درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصلٌ فی المطهرات تاریخ: 11 آبان 1395 موضوع جزئی: فصلٌ فی حکم الأوانی- حکم استعمال طلا و نقره مصادف با: 1 صفر 1438 سال تحصیلی: 96-95 جلسه: 19 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
مسأله 406: «لا بأس بغير الأواني إذا كان من أحدهما، كاللوح من الذهب أو الفضة و الحلي كالخَلخال و إن كان مُجَوَّفاً، بل و غِلاف السيف و السِّكّين و إمامة الشَّطَب، بل و مثل القِنديل و كذا نقش الكُتُب و السُّقوف و الجُدران بهما»[1].
به نظر مرحوم سید (ره)، استعمال طلا و نقره در غیر ظروف اشکالی ندارد، مثل اینکه از طلا یا نقره در ساخت قاب استفاده شود یا اینکه به عنوان زینت، مثل خلخال، استفاده شود هرچند که خلخال توخالی باشد، بلکه استفاده از طلا یا نقره برای ساخت غلاف شمشیر، چاقو و وسیلهای که با آن میبرند نیز اشکالی ندارد، بلکه استفاده از طلا یا نقره به عنوان قندیلی که آویزان میکنند و همچنین، نقشهای کتابها [، مثل اینکه حواشی کتب به وسیله طلا مهذب میشود]، نقاشی بر سقف خانهها و دیوارها نیز اشکالی ندارد.
ادله دال بر جواز استعمال طلا و نقره در غیر ظروف
دلیل اول اینکه صاحب جواهر (ره) فرموده است: «لا اجد فیه خلافاً»[2]؛ در این مسأله خلافی نیست، به این معنی که این مسأله (جواز استعمال طلا و نقره در غیر ظروف) اتفاقی است.
دلیل دوم، تمسک به اصل حلیت است. مقتضای اصل حلیت نیز حکم به جواز است چون تا دلیلی بر حرمت وجود نداشته باشد، وجهی برای حکم به حرمت نیست و به تعبیر روشنتر، هنگامی که شک میشود که استعمال طلا و نقره در غیر ظروف جایز است یا جایز نیست، اصل این است که به جواز استعمال حکم میشود چون عمومات دال بر حلیت بر این دلالت دارد که آنچه دلیلی بر حرمت آن ارائه نشده است، محکوم به حلیت است چون موارد حرمت مشخص شدهاند و آنچه که به حرمت آن تصریح نشده است، محکوم به حلیت است.
دلیل سوم اینکه ادله مانعه از استعمال طلا و نقره، مربوط به ظروفی است که از طلا و نقره ساخته شدهاند لذا استعمال طلا و نقره در غیر ظروف اشکالی ندارد.
دلیل چهارم، ادله خاص مبنی بر جواز استعمال طلا و نقره در غیر ظروف است که روایات ذیل از آن جملهاند:
روایت اول: عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى؛ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ (ع) عَنْ ذِي الْفَقَارِ، سَيْفِ رَسُولِ اللَّهِ (ص)؛ فَقَالَ: «نَزَلَ بِهِ جَبْرَئِيلُ مِنَ السَّمَاءِ وَ كَانَتْ حَلْقَتُهُ فِضَّةً»[3]؛ صفوان بن یحیی گفته است که درباره ذوالفقار، یعنی شمشیر حضرت رسول اکرم (ص)، از امیرالمؤمنین امام علی (ع) سؤال کردم؛ حضرت (ع) فرمود که آن شمشیر را جبرئیل از آسمان برای حضرت رسول اکرم (ص) آورد و حلقه آن شمشیر از نقره بود.
روایت دوم: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَيْسٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع)؛ قَالَ: «إِنَّ اسْمَ النَّبِيِّ (ص) فِي صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ- إِلَى أَنْ قَالَ: - وَ كَانَ لَهُ دِرْعٌ تُسَمَّى ذَاتَ الْفُضُولِ لَهَا ثَلَاثُ حَلَقَاتِ فِضَّةٍ حَلْقَةٌ بَيْنَ يَدَيْهَا وَ حَلْقَتَانِ خَلْفَهَا»[4]؛ محمد بن قیس از امام باقر (ع) نقل کرده است که حضرت (ع) فرمود که اسم پیامبر (ص) در صحف ابراهیم آمده است- تا اینکه حضرت (ع) فرمود که- و پیامبر (ص) زرهی داشت که ذات الفضول نامیده میشد و سه حلقه نقره داشت که یک حلقه جلو زره بود و دو حلقه نیز پشت این زره بوده است.
روایت سوم: عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ (ع)؛ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمِرْآةِ هَلْ يَصْلُحُ إِمْسَاكُهَا إِذَا كَانَ لَهَا حَلْقَةُ فِضَّةٍ؟ قَالَ: «نَعَمْ، إِنَّمَا كُرِهَ اسْتِعْمَالُ مَا يُشْرَبُ بِهِ»[5]؛ علی بن جعفر در روایت مذکور از برادرش موسی بن جعفر (ع) درباره نگهداری آینهای که حلقهای از نقره در آن به کار رفته بود، سؤال کرد؛ حضرت (ع) فرمود که نگهداری آن جایز است. همانا استعمال نقره برای شرب از آن کراهت دارد.
روایت چهارم: رَوَاهُ الْحِمْيَرِيُّ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مِثْلَهُ إِلَّا أَنَّهُ قَالَ: وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمِرْآةِ هَلْ يَصْلُحُ الْعَمَلُ بِهَا إِذَا كَانَ لَهَا حَلْقَةُ فِضَّةٍ؟ قَالَ: «نَعَمْ، إِنَّمَا كُرِهَ مَا يُشْرَبُ فِيهِ اسْتِعْمَالُهُ»[6].
روایت پنجم: عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: «لَيْسَ بِتَحْلِيَةِ الْمَصَاحِفِ وَ السُّيُوفِ بِالذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ بَأْسٌ»[7]؛ داود بن سرحان گفته است که امام صادق (ع) فرمود که آراستن قرآنها و شمشیرها به طلا و نقره [، یعنی آبکاری قرآن و شمشیر به طلا و نقره] اشکالی ندارد.
از مجموع روایات مذکور، استفاده میشود که استعمال طلا و نقره در غیر ظروف اشکالی ندارد.
عدهای از بزرگان گفتهاند که روایاتی وجود دارد که از آنها فهمیده میشود که استعمال طلا و نقره در غیر ظروف نیز جایز نیست:
روایت اول: عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ السَّرِيرِ فِيهِ الذَّهَبُ، أَ يَصْلُحُ إِمْسَاكُهُ فِي الْبَيْتِ؟ فَقَالَ: «إِنْ كَانَ ذَهَباً فَلَا وَ إِنْ كَانَ مَاءَ الذَّهَبِ فَلَا بَأْسَ»[8]؛ فضیل بن یسار گفته است که از امام صادق (ع) درباره تختخوابی که در آن طلا به کار رفته است، سؤال کردم که آیا نگهداری آن در خانه جایز است؟ حضرت (ع) فرمود که اگر طلا در آن به کار رفته است، جایز نیست، ولی اگر به وسیله طلا، آبکاری شده است، اشکالی ندارد.
استناد به روایت مذکور، تمام نیست.
اولاً: سند روایت مذکور، ضعیف است.
ثانیاً: بر فرض که از ضعف سندی روایت مذکور، صرف نظر شود، با توجه به روایات متعددی که بر جواز استعمال طلا و نقره در غیر ظروف، دلالت دارند، روایت مذکور، بر کراهت حمل میشود و بر حرمت حمل نمیشود.
روایت دوم: عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ أَبِي الْحَسَنِ (ع)؛ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ السَّرْجِ وَ اللِّجَامِ فِيهِ الْفِضَّةُ، أَ يُرْكَبُ بِهِ؟ قَالَ: «إِنْ كَانَ مُمَوَّهاً لَا يُقْدَرُ عَلَى نَزْعِهِ فَلَا بَأْسَ وَ إِلَّا فَلَا يُرْكَبُ بِهِ»[9].
علی بن جعفر در روایت مذکور، از برادرش امام کاظم (ع) درباره زین و لگامی که در آن نقره به کار رفته است، سؤال کرد که آیا میتوان بر آن زین سوار شد و از آن لگام استفاده کرد؟ حضرت (ع) فرمود که اگر به گونهای نقرهکاری شده است که کندن آن ممکن نیست، اشکالی ندارد، ولی اگر نقرهها قابل کندن است، استعمال آن زین و لگام جایز نیست.
دلالت روایت مذکور بر مدعا [عدم جواز استعمال طلا و نقره در غیر ظروف] تمام نیست چون با توجه به روایاتی که حرمت استعمال طلا و نقره را مختص ظروف دانستهاند، باید گفت که دلالت روایت مذکور، بر مطلوب تمام نیست چون فی حد نفسه دلیلی بر حرمت طلا و نقره در زین و لگام وجود ندارد.
اشکال آقای خویی (ره) بر استدلال به روایت مذکور
مرحوم آقای خویی (ره) فرموده است که روایت مذکور، مدعا [عدم جواز استعمال طلا و نقره در غیر ظروف] را ثابت نمیکند.
اولاً: در روایت مذکور، حرمت، بر تمکن از کَندن نقره معلق شده است لذا اگر استفاده از نقره در زین و لگام، مثل استفاده از طلا در ظروف، حرام بود، نباید بین تمکن از کَندن و عدم تمکن از کندن فرق گذاشته میشد، بلکه امام (ع) باید به طور مطلق میفرمود که استفاده از نقره در زین و لگام حرام است؛ نه اینکه حرمت را بر کندن معلق کند. بنابراین، از اینکه امام (ع) حرمت را مقید به تمکن از کندن کرده است، فهمیده میشود که حرمت استفاده از نقره در زین و لگام مثل استفاده از نقره در ظروف، مطلقا حرام نیست، بلکه فقط در فرضی حرام است که شخص تمکن از کَندن و جدا کردن نقره را داشته باشد.
ثانیاً: در فرض مذکور در روایت، امکان تعویض زین و لگام وجود داشته است لذا امام (ع) با اینکه میتوانسته است بگوید که آن زین و لگام که نقره در آن به کار رفته است را عوض کن، فرموده است که اگر تمکن از کندن نقره نیست، استفاده از آن زین و لگام مشکلی ندارد و این خود حاکی از جواز استعمال طلا و نقره در زین و لگام است.
ثالثاً: بر فرض که گفته شود که طبق روایت مذکور، استفاده از نقره در زین و لگام جایز نیست، گفته میشود که روایت مذکور، عدم جواز استفاده از نقره را فقط در مورد زین و لگام ثابت میکند و عدم جواز نسبت به سایر موارد را نمیتوان با این روایت ثابت کرد[10].
روایت سوم: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ؛ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) عَنْ آنِيَةِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ، فَكَرِهَهَا؛ فَقُلْتُ: قَدْ رَوَى بَعْضُ أَصْحَابِنَا أَنَّهُ كَانَ لِأَبِي الْحَسَنِ (ع) مِرْآةٌ مُلَبَّسَةٌ فِضَّةً؛ فَقَالَ: «لَا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ إِنَّمَا كَانَتْ لَهَا حَلْقَةٌ مِنْ فِضَّةٍ وَ هِيَ عِنْدِي...»[11].
محمد بن اسماعیل بزیع گفته است که از امام رضا (ع) درباره ظرف طلا و نقره سؤال کردم و حضرت (ع) آن را مبغوض دانست و گفتم که بعضی از اصحاب ما روایت کردهاند که امام کاظم (ع) آینهای داشت که پوشش نقره داشت. امام رضا (ع) فرمود که این طور نبوده است، بلکه آینه امام کاظم (ع) حلقهای از نقره داشته است که اکنون نزد من است.
عدهای با تمسک به روایت مذکور، گفتهاند که اگر استفاده نقره در غیر ظروف حرام نبود، وجهی نداشت که امام رضا (ع) با تعبیرات شدید و غلیظی که در روایت آمده است، داشتن پوشش نقره برای آینه امام کاظم (ع) را نفی کند لذا تعبیرات شدیدی که در روایت مذکور، به کار رفته است، حاکی از حرمت استفاده از نقره در غیر ظروف است.
استدلال مذکور، تمام نیست زیرا تعبیرات شدید و غلیظی که از طرف امام رضا (ع) در روایت مذکور، به کار رفته است برای رد کردن إخبار کذب بوده است و ربطی به حرمت استفاده از نقره در غیر ظروف ندارد تا گفته شود که این تعبیرات شدید، حرمت استفاده از نقره در غیر ظروف را ثابت میکند.
البته روایاتی نبوی نیز از طرق عامه در رابطه با مانحنفیه وارد شده است که برخی با استناد به آن روایات گفتهاند که استفاده از طلا و نقره در غیر ظروف حرام است، لکن آن روایات نزد ما معتبر نیست و استدلال به آنها تمام نیست.
عدهای نیز با صرف نظر از روایات، گفتهاند که ادله دیگری وجود دارد مبنی بر اینکه استفاده از طلا و نقره در غیر ظروف نیز حرام است و آن اینکه استفاده از طلا و نقره در غیر ظروف، تضییع مال است و مستلزم غرور است، یعنی باعث غرور انسان میشود و همچنین، باعث میشود که دل فقرا بشکند، لکن در پاسخ گفته میشود که این گونه استدلال کردن، استحسان است که در موارد دیگر مثل الماس و سایر چیزهای گرانبها نیز صدق میکند و چنین استدلالهایی که استحسانند، معتبر نیستند.
«والحمدلله رب العالمین»
[1]. سید محمد کاظم، طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص157.
[2]. محمد حسن، نجفى صاحب الجواهر، جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ج6، ص337.
[3]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج3، کتاب الطهارة، ابواب النجاسات، باب67، ص511، ح3.
[4]. همان، ص512، ح7.
[5]. همان، ص511، ح6.
[6]. همان. ص512، ذیل حدیث6.
[7]. همان، ج5، کتاب الصلاة، ابواب احکام الملابس، باب64، ص105، ح3.
[8]. همان، ج3، کتاب الطهارة، ابواب النجاسات، باب67، ص510، ح1.
[9]. همان، ج11، ابواب احکام الدواب فی السفر، باب21، ص497، ح1.
[10]. سيد ابو القاسم، موسوى خويى، التنقيح في شرح العروة الوثقى، ج3، ص326.
[11]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج3، کتاب الطهارة، ابواب النجاسات، باب65، ص505، ح1.