، باب65، ص508، ح10.
[9]. همان، ص507، ح4.
[10]. همان، ص506، ح3؛ احمد بن محمد بن خالد، ابو جعفر برقى، المحاسن، ج2، کتاب الماء، باب 11، ص582، ح59.
[11]. همان.