درس خارج فقه حضرت آیت الله حسینی بوشهری (دامت برکاته) موضوع کلی: فصلٌ فی أحکام التخلی تاریخ: 13 دی 1395 موضوع جزئی: وجوب ستر عورت- رو به قبله و پشت به قبله نبودن هنگام تخلّی مصادف با: 3 ربیعالثانی 1438 سال تحصیلی: 96- 95 جلسه: 43 |
«الحمدلله رب العالمين و صليالله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين»
مرحوم سید (ره) در ادامه، نوشته است: «و الأقوى عدم حرمتهما في حال الاستبراء و الاستنجاء و إن كان الترك أحوط و لو اضطرّ إلى أحد الأمرين تخيّر و إن كان الأحوط الاستدبار و لو دار أمره بين أحدهما و ترك الستر مع وجود الناظر وجب الستر و لو اشتبهت القبلة لا يبعد العمل بالظنّ»[1].
به نظر مرحوم سید (ره)، أقوی این است که رو به قبله و پشت به قبله بودن در هنگام استبراء و استنجاء حرام نیست؛ هرچند احتیاط [مستحب] این است که مکلّف در حال استبراء و استنجاء نیز رو به قبله و پشت به قبله نباشد.
دلیل عدم حرمت رو به قبله و پشت به قبله بودن در هنگام استبراء و استنجاء، این است که آنچه از ادله استفاده میشود، این است که ترک استقبال [رو به قبله بودن] و استدبار [پشت به قبله بودن] مربوط به بول و غائط است، اما دلیلی بر ترک استقبال و استدبار نسبت به استبراء و استنجاء وجود ندارد.
عدهای گفتهاند که ترک استقبال و استدبار هنگام استبراء و استنجاء نیز لازم است و برای مدعای خود به روایت ذیل استناد کردهاند:
عَنْ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: قُلْتُ لَهُ: الرَّجُلُ يُرِيدُ أَنْ يَسْتَنْجِيَ، كَيْفَ يَقْعُدُ؟ قَالَ: «كَمَا يَقْعُدُ لِلْغَائِطِ...»[2].
عمار ساباطی گفته است که به امام صادق (ع) گفتم که مردی میخواهد استنجاء کند، چگونه بنشیند؟ حضرت (ع) فرمود که آنگونه که برای غائط مینشیند، بنشیند.
این عده گفتهاند که پاسخ حضرت (ع) که فرموده است که آنگونه که برای غائط مینشیند، بنشیند، حاکی از این است که هنگام استنجاء نیز انسان نباید رو به قبله و پشت به قبله باشد؛ آنگونه که هنگام تخلّی نباید رو به قبله و پشت به قبله باشد.
اما در پاسخ، عرض میشود که بزرگان در ذیل این روایت گفتهاند که این روایت به بحث ترک استقبال و استدبار در هنگام تخلّی مربوط نمیشود، بلکه این روایت در رابطه با کیفیت نشستن هنگام تخلّی و استنجاء است چون ممکن است کسی رو به قبله و پشت به قبله نباشد، لکن نحوه نشستنش متفاوت باشد چون اهل سنّت معتقدند که هنگام استنجاء واجب است که شخص رانهای خود را باز نگه دارد؛ حتی در بعضی از تعبیراتشان اینگونه آمده است که برای اینکه شخص یقین پیدا کند که چیزی از نجاست باقی نمانده است، باید با انگشت خود باطن مخرج را نیز تمیز کند. پس کلام امام (ع) مبنی بر کیفیت نشستن در هنگام استنجاء، در مقابل عامّه است که معتقدند که شخص هنگام استنجاء باید رانهای خود را باز نگه دارد، لکن امام (ع) فرموده است که شخص در هنگام استنجاء همانگونه بنشیند که برای تخلّی مینشیند، یعنی نیازی به باز نگه داشتن رانها نیست. بنابراین، روایت مذکور، به بحث ترک استقبال و استدبار در هنگام تخلّی مربوط نمیشود.
مرحوم سید (ره) در ادامه، نوشته است: «و لو اضطرّ إلى أحد الأمرين تخيّر و إن كان الأحوط الاستدبار»[3].
به نظر مرحوم سید (ره)، اگر شخص مضطر به این شده باشد که یا رو به قبله تخلّی کند یا پشت به قبله تخلّی کند، مخیّر است [، یعنی اختیار با اوست که رو به قبله بنشیند یا پشت به قبله بنشیند]؛ هرچند که احتیاط [مستحب] این است که پشت به قبله تخلّی کند.
دلیلی که برای تخییر اقامه شده است، واضح است چون فرض این است که شخص، مضطر است و عقل به این حکم میکند که شخص در حال اضطرار مخیر است چون چارهای جز آن ندارد.
اما دلیل حکم به اینکه احتیاط مستحب این است که شخص در فرض اضطرار نیز پشت به قبله تخلّی کند، این است که پشت به قبله بودن در هنگام تخلّی، به احترام و تعظیم قبله نزدیکتر از این است که شخص رو به قبله تخلّی کند. همچنین، گفته شده است که اگر مستند حکم حرمت رو به قبله و پشت به قبله تخلّی کردن، روایات باشند، مقتضای اطلاق روایات این است که بین صورت اضطرار و عدم اضطرار فرقی نیست، لکن مشکل این است که در این صورت که شخص مضطر به این است که رو به قبله تخلّی کند یا پشت به قبله تخلّی کند، ترک استقبال و استدبار با هم [که متوجه آن شخص است] به تزاحم منجر میشود چون او نمیتواند به هر دو تکلیف [ترک استقبال و ترک استدبار] عمل کند لذا در این صورت که ترک هر دو با هم ممکن نیست، باید به مرجّحات باب تزاحم رجوع شود و وقتی به مرجّحات رجوع میشود، مشخص میشود که اهمیت استقبال از استدبار بیشتر است لذا بهتر است که شخصِ مضطر، تخلّی رو به قبله را ترک کند و پشت به قبله تخلّی نماید.
مرحوم سید (ره) در ادامه، نوشته است: «و لو دار أمره بين أحدهما و ترك الستر مع وجود الناظر وجب الستر»[4]
به نظر مرحوم سید (ره)، اگر امر شخص بین اینکه رو به قبله یا پشت به قبله تخلّی کند یا اینکه پوشاندن عورت خود از ناظر محترم را ترک کند، دایر شود، واجب است که عورت خود را بپوشاند [و رو به قبله یا پشت به قبله تخلّی کند].
دلیل وجوب ستر عورت و رو به قبله یا پشت به قبله تخلّی کردن، ارتکاز متشرعه است چون متشرعه ستر عورت را مهمتر میداند و گویا بین حرمت استقبال و استدبار و حرمت کشف عورت تزاحم وجود دارد و اهمیت ستر عورت بیشتر از استقبال و استدبار است لذا واجب است که عورت خود را از ناظر محترم بپوشاند و رو به قبله یا پشت به قبله تخلّی کند. این در صورتی است که مستند حکم حرمت رو به قبله و پشت به قبله تخلّی کردن، روایات باشند، لکن اگر مستند حکم حرمت ترک استقبال و استدبار در هنگام تخلّی، اجماع و تسالم فقها باشد، در این صورت، دلیلی بر حرمت استقبال و استدبار در هنگام تخلّی، باقی نخواهد ماند تا نیازی به رجوع به مرجّحات باب تزاحم باشد چون تسالم فقها حرمت استقبال و استدبار را فیالجمله و در غیر باب تزاحم اقتضا میکند و این اقتضا بالجمله نیست تا باب تزاحم را نیز شامل شود لذا اگر مثل مانحنفیه بین حرمت استقبال و استدبار و ترک ستر عورت، تزاحم پیش آمد، نوبت به حرمت استقبال و استدبار نمیرسد لذا ستر عورت واجب است.
مرحوم سید (ره) در ادامه، نوشته است: «و لو اشتبهت القبلة لا يبعد العمل بالظنّ»[5].
به نظر مرحوم سید (ره)، اگر قبله برای شخص مشتبه شود [، یعنی شبهه، موضوعیه باشد،] بعید نیست که باید بر طبق ظن عمل کند [، یعنی هر طرفی که ظن به قبله بودن آن دارد را قبله قرار دهد].
سؤال: با اینکه ظن، معتبر نیست و نمیتوان بر طبق ظن، عمل کرد چرا در مورد قبله، عمل به ظن استثناء شده است و معتبر است؟
پاسخ: اگر امکان تأخیر تخلّی به اندازهای که انسان به جهت قبله یقین پیدا کند، وجود داشته باشد، باید آن را تأخیر بیندازد، ولی در فرضی که امکان تأخیر نباشد، به ظن عمل میشود و دلیل اعتبار ظن در این فرض، روایت ذیل است:
عَنْ زُرَارَةَ؛ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع): «يُجْزِئُ التَّحَرِّي أَبَداً إِذَا لَمْ يُعْلَمْ أَيْنَ وَجْهُ الْقِبْلَةِ»[6].
زراره از امام باقر (ع) نقل کرده است که حضرت (ع) فرمود که زمانی که شخص جهت قبله را نمیداند، آنچه که در نزد او أرجح است، کفایت میکند و مجزی است [، یعنی عمل به ظن مجزی است].
در مانحنفیه چون ظن، مصداق «أرجحیت» است، مکلّف بر طبق ظن خود عمل میکند. بنابراین، این روایت به اطلاقش بر این دلالت دارد که در باب قبله آنچه که أرجح است، باید اخذ شود و به باب صلاة نیز اختصاص ندارد، بلکه مقتضای اطلاق این روایت، حجیت ظن در باب قبله است. بنابراین، قبله خصوصیتی دارد که عمل به ظن در مورد آن کفایت میکند.
«والحمدلله رب العالمین»
[1]. سید محمدکاظم، طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص167.
[2]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج1، کتاب الطهارة، ابواب أحکام الخلوة، باب37، ص360، ح2.
[3]. سید محمدکاظم، طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص167.
[4]. همان.
[5]. همان.
[6]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج4، کتاب الصلاة، ابواب القبلة، باب6، ص307، ح1.